خونتون و بفروشین برین یه جای دیگه
قدر همچین همسریو بدون که از صفر شروع کرده، من بودم کلا با مامان باباش قطع ارتباط میکردم
چنساله پیش خرید کردیم و اون خدانشناسم فس فس کار میکنه و معلوم نیست کی خونه آماده بشه، اومدم دور از خانواده چون کسی نزدیکم نبود کارمو از دست دادم و خونه نشین شدم، جایی زندگی میکنم که هر لحظهش برام عذابه
ازتون خواهش میکنم با دلای پاکتون در حق ما دعا کنید بلکه این خونه نحص فروش بره و یجایی بتونیم بریم خونه بخریم خسته شدم از مستاجری و در به دری
در صورتی که ازدواجشو کرد تشکیل خانوادشو داد و همسر بدبخت منم زیر دست نامادری و خونه پدربزرگ مادربزرگ بزرگ شد. همسرم دانشجو بود کار میکرد بخاطر شهریه سنگین حتی لباسم نمیتونست بخره برای خودش، مادرش حتی یکبارم یه دست لباس نخرید، یا پونصد تومن نزاشت جیبش بگه کمتر تو فشار باش.
خلاصه من دوسه سال بعد ازدواج بخاطر اینکه محلمون افتضاح بود و همش از ماشین دزدی میکردن و جلوی چشممون مواد میفروختن خونرو فروختیم و یجایی پیش خرید کردیم و خودمون مستاجر شدیم، خودمون نمیتونستیم با اون پول جایی خونه بخریم.
حالا چکای شوهر مادرشوهرم یکی پس از دیگری برگشت خورده و مادرشوهرم نزدیک یک میلیاردو سیصد چهارصد طلافروخته براش، هنوز یعاااااالمه دیگه طلا داره که اینارو با کادوها و پول تو جیبیش و اینا از اول خریده و جمع کرده.
هم من و هم همسرم ناراحتیم، اگر اونموقع که داشتیم اون خونرو با بدبختی و قرض و وام و گذشتن از مراسم عروسی و هزارتا مناسبت که هر دختروپسری آرزوشو دارن میخریدیم یه النگویی چیزی میفروخت و در حد ۲۰ ۳۰ تومن کمک میکرد به ما الان انقدر آوارگی و بدبختی نکشیده بودیم، همسر من آدم سر به راهیه سالمه زحمتکشه تحصیل کرده و متخصصه، واقعا حقمون این نبود
از این میسوزم هرموقع حرف گذشته میشه از گریه زاری میگه و اشک چشم و خون دل، بابا مگه پسرت نبود؟ چی میشد از مال دنیا دست میکشیدی امدازه یه ارزن کمک میکردی به پسری که کل زندگیش بدبختی کشیده بود
خیلی حالم بده😭
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.