سلام مامانا
روزتون بخیر یه درخواست خواهرانه دارم براتون برای مادرایی که بچه کوچیک تر یا بزرگ تر از علی من دارن طبق تجربه خودم میگم به هیچ وجه به هیچ وجه به بچه گوشی تلوزیون ندین اجازه ندین نگاه کنه چه برای آموزش چه برای تفریح همش سمه باهاش حرف بزنین بازی حرکتی انجام بدین نگین تا یکم سرگرم بشه من استراحت کنم نگین برای غذا بد قلقی میکنه بهش گوشی میدم بخوره
نگین نکنین
پسر من خیلی باهوشه خود دکتر میگه آکیو خیلی بالایی داره سخت ترین بازی های فکری تو چند دقیقه که بچه های همسن یا بزرگ تر از خودش خیلی طول میکشه یاد بگیرن انجام میده ولی هنوز نمیتونه درست جمله بگه وهمش بخاطر عدم تمرکز و توجه بود که بخاطر گوشی دیدن تلوزیون دیدن بود الان شکر خدا خیلی پشرفت کرده وروز به روز داره چیزای جدید یاد میگیره وتوجه وتمرکزش خیلی بیشتر شده
خیلی بد غذا بود هنوزم هست من برای این که غذا بخوره بهش گوشی میدادم
الان که گرفتم درسته اذیت میکنه ولی آخرش کشنش میشه سنگم میخوره
الان مجبور بچه ای روکه هیچ مشکلی نداره فقط بخاطر دیدن گوشی هنوز جمله بندی نمیکنه ببرم کاردرمانی ورفتار درمانی با هزینه خیلی بالا
خواستم بگم خواهش میکنم گوش تلوزیون کلا بردارین بزارین بچه ها بریزن بپا شن بچگی کنن شلوغ کنن
برای علی من هم دعا کنین زود تر خوب بشه مثل همه بچه ها حرف بزنه

۵ پاسخ

منم بچم حرف نمیزنه گلم اشتباه منم همین چیزا بود ولی خیلیا دیدم بچشون گوشی دستشونه تلوزیونم میبینن شانس ماعه اینجور شده

ان شاءالله گل پسرتون خوب میشه.

آره من از نوزادیش همه این چیزا رو میدونستم و نذاشتم نگاه کنه، الآن هم خیلی کم، شاید در هفته کلا دو ساعت تی وی نگاه می کنه، گوشی هم صفر

من تا دوسال خیلی محدود میذاشتم ببینه الانم با مهد و کلاس ورزش و پارک و کلا هرجا که بدونم جشن یا برنامه کودکی هست سرگرمش میکنم که نبینه و شماهم سعی کنید تو محیطی که بچه هست قرارش بدید این تعامل بچه ها باهم خیلی تو آموزش تاثیرگذاره

رفتار درمانی( گفتار درمانی)

سوال های مرتبط

مامان شنتیاا مامان شنتیاا ۳ سالگی
سلام‌ یه چیزی خیلی نگرانم کرده راجب پسرم میخوام ببینم طبیعیه یا با دکتری مشاوری مشورت کنم. با اینکه از بچگی به حرفاش گوش دادم سریع
تا حدودی جواب گرفته چیزی خواسته تونستم تهیه کردم هیچ وقت چیزی و نذاشتم خیلی بگه اصرار کنه بعد انجام بدم ولی پسرم نمیدونم اخلاق بد یا خوب حرفاش و خیلی تکرار میکنه در حد قفلی زدن یعنی اگه ی چیزی بخواد بگم فردا تا اون روز برسه همش میگه صبح هم یادش نمیره تا اون کارو نکنی براش ول نمیکنه و این موضوع هم خودمو هم بقیه رو ی جاهایی کلافه کرده مثلا میگه بازی کن ب هرکی ک باشه انقدر میگه تا طرف بلند شه بازی کنه خیلی وسط حرفامون میپره اصلا نمیذاره حرف بزنیم یا حتی من با گوشی هم بخوام حرف بزنم یکاری میکنه یا حواسم پرت شه یا قطع کنم سریع البته ک بگم هرچی من منعطف و سریع براش یکاری میکنم شوهرم برعکس زیاد باهاش بازی نمیکنه ی بازی هم بخواد بکنه انقدر بچه باید اصرار کنه بهش تا باهاش بازی کنه یا هرچی ازش بخواد هی باید بگه بهش هم میگیم باشه ولی باز میگه مثلا دیروز رفتیم بیرون خرید گفتیم پسر خوبی باشی اذیت نکنی برات آدامس که دوس داری میگیریم هر ۳ دیقه ی بار میگفت آدامس میخری آدامس میخری انقدر گفت شوهرم عصبی شد گفت اصلا نمیخرم بعد ی وقتایی رفتار شوهرم باهاش ی جوری میشه من فکر میکنم بچه مشکل داره حس منفی میگیرم عصبی میشم دعوامون میشه ی مورد دیگه هم هست ب شدت تنهاس و فقط من و باباشیم ک باباش اصلا براش وقت نمیذاره باز ی موضوع دیگه هم هست مثلا میگه موز داریم میگم نه میره چک میکنه این مثال راجب هرچی باید بهش ثابت بشه خودم این موضوع دوس دارم که اعتماد نداره زیاد ولی خب نمیخوام ب ماهم اینجوری باشه میخوام حرفمو قبول کنه