شما باید مشکلتونو از ریشه حل کنین چون پدرومادرتون بهتون بها ندادن و حس دوست داشتنی بودن بهتون ندادن شما همیشه این حس رو دارین باید این حس رو بزارید کنار با دخترتون حرف بزنید که چقد خوب و دوس داشتنیه اون موقع تاثیرشو میبینین
منم ی دوست ندارم ک باهاش رفت وآمدکنم ،اونوقت خواهرم وقت نداره بعضی روزا ک جواب گوشیشوبده همه جادوست داره وباهمه خوبه ،همه فکرمیکنن من خودمومیگیرم وهمه میخوان توفامیل روموکم کنن درصورتیکه من دختردایی و دخترعمه های کوچیک ترازخودمومثل خواهدمیدونم امااونابامن دررقابتن باده سال تفاوت سنی حتی
عزیزم حرفهای مامان غنچه کاملا درسته
دستت رو بزار رو زانوهات و یه یا علی بگو و همه ی تلاشت رو بکن تا بچه ت مثل خودت نشه
من ک همه ی سعی م میکنم پسرم چیزهایی ک من تجربه کردم رو تجربه نکنه
با اینکه مادرم رو خیلی خیلی دوسش دارم اما وقتی ب کودکیم فکر میکنم هیچی ازش یادم نمیاد،چون درگیر بچه های دیگه ش بود
قربونت عزیزم
با یبار درست نمیشه
باید انقدر ببریش توجامعه تا راحت ارتباط بگیره مهد ببرش اگ زیاد تو خونه تنهاید
باهاش زیاد حرف بزن
بحث دوست شدن بچه هام ک گفتی عادیه عزیزم پیش میاد
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.