تاب براشون وصل کردم.انواع کتاب کار و نقاشی و فلش کارت های مختلف .کاردستی درست کردن.باشگاه میریم روز در میان.گاهی پیاده روی و گاهی دور دور ماشینی و🙄خلاصه خیلی سخته اینکه کنترل کنم کمتر تلویزیون ببینن
من که تا از سر کار برمیگردم غذا و استراحت دیگه شبه مثل برق میگذره تا بخوام برم بیرون شب شده
قم حرم داره ولی حیف حوصله ندارم از کت کول میوفتم با بچه
اول پاییز که داشت میومد همه میگفتیم به هم الهی پاییز خوبی براتون باشه نه تنها برا من اتفاق خوبی نیوفتاد بلکه خشکسالی بی بارونی هم دیدم
ما عصرا میریم بیرون لباس گرم میپوشیم میریم چون زمستونن که دلیل نمیشه آدم تو خونه بپوسه،البته ناگفته نماند منم چون دوقلو دارم و سختمه نمیتونم تنهایی ببرمشون بیرون،شوهرم که از سرکار میاد اون موقع میریم،ماشینم داریم اذیت نمیشیم
ولی من دستشو گرفتم دوروزه با لیاس گرم میبرمش بیرون یه دور تو خیابونا نزدیک خونمون میزنیم میایم خودمم دلم میگیره چون زود شب میشه صب ساعت ده و نیم یازده میبرمش میام
اره والا انگار نفسم میگیره تو خونه ولی چاره ایی نیست
من میبینی کیک درست میکنم
یا چ میدونم شیرینی چیزی
یا فیلم میبینیم ولی بازم عصر به بعد کلافه میشیم تو خونه
هوا هم سرد نمیشه بچه رو زیاد برد بیرون
اره واقعااا خیلی دلگیره.هیچی تو خونه یا میریم خ مامانم یا ابجیم
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.