سلام دوستان
شما هم بچه داری براتون سخته ؟
من خیلییی برام سخته شب اصلا نمیخوابه منم خیلییی خوابم میاد نمیتونم بخوابم الان ۲۳ روزه خونه مامانمم چن روز دیگه میرم خونه خودم نمیدونم میتونم بچمو بزرگ کنم یا نه🥹🥹 فوبیا دارم که نکنه گریه کنه نتونم، چطوری غذا درست کنم، اصلا آیا میتونم یا نه خیلی ترس دارم الان مامانم اینا کمکم هستن برم خونه خودم تنهام چیکار کنم تورو خدا بهم بگین خانما

عزیزم باور کن منم مث تو بودم بری خونه خودت همه چی عادی میشه برات راحت میشه

نگران نباش عزیزم طبیعیه تا یه مدت یکم شرایط سخته ممکنه خوب به کارهات نرسی بعد چند وقت خوابش تنظیم میشه دل دردش خوب میشه تو هم دیگه میتونی کارهات رو انجام بدی

ههممون این روزهای پرچالشو رد کردیم 🤭سختیاشو یجون خریدیم من ۳روز بود زایمان کرده بودم سزارین پاشدم سوارماشین شدم بخاطر یکار اداری رفتم شهردیگه تنهایی مجبورشدم
بعد اونم یهفته مامانم کمکم کردخونه خودم بعدش خودم دست تنها موندم بزرگش کردم سرکارم میرم کلی کارخونه خرید رسیدگی ب کارهای باغم گردن منه

شاید دلدرد داره شربت بده ببین اروم نمیشه شبا

عزیزم من از روز نهم خودم تنها بودم
فکر کن تکون می‌خوردم همه جام درد میکرد ولی چاره ای نبود ...
خودت به مرور میفهمی بچه آروم بود یا خواب بود بلند شو غذا بزار حتی اگر شده زیاد درست کن برای دو وعده
من خورش درست میكنم قرمه قیمه زیاد می‌زارم بقیه رو می‌زارم فریزر دفعه بعد فقط برنج می‌زارم خورش هست خودت قلقش دستت میاد

فقط میتونم بگم که کم کم میاد دستت که چکار کنه. فقط سعی کن شبا بخوابونیش. شاید گشنشه یا دلش ریز ریز درد میکنه که نمیخوابه

من ۱۸سالم بودشهر غریب تکوتنها بعد ده روزم ک گذاشت دیگه کسی پیشم نبود با ی شوهر بد اخلاق خیلیییییی بهم سخت گذشت بره اون روزا دیگه برنگرده

نگران هیچی نباش
خواب آلودگی طبیعیه
غذا بیشتر درست کن و دو وعده فریز کن
خونه که کثیف نمیشه و یه مرتب کردن ریزه
گریه هم کرد آروم میشه و نگرانی‌هات بجاست و هممون گذروندیم
پلو کته بزار و بچه خوابید و غذات آماده بود،خودتم بخواب و از همسرت هم کمک بگیر

نترس منم بچه خوبم مامانم ۱۵ روز گذشت رفت الان راحت نگهش میدارم فقط خستگی داره

من تا 18 روز خونه مامانم بودم بعدش برگشتم خونه خودم ، دقیقا منم خیلی نگران بودم که از پسش برنیام ولی خداروشکر تا الان که اذیت نشدم، البته شب بیداری داره خستگی داره ولی شیرینه ، من وقتی دخترم خوابه سعی میکنم به کارای خودم و خونه برسم

وای منم همینطوریم
البته من سر اون دو تا اینجوری نبودم با وجودی ک دوتاشون کوچیک بودن و کارم بیشتر بود
ولی الان بخاطر سزارین و نوعی بخیه ک خوردم دکتر گفته اصلا خم نشو و فلان غصم گرفته مامانم رفت چکار کنم چجوری از پس سه تا بچه بر بیام

اگرحامله بودی خواب به چشمتون نمیوندولی ازالان کارای بچه کن مادرت ببینه نزارکسی کمکت کنه یاقلقش دستت بیادبعدخونه هم بچع خوابه شمابایدفرفره باشی کارات غذاتودرست کنی حتی شده ساعت 6صبح غذات اماده باشه چون یه موقع بچه بیدارمیشه بدارومی میکنه غذات اماده نباشه خودت گشته بوه بی شیرشوهرخسته اوضاع بهم ریزمیشع پس بچه خوابه توهم خوابت میادنبایدبخوابی بلیدبه کارات برسی

منم دارم ب همین چیز فکر میکنم
خیلی بد فوبیا دارم نکنه سرفه کنه شیر بپره توی گلوش نکنه نتونم از پسش بربیام
اصلا فکرای عجق‌وجق و خیلی سردرگمم

اره روزای اول وقتی تنهایی سخته و خسته کننده است اما به مرور میاد دستت که چبکار کنی قلق چجوری خوابوندنش و.... ولی اولش واقعا کم میاره ادم کار خونه بچه نخوابیدن...

منم مثل توفک میکنم

صبح زود اگ خواب پاشو غذاتو سریع درست کن چون اول تغذیه خودت مهم ک بتونی سرپا باشی وبچه اگ سیر باش خوب میخواب

کمبودخوابم دارم اینش بماند وقتی شیرمیدم چرتم میگیره چشمام بسته میشه مامانم صدام میزنه

مای بی بیشم بلدنیسم عوض کنم

منم به این فک میکنم مامانم بره چیکارکنم اونم تو یه استان دیگه تک تنها