جدایی ممه و آدرینا قسمت ششم

اوایل ماه سوم بودم ذوق اسباب بازی جدیدم داشت کمرنگ میشد
مثل دوست دختر دوست پسری که بعد از یه مدت رابطه کم کم چشمشون باز میشه و باگ های همو میبینن منم داشتم این مسیر شخمی که پیش گرفته بودم با شیر دوش برقی رو میدیدم
اولا که شیر دوش بعد از هر دو الی سه بار دوشیدن باید شارژ میشد اونم دوساعت طول میکشید تا پر شه
یا برق نبود یا یادم میرفت یا چه میدونم همیشه یه بامبولی تو کار بود
دم به ساعت باید میشستمش پونصتا قطعه ریز درشت داشت که چرب میشد حتما باید با ژل شستشوی شیشه نوزاد میشستم چون با ریکا بو میگرفت
از اون طرف
به خودم اومدم دیدم بعلههههه
خانومی که اوایل له له میزد برای سینه های ما حالا داره خودشو چوس میکنه هر بار سینمو میرم سمتش کولی بازی در میاره
میگه پیف پیف ممه بوگندتو ننداز رو من برای من بدوش بریز توشیشه بهم بده
یه هفته ده روزی به سازش رقصیدم
گفتیم حالا ما یه دونه جوجه مگه بیشتر داریم بذار ناز کنه تا هرچقدر بخواد براش میدوشم باباشم میگفت تو رو خدا جیگر بچه رو خون نکن بدوش بهش بده
ماهم میگفتیم چشم
اما این چشم گفتنا تا ابد که نمیشد ادامه داشته باشه

برای خوندن بقیش باید بیاید تو پیجم اینجا دیگه جا نمیشه

۱ پاسخ

قبول کن درخاستمو هم شهری

سوال های مرتبط

مامان آدرینا مامان آدرینا ۴ ماهگی
«جدایی ممه و آدرینا قسمت پنجم»
با تموم کردن ماه دوم و ورود به ماه سوم چالش های دوشیدن شیر کم کم نمایان شد آدرینا هر هفته نیاز به شیرش بیشتر از قبل میشد و دیگه نود سی سی کامل سیرش نمیکرد از طرفی هم پرکردن شصت سی سی اگه ده دقیقه طول بکشه نود سی سی بیست دقیقه طول میکشه صد سیسی نیم ساعت
تازه اگه حسابی تو دوسه ساعت گذشته مایعات خورده باشین
چون اولش شیر مثل وحشیا میپاشه زود پر میشه ولی از یه جای به بعد چوستا چوستا میاد
خلاصه که دیدم سناریو این مدلی پیش نمیره برای هر بار شیر دهی نیم ساعت منو آدرینا درحالی که شیردوش ازم آویزونه به هم زل بزنیم تا شیشه پر شه
که حالا آیا صد سی سی شیر سیرش کنه یا نه
اینم بگم که شیر مادر کلا داستانش با شیر خشک متفاوته ممکنه یه بچه سه ماه ۹۰تا شیر خشک برای سه الی چهار ساعت سیرش کنه ولی ۱۲۰تا شیر مادر برای همون بچه کفافه دوساعت رو بده!

شیر مادر اندازه شیر خشک چرب نیست بخاطر همین باید بیشتر بخوره

برای خوندن بقیش باید بیاین تو پیجم اینجا جا نمیشه
مامان آدرینا مامان آدرینا ۴ ماهگی
بازگشت آدرینا به ممه قسمت سوم

گفتم انتحاری نمیشه رفت جلو ریز ریز کمش میکنم
اولش اگر روزی شیش بار شیشه میدادم کم کم کمش کردم تا جای که بعد از دو هفته شدروزی یک بار و نهایتا دو سه روز یه بار و تا انتهای ماه سوم هفته ای یک بار اونم در شرایطی که مجبور میشدم شیشه میدادم(مثلا یه بار مراسم عروسی بودیم نمیشد مجبور بودم شیشه بدم یا مثلا هفته بعدش موعد واکسن چهار ماهگیش بود باباش پا درمیونی کرد گفت تو رو خدا جیکر بچه رو خون نکن درد داره بدوش بهش بده )
خلاصه که حذف دائمی شیشه امکان پذیر نیست برای هیچ کس وجودش خیلی وقتا کار راه اندازه
قبل تر گفتم سینمو به هیچ عنوان نمیگرفت و جیغ میزد هر بار میدیدش اما چطور با این شرایط موفق شدم سینمو بهش بدم
راه حل اول :
ادرینا خانوم رفلاکس داشت وقتی شیر میخورد از دریچه معدش هی شیر میمومد بالا و اذیت میشد گریه میکرد سینمو پس میزد !
راه حل ؛یه بالشت پشت سرم میذاشتم بهش تکیه میدادم به جای چهار زانو نشستن دو زانو مینشستم اما یکی از پاهامو صاف میکردم (اون پای که سر بچه روش بود بالا بود )(مثل زمانی که اتل متل توتوله بازی میکردیم😂)
اینجوری سر و بالاتنه بچه بالا قرار میگرفت قسمت معده پایین و کلا یه حالت اریب مانند میشد و شیر برنمیگشت بالا که نتونه بخوره
برای خوندن قسمتهای قبلی و‌بعدی رو اسمم بزنید و وارد پیجم بشید
مامان آدرینا مامان آدرینا ۴ ماهگی
جدایی ممه و آدرینا قسمت هفتم

این پیرزنهای فامیل بهم میگفتن ندوش شیرت خشک میشه ولی من باز جوان بودمو جاهل میگفتم سواد نداری **نگو اتفاقا من با دوشیدن زیاد شد شیرم
اونا هی میگفتن چرا داری کون خودتو پاره میکنی هر بار میدوشی خب سینتو بذار دهنش ولی باز هم من جوان بودمو جاهل میگفتم اینجوری راحت ترم

البته هم که راحت بود اولش بعدا داستان شد چوب خدا صدا نداره بزنه دوا نداره اون ** نگو بیسواد های که گفتم چوب شد رفت تو ماتهتم
وقتی به مشکل خوردم که ادرینا خانوم دیگه سینمو نگرفت و بعد از یه هفته با اینکه هر از دوساعت میدوشیدم دیدم داره سینم خشک میشه و اگه اون زمان که سینمو میگرفت هر از دوساعت نود سی سی داشتم شده بود شصتا
که اصلا کفاف نمیداد و بچه همیشه گرسنه بود دوباره رفتم شیر خشک خریدم حالا من مونده بودم با یه خانوم از خودم ادایی تر که نه شیر داشتم براش بدوشم نه سینمو میگرفت نه حاضر میشد شیر خشک بخوره به زورررر گرسنگی شدید یکمی میخورد
خلاصه سرتونو درد نیارم
ممه های ما شده بود فحش خار مادر خانم تو بغلم خوابیده داره ناز عشوه غمزه میاد برام میخنده تا ممه مینداختم بیرون حتی نزدیک دهنشم نمیبردم که بگیم مجبورش کرده باشم جیغ میزد عربده میکشید یقه پاره میکرد
خیلی حس بدی بود قلبم
ا هر بار حتی گریه هم کردم چندبار
احساس پسر زشتی رو داشتم که دخترا فقط به خاطر پولش میخوانش

برای خوندن بقیش یا قسمتای قبل ر‌و اسمم بزنید وارد صفحه من میشید تو قسمت سوال ها از قسمت اپلی شروع کنید خوندن
مامان آدرینا مامان آدرینا ۴ ماهگی
بازگشت آدرینا به ممه قسمت دوم

خلاصه که هر کاری میکنی بکن فقط دیگه شیشه
نده!
منم گفتم باش
اقا اومدم یهویی تحریم شیشه کردیم
چه قیامتی بود اون سه روز خلاصه که روز سوم دست از پا دراز تر کلید اوردم در کمدوباز کردم
شیشه ها رو در اوردم
گفتم روزمو به دو قسمت تبدیل میکنم از دوازده شب تا دوازده ظهر فرداش که گیج ویج خوابه فقط سینمو میدم و ادامه روز تا دوازده شب هر از دو ساعت میدوشم یه هفته ای به این منوال گذشت
شیرم بهتر شده بود اما خودم دیگه دل زده شده بودم از دوشیدن دوست داشتم هر بار سینمو در میارم بی دعوا آبرو ریزی بگیره تموم شه بره التماسش نکنم که تورو خدا مامان بخورفتوسنتز که نمیکنی
خلاصه گفتم فایده ای نداره اینجوری هر بار میخواستم برم بیرون یه ساک بزرگ با خودم میبردم لباس اضافی پوشک وسایل کم نبود شیر دوش برقی و شیشه شیراشو قمقمه اب سرد فلاکس آب گرمش ظرف شیر خشکشم اضافه میشد چون یهو ممکن بود شیردوشم شارژش تموم شه جای نباشه شارژ کنم و اتفاقا من یک شخص خیلی ددری میباشم دخترمم از خودم ددری تر هر روز باید بریم بیرون میذاشتمش تو آغوشی میرفتیم برای خودمون ددر دو دور تو بازار میگشتیم یا میرفتم پیاده روی بعدشم میرفتم خونه مادرشوهرم
خلاصه که مصیبتی بود خود بچه پنج کیلو ساکش ده کیلو
این بود که عزممو جزم کردم شیشه رو کلا حذف کنم و یه کاری کنم بچم با شیر خودم بزرگ بشه و کاملا براش کافی باشه
مسیر واقعا سخت و طاقت فرسا بود اما من کم نیوردم


برای خوندن قسمت های قبلی وبعدی رواسمم بزنید وارد صفحه بشید
مامان JANA🎀✨️ مامان JANA🎀✨️ ۱۰ ماهگی
شیرمادر و شیرخشک کمکی
ادامه پارت ۴

اول اومدم یکی از شیشه هاش رو به عنوان لثه گیر بهش دادم باهاش بازی کنه(با نظارت خودم چون ممکنه یه تیکه از سرش کنده بشه خطر داره) دیدم خیلی مشتاقه، بین چند تا فشاری که به لثه ش میداد یکی دو مک هم میزد، بعد اومدم با داروخوریش یه کم آب جوشیده سرد شده در حد ۵ سی سی دادم، اول انگار آب میرفت دهنش یه جوری میشد اما قورتش میداد چند روزی این کارو کردم، قطره آد و آب رو با شیشه داروخوری بهش میدادم، بعدش اومدم شیرخشک گیگوز خریدم و امتحانی ۳۰ تا براش درست کردم و با شیشه بیبی لند بهش دادم دیدم با کلی ذوق چنان تند تند مک میزد و میخورد که نزدیک بود تو گلوش گیر کنه!!!شاخ دراوردم واقعا!!!
دفعه بعد با شیشه he or she دادم دیدم اونم خورد و اونجا بود که فهمیدم اگر بخوان بخورن نه به شیشه و نه به شیر خشک ربط داره بلکه خود بچه باید بخواد و ما شاید بتونیم اون زمانی که بچه آمادگیش رو داره درست تشخیص بدیم.
الان ۴ روزه که روزی دوبار و هر بار ۳۰ سی سی بهش شیرخشک کمکی میدم و واقعا هنوز هم قصد ندارم کامل بهش شیر خشک بدم چون دوست دارم شیرخودم رو بخوره، اما یکی از دغدغه هام رفع شد.
مامان آدرینا مامان آدرینا ۴ ماهگی
بازگشت آدرینا به ممه قسمت اول

متوجه شده بودم دخترم دو شخصیتیه
وقتی بیداره یه سلیطه پلاستیک پرسته که پستونکو شیشه شیرو به ممه گوشتی نرمالوی من ترجیح میده
دومین شخصیتش وقتی خوابه خودشو نشون میده
یه دختر نازه گوگولی عاشق ممه خیلی راحت توی خواب سینمو میگرفت بی دعوا بی دردسر بدون خون خونریزی
اصلا خیلی وقتا دنبالش میگشت....
منم گفتم باشه میخوای بچرخی پس به چرخ تا بچرخیم
طی یک عملیات انتحاری ... هرچی مربوط به شیشه شیره جمع کردم ،همه شیشه شیر هاش
شیره خشک و شیر دوش برقی حتی برس مخصوص شستشوی شیشم جمع کردم ریختم تو پلاستیک دره پلاستیکو گره دادم اومدم بندازم تو سطل زباله یادم اومد شیشه شیراش اونتو چیکو دکتر بروانه کلیه فروختم تا سیسمونیشو به چوصی وار ترین شکل ممکن تکمیل کردم
رفتم گذاشتم تو کمد در کمدم قفل کردم میخواستم کیلیدشو قورت بدم که شوهرم وساطت کرد گفت میرم مغازه شما کون خودتو جر نده
خلاصه که رفتم پا بوس پیرزنای فامیل گفتم مادر من پشیمونم از دوشیدن حرفتونو گوش ندادم حالا دارم خشک میشم این رسوا خانومم سینمو نمیگیره جوری کولی بازی درمیاره ساختمون میلرزه
چه خاکی به سر کنم
گفتن سینتو بچپون تو دهنش تو خواب بهش بده
اصلا به زور بهش بده بذار گشنش بشه خودش مجبور میشه بخوره
گفتن سختیت سه روز بیشتر نیست بعدا درست میشه این یکی رو واقعا ** میگفتن یه ماه طول کشید
خلاصه که هر کاری میکنی بکن فقط دیگه شیشه
نده!

این قسمتی که خوندین هفت قسمت قبل داره بزنید رو اسمم وارد صفحه من بشید و از قسمت اول جدایی ممه و آدرینا بخونید
مامان آدرینا مامان آدرینا ۴ ماهگی
«جدایی ممه و آدرینا قسمت دوم »

دلم میخواست بچم شیر خودمو بخوره اما شیر خشک گذینه راحت تری بود
کم کم کارمون بعد از چهل روز به جای رسید که نود درصد غذاش شده بود شیر خشک
از اون طرفم همش شیرم میریخت رو لباسم کثیف میکرد و چیزی نمیموند بدم بچه بخوره
سوتین نمیپوشیدم اون موقعه همش سینه هام آویزون بود سینه هم که آویزون باشه هرچی شیر داری میریزه بیرون
بعدا یاد گرفتم اگه سوتین ورزشی بپوشم نوک سینم رو بالا نگه دارم و سفت دیگه همینجوری الکی نمیریزه فقط هر از یک ساعت الی دو ساعت که سینه رگ میکنه یکمی نشتی میدی
اون روزا همش مامانم و اطرافیان میگفتن نکن شیر خشک نده سینتوبذار دهنش
اما چون جوان بودمو جاهل حرف تو کلم نمیرفت
نزدیک چهل روزگی بود که شیردوش دستی چیکو که داشتم از این مدل بوقیا افتاد زمین شکست
که البته همون بهتر که شکست عملا چوستا قطره هم نمیشد دوشید چند روز بعد شوهرم رفت یکی دیگه بخره فروشنده گفت بیا یکم دیگه پول بذار روش به جای این یه برقیشو بخر
و ما نیز بعد از آن به جمع مامان های ادایی پیوستیم و با شیردوش برقی زرت پرت میدوشیدم
چون که خیلی حال میداد استفاده ازش و سینمو کاملا خالی میکرد و‌همیشه لباسام تمیز میموند
لازم نبود روزی شصت دست لباس عوض کنم ‌ و همچنین از دیدن این که شیر چطور میپاشه تو شیشه و شیر جمع میشه خر ذوق میشدم
مثل بچه های که یه اسباب بازی تازه مامان باباش براش خریدن هی میچسبه به اسباب بازیش منم چسبیده بودم به اسباب بازیم
و هر از دوساعت میدوشیدم ب
ادامه در قسمت بعدی...
مامان آدرینا مامان آدرینا ۴ ماهگی
بازگشت آدرینا به ممه قسمت پنجم
یواش یواش با صدای شششش و حرکت گهواری تو بغلم میخوابوندمش بعد یواش پستونکو میدادم کنار فورا سینمو میذاشتم دهنش
اویل لازم بود خواب عمیق بره کم کم شد تا چشاشوبست
یه هفته بعد شد نیمه خواب
و نهایتا الان خیلی راحت بی دعوا خون خونریزی تو بیداری و هوشیاری کامل راحت میگیره
البته که محیط یه جای اروم و ترجیحا تاریک باید میبود اوایل
ولی الان اگر بخواد بخوره تو عروسیم باشم سینمو بذارم دهنش میخوره
خیلی سخت بود این مدت ولی میدونستم اگر موفق بشم کاری کنم راحت سینمو بگیره و شیشه رو نخوام بدم خیلیی به نفعمه بعدا
چون ادامه دادن این روند دوشیدن که راه به جای نمیبرد
شیر خشک هم حالا به قول بعضیا سم که نیست ولی من به چند دلیل اصلا دوست نداشتم شیر خشک بدم و دوست داشتم بچم سینه خودمو بدم

دلیل اول :شیر مادر برای نوزاد دارو محسوب میشه نوزادی که شیر مادر میخوره کمتر مریض میشه و سیستم ایمنی قوی تری داره چند وقت پیش من خودم سرما خوردم ناجوررر همسرم و تمام اطرافیمون سرما خوردن اما بچه من مریض نشد
با اینکه اصلا رعایت نکردن اطرافیان و یهو میدیدم میرفتن بغلش میکردن قوربونت برم قوربونت برم کنان در حالی که تا کون سرما خورده بودن بوسش میکردن تا من میرسیدم کولی بازی در میوردم دیگه دیر بود
برای خندن قسمت های قبلی و بعدی روی اسمم برنید وارد پیجم شید
مامان آدرینا مامان آدرینا ۴ ماهگی
بازگشت آدرینا به ممه قسمت چهارم
صبح به صبح ناشتا با تجویز دکتر البته دو سی سی امپرازول میدادم
کولیف و گریپ واتر هم هر از هشت ساعت با تجویز دکتر میدادم این سه تا خیلی رو بچم می ساخت رفلاکسش و کولیکش کاملا تحت کنترل در میومد اگر سر ساعت و منظم میدادم دارو هارو حداقل به دلیل جمع شدن گازو گوز تو دلو رودش یا برگشت شیر سینمو پس نمیزد

بچه من معمولا با صدای ششششش و تکون های خیلی ریز گهواره ای اروم میشه پس موقع شیر دهی خیلی ریز تکون میدادم پامو نه اونقدر زیاد که خودش باعث رفلاکس و برگشت شیر بشه در حد یه حرکت چوسکی
نکته بعدی این که هر بار میخواستم شیر بدم روزای اول حتما حتما میخوابوندمش و تا زمانی که خوابش عمیق نشده بود سینمو در نمیوردم بذارم دهنش
پستونک این وسط خیلی کمک حال بود هرچند که بعضی وقتا واقعا دلم میخواست پرتش کنم تو سطل زباله چون احساس میکردم داره یه تیکه پلاستیکو به ممه من ترجیح میده
از گشنگی میمیرد ولی سینمو نمیگرفت تا پستونک میدادم میگرفت
اما من صبر ایوب داشتم و با پستونک برخورد گشت ارشادی نکردم هر بار سینمو میدادم و میدیدم نمیگیره پستونک رو میدادم
سینمم آماده کنار صورتش نگه میداشتم

برای خوندن قسمت های قبلی و بعدی رو اسمم بزنید وارد پیجم شید
مامان آدرینا مامان آدرینا ۴ ماهگی
»داستان غم انگیز جدایی آدرینا و ممه قسمت اول«
شمارو توی زمان به عقب برمیگردونم
روز سومی بود که مرخص شده بودم از بیمارستان جاریمو مامانش اینا اومدن عیادتم
جاریم یه دختر ۵ماهه داشت اون موقعه و چون یه قدم از من جلوتر بود همیشه از تجربیاتش استفاده میکردم
بهم گفت همیشه وقتی دوتا سینتو کامل دادی بهش کنار دستت شیر خشک آماده داشته باش بیست سی سی درست کن خورد خورد نخورد دیگه مطمعنی بچت سیر شده
توی اون روزای اول که قطعا هممون کشیدیم و میدونید دیگه
هنوز تو نقش مامان بودن فرو نرفته بودم و ترجیح میدادم اجازه بدم مامانم مامانه جفتمون باشه !
فراخی پیشه کردم و کم کم از بیست سی سی شیر خشک پا رو فراتر گذاشتم کار به جای رسید که پنج دقیقه شیرش میدادم فوری پسش میدادم به مامانم که بره شیر خشک درست کنه الکی میگفتم
ندارم تموم شده درحالی که لباسام همیشه خیس بود
شیر دهی واقعا سخته برای یه مامان اولی بچه هم نه یه ساعت نه دوساعت میخواد بچسبه کونم صاف شده بود از بس مینشستم پای شیر دهی
منم که سزارین بودم بخیه هام عفونت کرده بود زرداب بیرون میومد پریودم بودم سرماهم خورده بودم ممه هامم که یه سره انگار شیر آب باز بود خلاصه که از هرچی سوراخ داشتم یه چیزی میزد بیرون
از خدام بود مامانم شیر خشک بهش بده منم راحت بگیرم بخوابم
این واقعیت که من دیگه مامانم و حالا حالا پام گیره
رو نمیخواستم بپذیرم فقط میخواستم از زمان حال استفاده کنم
هیچ فکر نمیکردم روزی که مامانم بره رشت قراره کونم پاره بشه...
ادامه در قسمت بعد....
مامان آدرینا مامان آدرینا ۴ ماهگی
«جدایی ممه و آدرینا قسمت سوم»
و هر از دوساعت میدوشیدم بعد از یه هفته چنان شیرم زیاد شد که نصفشو میریختم دور یا فریز میکردم و از حد نیاز بچم شیر بیشتر تولید میشد
از اونطرف افتاده بودم رو وزن کم کردن خیلی راحت بدون رژیم و‌ ورزش هفته ای یه کیلو وزن کم میکردم
چون شیرمو تو شیشه میدیدم هر روز
میدونستم کدوم خوراکی ها شیرمو زیاد میکنه کدوما چرب دائم‌مواد غذای مختلف شیرسازو تست میکردم ببینم کدوم بهتره
پاره ای از تحقیقاتم رو خدمتتون ارئه میدم
اولا که روزی سه لیتر آب بخورید توی بطری آبتون
تخم ریحون بریزید هم خنکیه باعث‌میشه دمنوش یا چیزای گرم دیگه ای که واسه شیرسازی میخورین گلو باد نکنه تازه تخم ریخون خودش شیر سازم هست
مایعات فراااااون بخورید خیلی وقتا که احساس گرسنگی میکنیم بعد از شیردهی در واقع کمبود آبه
هرچی بیشتر آب بخورید شیر بیشتر میشه اشتهای کاذبتون هم کمتر درنتیجه خیلی راحت باشیر دهی وزن کم میکنید
اگه مثل من یبوست دارین و برای دفع باید دست به دعا بشید خاکشیر هم میتونید اضافه کنید
یه دمنوش معجزه برای خودم اختراع کردم
ناموس شیر افزایی بود
تخم گشنیز زنجفیل زیره رازیانه بابونه شمبلیله
همشو با هم آسیاب کردم روزی یک الی دو پیمونه (قاشق پیمانه شیر خشک منظورمه)
تو فلاکس میریختم با آبجوش تا شب لیوان لیوان میخوردم
حواستون باشه اگه بچتون پسره رازیانه براش بده کلا تو مصرف رازیانه وحشی بازی در نیارید زیادش نتیجه عکس میده
ولی درکل اصلی ترین محرک شیر افزایی همین رازیانه هست
ادامشو تشریف بیارد تو صفحم بخونید...