دلم گرفته نمیدونستم واقعا کجا حرف بزنم لطفا بیاین درد و دل کنیم دختراا🙂❤️‍🩹
با یکی از بستگان شوهرم بخاطر مسائلی توی گذشته که من از دختر اون خانواده خوشم نمیومد قطع ارتباط بودیم نزدیک ۳ / ۴ سال
هفته ی پیش عقد یکی بچه هاش که پسرعموی شوهرم میشه دعوتمون کردن رفتیم ..
قبل از اینکه بریم من به شوهرم گفتم سختمه نمیتونم حالم بد میشه و خوشم نمیاد بیام اون خانواده مخصوصا دختر اون خانواده رو ببینم ولی شوهرم گفت پسرعمومه زشته اگر نرم قول میدم هیچ اتفاق ناراحت کننده ای نیوفته و بعد این همه چی مثل قبله و ما با کسی رفت و آمد نداریم رابطه ها مثل قبل میمونه کلا خیالمو بابا همه چی راحت کرده بود!
هفته پیش که رفتیم من یجا جای دیگه ایستاده بودم ولی داشتم نگاهش میکردم دم در محضر اول که به خواهره اون دختره (ک میشه دختر عموش) همونا ک من ازشون خوشم نمیاد دست داد بهش سلام کرد این ناراحتم کرد بدجور دلمو شکست
وقتی هم برگشتیم واسه این و چیزای دیگه گلایه کردم گفت بسه این مسخره بازیا من میخوام از این به بعد رابطم با همه خوب باشه با همه رفت و آمد معمولی داشته باشیم مثل همه زندگی‌ های معمولی...
گفت نمیگم همیشه ، گاهی اوقات یا مثلا دعوتی چیزی..
اول اینکه با سلام احوال پرسیش دست دادنش ناراحتم کرد:)
دوم اینکه زیر تموم قول ها و حرفاش که قبل اینکه بریم زد انقدر بهم اطمینان داده بود حالا ک من بهش میگم نمیتونم سختمه باهام حرف نمیزنه تازه اون طلبکاره... خیلی حالم بده😔

۱۴ پاسخ

و اینم بدون همسرت هرجور آدمی و شخصیتی داره همونه تو ما نمیتونیم کسی و عوض کنیم و توی مشتمون نگه داریم حتی اگه مجبورش کنی جلو چشمت تو کاری نکنه در خفا بی شک اون کارو انجام میده دقیقا مثل ماهی ک هرچقدر بیشتر تو مشتمون نگهش داریم لیز میخوره

عزیزم الان شما میگی شوهرت با دختر عموش احوال پرسی نکنه و حرف نزنه چرا آخه؟

ای بابا حق داری خواهر منم جات بودم غم عالم رو دلم میریخت آدم از شوهرش توقع نداره کسی دیگه رو اولویت قرار بده بعد زنش ناراحت بشه شوهرت خیلی اشتباه می‌کنه باید بهش بفهمونی چقد این کارش برات سنگینه

عزیزم درکت میکنم میدونم چی میگی زنایی مثل ما ک تنها مرد زندگیمون شوهرمون خیلی روش حساس میشیم و توقع داریم به دل ما راه بیاد مخصوصا ک الان بارداریم شوهر من پریشب بهم گفت زن داداشم از تو بهتره مثل تو نیست خدا شاهده ۲ روز فقط خون گریه کردم چرا این حرف و زده هزار جور فکر ناجور اومد تو سرم هر کاری میکرد ک منظوری نداشتم نمیتونستم قانع بشم خیلی دلم شکست انقدر ک ب خون ریزی افتاد رفتم زیر سرم انقدر حالم بد شد ک خودش ب گریه افتاد گفت غلط کردم تو و بچه چیزیتون بشه من میمیرم اما ی درسی گرفتم هیییییچ وقت واسه شوهر نباید دل بسوزونی و صدتو بذاری چون بازم خانوادشو ب ما ترجیح میدن البته ب وقتش شاید فیلم بازی کنن بخوان گولت بزنن اما ب وقتش طرف اونان ب خودت بیا واسه خودت زندگی کن هر کاری کرد تو بدترشو سرش در بیار با پسرخالت پسر داییت دست بده بگو بخند شوخی کن تا بفهمه

بنظرم حرص نخور
شوهرت نیت بدی نداره
ولی اگرم داره توام رفتار خودشو تقلید کن تا ب خودش بیاد

میدونی چیکار کنی ؟!
اون الان شوهر توعه ، تو خونه که میاد یه زن پر انرژی میخواد و ارامش میخواد
تو هم غذاتو درست کن ، براش بیار ، ولی سرسنگین باش ، جوری نشون بده که ناراحتیتو ریختی تو خودت ، سکوت کن ، اصلا گلایه نکن ، حرف گذشته رو نزن , شاد نباش ، اصلا بهش محل نده و باهاش حرف نزن ، زودتر از اون برو بخواب ، دیر اومد غذاتو بخور ، ولی اصلا بهش محل نده ، متوجه حرفام میشی ؟! این کارا رو بکن اگه هرکاری خواستی نکرد اونوقت هرچی خواستی بکن ، فقط هردفعه اومد سمتت بگو سر درد دارم ، حوصله ندارم ، دلم درد میکنه ، از سر خودت وا بکن شوهرتو ، باهاش حرف نزن ، همش تو گوشی باش یا کتاب بخون اگ کتاب میخونی تو خونه ، این کارارو کن ، اگه اون از لج تو یه کاری کرد تو از لج اون هیچی درست نمیشه فقط ساکت باش و بهش محل نده و جوری رفتار کن ک انگار اصلا دیگه برات مهم نیستش شوهرت

منم با خانواده یکی از عموهای همسرم مشکل دارم اما خداراشکر با کل فامیلش ارتباطمون محدوده و نمی بینیمشون زیاد

متاسفانه باید رو شوهرت کار کنی وگرنه یه دختر تا نخ نگیره گیر نمی‌ده ب شوهرت
سعی کن حتماااااا یجوری شوهرتو بترسونی وگرنه باز ممکنه دختره بخاد با شوهرت باشه

اول ک‌ بذا هروقت خواست دعوت کنه یا بره راجع بس بحث کن
بعد بگو نمیخوام بری میفهمی
بعد تگ‌قبول نکرد
ی جور تو‌فامیل ابرو دختررو ببر ک بفهمن چ ج-ن-ده ای هس

بنظرم‌ سخت نگیر چون هرچقدر سخت بگیری اولین ضربع رو خودت میخوری و به خودت سخت میره هیچی تا آخر نیست نه قهر نه آشتی پس بگذر

خب دلیل هم بگو چرا حالت بد میشه

بیخیال بابا دنیا دو روزه باور کن اصلا لحظظه ایییییی ارزش ناراحتی ندارع اونم برا این مسائل... تنت سالم باشه
آنقدر مریض سرطانی و‌لاعلاج هست که منتظرت یه فرصت دیگه داشته باشن برای ارتباط بیخیال تو بگو باش بعدش بپیچون

میفهمم خیلی موضوع پیچیده ایه. ولی اگه چندسال قطع رابطه بودین پس شوهرت بازم میتونه بدون ارتباط ادامه بده. و اینکه چرا ازاون دختر بدت میاد؟چیزی ازش دیدی؟ حرکتی زده؟

توئم کار خودشو تکرار کن .

سوال های مرتبط