۳ پاسخ

وای دختر منم اینطوری شد
۲۶ ماه تمام شیر دادم به‌تدریج کم‌کردن بعد یهو شدید تب کرد
ناراحتی و غمشم زیاد بود
مثلا هی التماس میکرد مامان بژار فقط ممه هارو بوس کنم
خودشم من اول یه قمقمه خریدم اسمشو گذاشتیم ممه کلی به قمقمه اهمیت دادیم که دلبسته شه بعد تدریجی ممه رو کم کردیم کلی آماده سازی کردیم ولی حس کردم خیلی ناراحته

این بی قراری یک ماه هست پسر من یک ماه پدرمو در آورد تا خود صبح گریه میکرد منو میزد گاهی وقتی هام می‌گفت برو نبینمت می‌رفت سمت پدر شوهرمو مادر شوهرم منم حرص می خوردم ولی آخرش ب هزار زور زحمت سختی یادش رفت ولی الآنم گاهی وقتی میاد دست می‌زاره رو سینم می خوابه یه مدتم بخاطر زایمانم دو روز بیمارستان بستری بودم ازم دور بود الان هرجا میرم میگه الهام بیا بهم مامان نمیگه میگن الهام 😂😂🤦🤦بدون من هیجان نمیره می‌ترسه باز برم 😥😥

نه دیگه بالاخره باید بگیری .....
من پسرم دیگه نمیخوره اما همش دستش تو سوتینمه ....تا
از سرشون بیوفته خیلی زمان میبره

سوال های مرتبط