دلم خیلی پره مامانا الان داشتم به عکسای کوچیکی پسرم نگا میکردم که چقدر زود گذشت چقدر زود بزرگ شد و من احمق بجای اینکه از این لحظات لذت ببرم همش با داد زدن و جیغ زدن و دعوا پسرمو به این مرحله رسوندم نمیگم آسون بود بزرگ کردنش نسبت به بعضی بچه ها عذاب های خودشم داشت ولی دیگه پشیمونیم فایده ای نداره الان دارم به اشتباهاتم فکر میکنم که چرا این رفتارو با کوچولو جانم داشتم البته دلیلش هم میدونم بیشتر بخاطر حرف دیگران بوده مخصوصا خانواده هامون اونا که هر بار یه ایراد از بچم میگرفتن فک میکرذم با اینجور نربیت کردن و داد زدن و کتک زدن و نزاشتم دست به هیچی بزنه و خونه رو بهم نریزه همه چی درست میشه 😔😔😔😔😔الان همین پسرم از الان ازم بیزاره حقم داره اونجوری که باید بهش محبت میکردم نکردم نبایدم دوسم داشته باشه واقعا ذارم خفه میشم از گریه و بغضی که دارم یه نصیحت کنم به اونایی که بچه کوچیک دارن شما مثله من نباشید بچه تون رو خفه نکنید مخصوصا بخاطر حرف مردم یا اطرافیان بزار هرچی دلشون میخواد بگن شما هر جوری بچه تون رو بزرگ و تربیت کنید آخر سر یه ایراد میگیرن پس مثه من نباشید. 😔😔😔😔

۵ پاسخ

دقییییییقا منم مثل شما بودم و الانم اصلا پسرم باهام خوب نیست
انقد دعواش کردم که تا حرف بزنم همش میگه تو همش منو دعوا میکردی دوست ندارم

سلام الانم دیرنیست الان میتونی یامحبت دلشوبه دست بیاری ببرش کارگاه مادروکودک بیشترباهاش وقت بگزرون گوربابای کارخونه و.....ازالان بش محبت کن که چندسال دیگه حسرت این سنشونخوری

الآنم دیر نیست عزیز قرار نیست خونه بچه دار دست گل باشه اگر پسر شیطون داری والا پسر من شیطون الان نگاه کنی رو دیوار اتاقش نقاشی کشیده دیروز وقت نکردم پاک کنم یا اسباب بازیاش ولو وسط خونه 5 دقیقه فقط موقع جارو کشیدن همه چی سر جاشه و نیم ساعت قبل مهمون مهمون که اومد دوبار همه چی وسطه الان باهاش خوب باش بازی کن بزار ریخت و پاش کنه چه می‌دونم چیزایی که بهش اسی نمیزنه دست بزنه از رو مبلا بپره رو تخت بپر بپر کنه

الانم دیر نیست گلم دلشو به دست بیار

الان بهش محبت کن بازی کن براش وقت بذار مطمئن باش میاد سمتت

سوال های مرتبط

مامان میکائیل مامان میکائیل ۳ سالگی
خب یه خسته نباشید جانانه به خودم
که از مرحله مریضی ویروسی گذر کردیم و آقا بنیامین و از شیر گرفتم و خداراشکر شب سومم به راحتی گذشت و گذر کرد و خونه تکونی پاییز هم انجام دادم و الان اومدم یه تجربه بهتون بگم
همه روش های که هست برای از شیر گرفتن فقط و فقط بستگی به خود بچه داره من پسر اولمو دقیقا طبق برنامه از شیر گرفتم به روش تدریجی و خیلی راحت باید می‌بود و بچه اذیت نشه ولی از اونجایی که خودش بچه بد قلقی هست خیلی هم به من هم به خودش سخت گذشت منم که باردار بودم و ذهنم سرویس شد ولی بنیامین طبق همون برنامه تدریجی پیش بردم ولی میشد که نامنظم می‌بود این برنامه ولی خداراشکر خیلی عالی بود و اصلا اذیتم نکرد اینه که خاستم بگم بهتون اگه یوفا طبق یه برنامه خاصی روند رشد بچه پیش میبرید و یکی بچش سختش میشه اون یکی بچش راحته براش فقط به خود بچه و اینکه چقدر سازگار باشه مربوطه واقعا و اصلا خودتون سرزنشت نکنید که آیا من مادر بدی بودم یا آیا نکنه درست پیش نرفتم
روزتون مثل این عکس زیبا
مامان قندلی❤️ مامان قندلی❤️ ۳ سالگی
خسته ترینم🥲

امروز از ۸ صبح بیدار شدم و متوجه بیحالی پسرم شدم😮‍💨
صبحانه خوردیم و دیدم نخیر تک سرفه هایی داره🙃
حالا من ساعت ۹ صبح نیرو کمکی هماهنگ کرده بودم که بیاد🙂
دیگه به همسرم گفتم نمیشه کنسل کنم و هزار تا کار دارم گفت خودم میبرمش دکتر🙂‍↔️
خلاصه از روز قبل هم یه کار مهم قول داده بودم روی سایت انجام بدم😟
یه لحظه احساس درماندگی که کردم که الان چرا باید پسرم مریض بشه و دغدغه به دغدغه های دیگه م اضافه بشه، اولش یکم دور خودم پیچ خوردم و رفتم تو فکر 🤔
بعد یه نیم ساعتی و کمی غر زدن به همسرم که چرا من همیشه اینقدر کارام بهم گره میخوره😐
بعدش به خودم اومدم و گفتم چه فایده فقط دارم وقت رو از دست میدم، شده دیگه فایده نداره مهمونی شنبه رو که نمیتونی کنسل کنی روز قبل کلی خرید انجام داده بودم که روی دستم میمونه🫠
خلاصه خانم کمکی اومد و کارای خونه رو بهش توضیح دادم و این بخش رو سپردم به ایشون 😌
بعد پسرم و همسرم رو راهی کردم برن دکتر🙃
خودمم بدو بدو رفتم سراغ لپ تاپ کاری که قول داده بودم رو انجام دادم خیالم از بابت اون راحت شد🤨
رفتم سراغ کمکی و کلی بهش کمک کردم که کارا زودتر بره جلو😩
در مجموع الان خسته ترینم و یه پسر کوچولو مریض هم روی دستم مونده🥺
البته مهمونی شنبه دورهمی دوستانه بدون بچه هاست و گرنه اگر قرار بود بچه ها هم باشن قطعا کنسلش میکردم که خدای نکرده بچه ای مریض نشه😓
این بود امروز ما 😱
شما چه خبر؟!
مامان علی آقا مامان علی آقا ۴ سالگی
سلام مامانا
روزتون بخیر یه درخواست خواهرانه دارم براتون برای مادرایی که بچه کوچیک تر یا بزرگ تر از علی من دارن طبق تجربه خودم میگم به هیچ وجه به هیچ وجه به بچه گوشی تلوزیون ندین اجازه ندین نگاه کنه چه برای آموزش چه برای تفریح همش سمه باهاش حرف بزنین بازی حرکتی انجام بدین نگین تا یکم سرگرم بشه من استراحت کنم نگین برای غذا بد قلقی میکنه بهش گوشی میدم بخوره
نگین نکنین
پسر من خیلی باهوشه خود دکتر میگه آکیو خیلی بالایی داره سخت ترین بازی های فکری تو چند دقیقه که بچه های همسن یا بزرگ تر از خودش خیلی طول میکشه یاد بگیرن انجام میده ولی هنوز نمیتونه درست جمله بگه وهمش بخاطر عدم تمرکز و توجه بود که بخاطر گوشی دیدن تلوزیون دیدن بود الان شکر خدا خیلی پشرفت کرده وروز به روز داره چیزای جدید یاد میگیره وتوجه وتمرکزش خیلی بیشتر شده
خیلی بد غذا بود هنوزم هست من برای این که غذا بخوره بهش گوشی میدادم
الان که گرفتم درسته اذیت میکنه ولی آخرش کشنش میشه سنگم میخوره
الان مجبور بچه ای روکه هیچ مشکلی نداره فقط بخاطر دیدن گوشی هنوز جمله بندی نمیکنه ببرم کاردرمانی ورفتار درمانی با هزینه خیلی بالا
خواستم بگم خواهش میکنم گوش تلوزیون کلا بردارین بزارین بچه ها بریزن بپا شن بچگی کنن شلوغ کنن
برای علی من هم دعا کنین زود تر خوب بشه مثل همه بچه ها حرف بزنه