۸ پاسخ

مبارک باشه پسرمنم اسمش آرازه و6سالشه❤️

انشالله جشن دامادیش بگیرید شاهد موفقیت هاش باشین زیرسایتون بزرگ بشه عزیزم

چه تم‌قشنگی تولدش مبارک

مبارکع عزیزم.
از کدوم پیج سفارش دادی؟؟

عزیزم ا.ن خرسه و اسمشو از کجا گرفتی ؟
تولدشم مبارک باشه ان شاالله تولد 100 سال گیشو جشن بگیری

عزیزم مبارکه خدا حفظش کنه

کانال غذای کودک در روبیکا با بیش از ۲۷۰۰ مادر .❤️❤️.
@food_babyy

تولدش مبارک ان شالله جشن دامادیش

سوال های مرتبط

مامان معجزه خدا🌱❤ مامان معجزه خدا🌱❤ هفته بیست‌ونهم بارداری
و من دوباره دارم مامان میشم...🥲🫀
حس خیلی عجیبیه... با اینکه بعد مثبت شدن تستم کلییییی استرس گرفتم و ترسیدم و حالم بد شد اما وقتی داشتم جواب ازمایش رو میگرفتم ته دلم میگفتم کاش مثبت بشه! با اینکه خیلیییی زود بود تا یه فرشته کوچولوی دیگه به جمع ۳ نفرمون اضافه بشه...
اما این بار خدا خواسته شد و در کمال ناباوری و تعجب و کلی استرس و دلهره ازمایش مثبت شد...
نمیدونم قراره چه جوری بگذره... نمیدونم میتونم از پسش بربیام یا نه... نمیدونم چطور قراره از شیر جداش کنم و.... ولی اینو مطمئن که حکمتی داشته که خدا سرنوشتم رو اینطور رقم زده تا وجود یه پسر یه ساله منتظر عضو جدید خونمون باشم...
میدونم که خدا کمکم میکنه چون خودش بهم داده و من جز به دنیا اوردنش با همه سختی ها و چالش هایی که خواهد داشت به چیز دیگه ایی فکر نمیکنم...
هیچوقت تصور نمیکردم به این زودی ها دوباره حس مامان شدن رو تجربه کنم و هنوزم که هنوزم با اینکه چند روز گذشته ولی فکر میکنم خوابه!

مامان هایی که همچین تجربه دارین، چطورین؟! با وجود یه بچه کوچیک خیلی سخته؟
اگه شیر خودتون رو میدین کی از شیر جداش میکنین؟
من واقعا میترسم...🥺
نمیدونم چه اتفاق هایی در انتطارمه...🥺 چون پسرم به شدت شیطونه و تو دوره اضطراب جدایی هستیم و خیلی بهم وابسته اس... تو پروسه دندون در اوردنهه و همش نق میزنه🥺

ای خدا... حکمتتو شکر🥺♥️

۲۵ خرداد ۱۴۰۴
مامان امیرماهان و🩷 مامان امیرماهان و🩷 ۱۵ ماهگی
🎉تولد یکسالگی پسرم مختصر و مفید برگزار شد تا اینجای کار💚
چقدرم ذوق کردن پدروپسری☺️
🤦🏻‍♀️اون همه فکروبرنامه داشتن بااین نی نی توراهیمون به دلمون میموند،خوب شد بابایی وسط شلوغی هاش اومد و دوتاییمونو سورپرایز کرد دوروز جلوتر با هدیه قشنگش و کیک و... ،وگرنه چقدر بد میشد و تو ذوقمون میخورد
فکرم نکنم به سفروبرناممون برسیم چون پسرم مریض شده و به اجبار فعلا توی سفریم با مامانی اینا و دوراز بابا ،بخاطر توراهیمون و اوج کار اجباری بابا و بازیگوشی های شدید پسرکوچولوی بغلی و باهوش و پرتحرکم.
و اما نی نی منم با همه شیرینی ها و سختی هایی که تصور نمی‌کردم گذشت و یکساله شد و نشد ما طبق برنامه بریم آتلیه وبعد شمال و جشن تولد و تعیین جنسیت نی نی رو بگیریم
واقعا اگه ذوق بابا نبود ما چجوری ذوق و امید به زندگی داشتیم توی این روزهای خیلی خیلی سخت
منِ کمالگرا و ریز بین که باید از قبل برای همه چیز برنامه می داشتم منظم و مرتب، وگرنه واویلا... ،
بالاخره زندگی داره یادم میده همه چی به شرایطی که پیش میاد بستگی داره باید در لحظه بهترین تصمیم رو گرفت بجای حرص و غر و لج و واقعاً یه جاهایی خواست ما نیست پس بسه حرص خوردن, ادامه بده طبق شرایط .
خدا کنه زود به خوبی و خوشی بگذرونیم این دوران رو 💚💚💚💚