۶ پاسخ

دختر منم هر ۲ ساعت بیدار میشه منم کمبود خواب دارم روزا هر موقع بخوابه منم باهاش میخوابم ک کمبود خواب شبم جبران بشه
تو سه ماهگی خیلی اذیت شدم همش بغل میخواست به پیشنهاد یکی از دوستام کالسکه اوردم تو اشپزخونه نگام میکرد غر نمیزد منم کارامو میکردم و باهاش حرف میزدم شبا هم تو کاسکه تو خونه دورش میدادم ک بخوابه به سختی میخوابید ولی چهار ماهگی ک دستاشو شناخت و اسباب بازی دست گرفت خیلی بهتر شد دیگه تو پذیرایی میخوابه و با اسباب بازی سرگرمه منم تو اشپزخونه م هی میام واسش بای بای میکنم ک منو ببینه نترسه و وقتی غر میزنه میارمش تو اشپزخونه رو صندلی غذا حالت نیمه نشسته میذارمش یه پلاستیک فریزر باد کردم دادم دستش کلی سرگرم میشه باهاش
تو سه ماهگی خیلی برا تنظیم خوابش اذیت شدم اما از ۴ ماهگی دیگه از ساعت ۵ نمیذارم بخوابه باهاش بازی میکنم سرگرمش میکنم دیگه ۸:۳۰ شب میخوابه تا خوابید دیگه خاموشی میزنم یک ساعت بعدش بیدار میشه میبینه تاریکه دیگه میفهمه شب شده و میخوابه
روزا قبل ظهر یک چرت میزنه ظهر یک چرت یک ساعته عصر هم ۲ ساعت تا قبل ۵ عصر

کم خوابی گریه های زیاد همش بغل کردن خیلی سخته بغلی شده شدید

نخوابیدناشه شوهر منم‌جاش جدا کرده تو اتاق میخوابه

پسر من یکماه و خورده ای ساعت ۷و۸صبح می‌خوابید سخت بود اما
سخت تر از اون این بود که بدنیا که اومد تا یک ماهگی هربار شیر میدادم گلوش گیر می‌کرد میمردم و زنده میشدم کلا خونه مامانم بودم تا ۵۰روزگی از تنها موندن با بچه میترسیدم
الآنم که چند روزه خیلی بالا میاره اشتهاش کم شده شیر نمیخوره بی‌قراری می‌کنه
اما خداروشکر که دارمش
خیلی سختی تا الان داشته اما شیرینیش بیشتر بوده
الان که دارم تایپ میکنم میبینم من از پس روزای سخت بر اومدم از اینجا به بعدشم با کمک خدا برمیام انشالا
شما هم نگران نباش سخته درکت میکنم اما میگذره سخت میگذره اما میگذره
بجاش مامان شدیم بهترین حس و تجربه کردیم

بیشترین چیزی که منو اذییت میکنه راه بردنه فقط میخواد راه ببرم

دختر من شبا میخوابه ولی صبحا بیداره سه چهار بار در روز 10/15دقیقه چرت میزنه یا هم میزارم تو کالسکه کارامو باهاش انجام میدم من تو کالسکه میزارم یذره تکون میدم خودش میخوابه نترس من هم از روزی که به دنیا اومد جدا شدم با شوهرم ما تو پذیرایی میخوابیم اون تو اتاق خواب

سوال های مرتبط