مادرشوهرم اینا رفتن مسافرت
هرروز زنگ میزنه ب دخترش میگه بچه چیکار میکنه
خواهرشوهرمم میگه بچه خونه خودشون من چ‌بدونم
میگه هر روز برو بهش سر بزن
نمیدونم چرا بدم میاد از این خصوصیاتش
دلش میخواد بچم همش پیش عمه ش باشه

ناشکری نکن. دوسش دارن ک فکرشن بچه من ۱۱ ماهشه کم کم. هنوز مادر شوهرم و خواهرشوهر ندیدنش حتی یبار. یبار نیومدن ببیننش اصلا نمیدونن چ شکلیه

مادرشوهرمنم خیلی کارن رو دوست داره ولی این دوست داشتن زیادی دیگه عصبیم‌کرده
هرروز توقع داره بریم اونجا یا ما نریم سرزده بدون اینکه خبر بدن میان خونمون هروقت میریم‌خونشون اصلا نمی‌ذاره پسرم کنار مبل و میز بگیره راه بره
یا هی میگه اینجوری غذا بده اونجوری نده
رد دادم دیگه

آی ازاین اخلاقای مزخرف رو اعصاب منم وقتی میرم خونه مادرشوهرم اینا خودم پیش بچمم مادرشوهرم به خواهرشوهرم میگه بچه داداشت ببین چشه ساکتش کن بغلش کن یعنی کورن مارو نمیبینن که مادرشون پیششونه؟

مگه بده دوسش دارن بخدا اگر اون بچه پیش خواهر خودت هر روز می‌رفت ناراحت نمیشدی😂😂

از علاقه ست عزیزم
نوه ش هست بالاخره

وا
خب به خودت زنگ بزنه !
کارش زشته

وای مادرشوهر منم خیلی رو مخه،بااینکه هفته ای یه بار میریم خونشون ولی هروقت میریم هی میگ ایطو بکن برا بچو اینجا نرو فلان بکن ،ایطو مراقبش باش ،منم بدم کسی ایطو بگه