درود دل 🥺😔



سه سال پیش حامله شدم دقیقا تو ماهی ک جابه‌جایی خونه داشتم خیلی کار دارم خیلی پله رفتم بعد چند روز فهمیدم حاملم یه هفته نشد افتادم خونریزی و رفت وقتی فهمیدم خیلی گریه کردم گفتم چرا الان بیاد خونه نداریم پول نداریم زندگی نداریم ک رفت فک کردم کفر گفتم شاید
سه سال بعد ک ماه پیش باشه ۲۶ مهر بیبی زدم دیدم مثبته خیلی ذوق کردم با اینکه بچه نمیخاستم گفتم خداروشکر خیلی خوشحال شدیم با همسرم و خانوادم گفتم اون‌اولی بخاطر کار بود نموند این یکی هیچیش نیست اصلا انتظار نداشتم
جمعه خونه پدر شوهرم دعوت بودم ک رفتم دستشویی دیدم خون میاد
به اونا نگفتم حاملم به بهونه جور کردم رفتم بیمارستان با گریه
سونو گرفتن دیدن قلب ندارع دقیقا مثل قبلی تو ۶ هفته ویک روز
خونریزیم مثل پریودی بود بیمارستان بستریم کرد اون شب هیچی نشد
فرداش اومدم خونه رضایت داد شوهرم
دوسه روزه لخته میاد ازم و من و خانوادم واقعا پیر شدیم گوشت تن من ریخت از غصه
من از حضرت فاطمه خواسته بودم امروز ک وقت سونو قلب داشتم بشنوم صداشو ک نذری بدم نشد
برای من همیشه همینه نمیشه و نمیشه
خنده به لبم نمیاد خدا خودش کمک کنه بهم یا جونمو بگیره یا دستمو

خوب خونریزی داشتی چرا شیاف استفاده نکردی

منم شب قبل ازسقط خواب دیدم اومدن توجمعیت فقط به من کارداشتن هرجامیرفتم بودفرداش الکی الکی سقط شد.😭😭😭😭

هی خواهر منم دقیق مثل تو بعضی اوقات دلم میگیره و تو فکر میرم که چرا برای من نمیشه ولی حتما حکمتی داره وقتی تاپیکتو خوندم یاد خودم افتادم سقط اولم بتام به هفتم نمی‌خورد موقع جنگم بود خیلی استرس داشتم و خلاصه نموند و افتاد دوباره که باردار شدم وقتی پنج هفته رفتم سونو دیدم جنین هست خیلی ذوق کردم من ندیده بودم ولی همسرم همش با ذوق می‌گفت من دیدمش ولی بعد سونو گفت که قلب نداره ویا شاید هنوز کوچیکه خلاصه یه هفته گفت صبر کن اگه تشکیل نشده بود باید سقط کنی من خیلی حالم بدبود تا نه هفته نگهش داشتم بعد رفتم سونو البته دکترمم گفت سقط کن حتی یه هفته ام صبر نکن ولی من گوش نکردم نه هفته رفتم سونو خیلی نذر کردم هر جور نذر که فکر کنی کردم ولی وقتی رفتم سونو چون لکه بینی داشتم حتی جنینم دیده نشد فقط ساک بود اونجا بغض کردم و با درد شدید که مردمو زنده شدم سقط کردم .
می‌دونی از یادت نمیرن ووقتی بهشون فکر می‌کنی بغض می‌کنی و تنها چیزی که میتونی بگی اینکه بگی حتما حکمتی داشته 🥲🥲💔💔

سلام مامانا من یک روز موندع به موعد تهوع خفیف دارم با درد شدید دوبلچه امکان داره حامله باشم چون تو اقدامم

عزیزم کفر نگو خدا از مادر مهربانتره به زمانبندی خدا اعتماد کن شما سنی نداری منم ۲۸ سالمه و تازه یبار اقدام کردم تا ۳۵ سال وقت داری انقدر خودتو ناراحت نکن عزیزم شاید بخاطر افکارت هست دیدت رو به دنیا عوض کن متوجه شدم که خیلی بچه دوستداری اما ممکن بود اون بچها بدنیا بیان و باعث ناراحتیه هر روزت بشن پس امیدتو ازدست نده با قران و صلوات دلتو آروم کن شیطانو دور کن ازخودت تغذیتو خوب کن و دست از تلاش برندار

عزیزم خیلی سخته ولی آخر دنیا نیست بعضیا این شرایط شما رو توی هفته های بالای ۲۰ داشتن که خیلی سخت تره ولی چاره داره شما و همسرت باید آزمایش بدید و زیر نظر دکتر پریناتولوژی برید

الهی دورت بگردم درست میشه همچی غصه نخور🫂

سلام عزیزم خوبی چرا غصه میخوری
شاید چله داری
یا میگن مثلا از ما بهترها نمیزارن بچت بمونه
چون واسه جاریم هم اینجوری بود
اگ ب دعا نیس اعتقاد داری بگو برات سرکتاب باز کنه