۸ پاسخ

اینجور مواقع اصلا حرف نزن بغلش کن وبگو از ترس هاش بگه

اصلا باهاش همدردی نکن،مسخره نکن،حرف هاش که تموم شد بهش دلگرمی بده اونم نه زیاد درحد یه جمله که یادش بمونه
من دخترمو میبوسیدم فقط میگفتم خیلی دوست دارم


هی چه دورانی بود الان به چپشم نیستم🙊

تو این سن دختر منم دقیقا همین حرف به من زد یادم من وباباش تا میخواستیم تا سر کوچه بریم میزد زیر گریه گفتم اخه چی شده چرا این کارو میکنی گفت شما بمیرید من تنها میشم من دیگه شما رو نمیبینم دلم براتون تنگ میشه من دیدم واقعا بچه داره زجر میکشه استرس داره گفتم مامان باباها جادویی هستن خدا بخاطر بچه ها نمیزاره مامان بابا ها بمیرن اگه بمیریم هم زنده میشیم دوباره چون چوب جادویی ذاریم🙃میدونم دروغ خوب نیست ولی واقعا دخترم راحت شد دیگه این حرف نزد هر وقتم من یا باباش مریض میشدیم میگفتم نگران نباشید زود خوب میشید اگه بمیرینم نگران نباشید دوباره زنده میشید🤭🥴🫤

بهش امید بده بگو من نمیمیرم تا نوه های شما رو نبینم. قرار نیست من بمیرم

آخی🥲 حتما یا تو فیلم دیده یا از کسی چیزی شنیده، تو این سن زود اضطراب این چیزا رو میگیرن، دلگرمش کن بغلش کن بگو ما همیشه کنار همیم خدا مواظمونه... بگو تا آروم بشه.. چند بارم باید هی تکرار بشه تا از سرش بیفته

آخی
دختر منم شش سالشه
یه بار گریه میکرد که نمیخوام بمیرم
نمیخوام پیرزن بشم
اینا رو از کجاشون در میارن
🤭😁

عزیزم مگه خدایی نکرده مشکلی داری ک اینو گفته؟

الهی فدای دل مهربونش🥲🥹

بچه ها چه استرس هایی دارن 😥

سوال های مرتبط