۲ پاسخ

شما سعی کن کنار بچت ۲لایه ماسک بزنی سر بچتو انقدر گرم کنی که سمتت نیاد و تو اتاق خواب باشی بیشتر
سوپ بذار و تا میتونی ابمیوه برا خودت و دخترت درست کن و ویتامین زیاد بخورین تا ان شاءالله زودتر سرپا شی
که اگه خدایی نکرده اونم گرفت خفیف بگیره
اگه حال داشتی ببرش بیرون هوای آزاد باشید چند ساعتی. آفتاب صبح برا شما هم که سرماخوردی خوبه

هیچکی ندارم به دادم برسه با مادر شوهرم تو یه خونه ایم بردم گذاشتم پیشش یکی دو بار دیدم اومده میگه مامان رفتی جهنم گفتم کی گفته گفت مامان جون گفته گیر بدبختی افتادم

سوال های مرتبط

مامان Roza مامان Roza ۲ سالگی
از دست شوهرم خسته شدم هرچی و به دخترم میگم نه هر کاری و میگم نه انجام نده پشت من به دخترم میگه برو انجام بده اونم جدیدا شکایت من و میکنه تا بهش میم فلان چیز خوب نیست الان وقتش نیست نمیدم میره به شوهرم میکه مامان فاان چیز و نمیده یا فلان کار و نمیزاره انجام بدم اونم بهش میگه بیا من بهت بدم یا میگه برو انجام بده
علنا من و کوچیک میکنه بچه به حرفم تره خورد نمیکنه خسته شدم از نفهمیاش خستههههههه
شب بهش میگم تو تخت جای بازی نیست بازی کردید بسه بازیای خطرناک میکنن بعد که بچه داره خوپشو پرت میکنه من عصبانی میشم چون نزدیک از تخت با مخ بیوفته پایین بچه رو بغل میکنه به من میگه پدر سگ مادر فلان بعد به بچه میگه ریه نکن بابا عیب نداره خودم هستم
بچه ام تا اخر شب از من فرار میکنه که میترسم مامان نیاد و از این حرفا
واسم مهم نیست بچه میوفته دنبالش از این که من و خراب میکنه و دارم با یه مرد نفهم بیشعور که خیر سرش مدیره و تحصیل کرده اس و ریده با این شعور و شخصیتش زندگی میکنم خسته ام خیلی خسته ام