خیلی نسبت ب بچم عذاب وجدان دارم ک شیر خودم فقط ۴ ماه خورد .. اگ این رفلاکس نداشت الان شیر مادر میخورد ...و عادت ب شیشه نداشت . حس میکنم مادر خوبی براش نیستم . امروز هم مهمون داشتم اصلا ب بچم نرسیدم همش دست باباش بود یا برا خودش افتاده بود اونجا بازی می‌کرد شبم نبودم سپردمش دست مامانم🥺 از عذاب وجدان خوابم‌نمیبره .... حس میکنم واسش کم میذارم ولی همینام نهایت زورمه واقعا😢🤦🏻‍♀️ گاهی خیلی خسته و بی حوصله میشم دوس دارم مثلا یکی نگهش داره خونه مامانم مخصوصا . بعد اونا فکر میکنن من همیشه اینطوریم ...

مادری کردن فقط ب شیر دادن نیست
حالاحالاها راه درازی در پیش داری منم مهمون داشتم بغل دوستم بود بازی می‌کرد قرار نیست مادر بدی باشیم
از صبح تا شب داریم بهشون رسیدگی می‌کنیم
منم در ماه دو بار میذارم پیش مامانم با دوستامون میریم بیرون ب جاش فرداش انرژی بیشتری دارم بیشتر بهش میرسم
اگر ی روز باهاش بازی نکنی قرار نیست مادر بدی باشی
ماها هم بچه داری می‌کنیم هم کار خونه

چه ربطی داره عزیرم خب یروز آدم کار داره یا مغزش نمیکشه حالا چندساعت کسی نگه داره میشی مادر بد؟هیچوقت این فکرو نکن من خودمم شوهرم مدام نگه میداره من خونه تمیز میکنم یا غذا میپزم چه ایرادی داره اخه مادرم آدمه دیگ یوقتایی نمیتونه

اره واقعا برا بچت کم میزاری من کلی باهاش بازی میکنم وقت می‌زارم اصلا هم پیش کسی نمیزارم

اتفاقا شیرخشک بهتره
فرقی نمیکنه بچه چی بخوره
شیرخشک همه ویتامین آهن همه چی داره تا شیر مادر ک باید هی مادر بخوره آیا همه ویتامین ها رو می‌تونه بهش برسونه یا نه
و این همه شیرخشک خوردن بزرگ شدن رفتن
گاهی پیش میاد آدم خسته میشه
این دلیل نمیشه که بگی الان سپردمش دست کسی یعنی براش کم گذاشتم اصلا از این فکرها نکن

شما خیلی مامان خوبی هستی ک داری به این جور چیزا فکر میکنی و به فکر بچتی

سلام عزیزم اصلا همچین فکری نکن این رفلاکس لعنتی یک پرسه بزرگه که کسی تا تو دامش نیوفته درک نمیکنه کار خوبی میکنی گذاشتیش جایی تو هم نیاز به استراحت داری

🫂❤️🥹🥲🫠🩷

عذاب وجدان نداشته باش عزیزم،هممون نیاز به کمک داریم🥲نیاز داریم یکم برا خودمون باشیم🥲من خودم یه روز درمیون یا هر روز عصرا میرم خونه ی مامانم،و بجز مواقعی که نیاز به شیرم داره دست من نیست،دست مامان بابام و اگه خواهرم باشه دست اونه،من کلن برا خودمم،حتی پوشکشم مامانم دوس داره عوض میکنه،ینی بگم نوبت ب خودم نمیرسه خودشون میخان منم از خدا خواسته😂😂😂😂

من که از مامانم دورم خیلی پسرمم بدقلق شیرم نمیخوره واقعا دیگه کم اوردم😩😩

باز خداروشکر مامانت نزدیکته

همه همینم خسته و داغون
من غروب داد زدم سرش
نشستم گریه کردم
الآنم ساعت دوخوابیذه من اعصاب خورد و داغونننننم

عزیزم گاهی اوقات هم اینطوریه دیگه منم دقیقا همین حس هارو دارم منم تقریبا ۵ ماه و نیم اینا شیردادم بهش اونم به زور چون بدجور عادت کرده بود به شیشه اصلا سینه نمیگرفت
چند روزه خیلی کار دارم بچم انقد خودش بازی کرد رو سرامیک خوابش برد دلم براش کباب شد

دقیقا منم همینطوری ام مثل تو و همین حس ها رو دارم هر موقع میرم خونه مامانم بچم همش دوست دارم یکی دگ نگهداره خواهرم همش تیکه میندازه میگه تو خونه چجوری بچت نگه می‌داری اصلا بلد نیستی بچت نگهداری همش ولش میدی دست این و اون 🙃🥲

حالا خوبه یکی هست نگه میداره
من دارم پاره میشم
از خستگس و بیخابی