من واقعا خسته م از این روتین صبح تا شب باید بچه م رو‌پاهام باشه نه کمر دارم نه پا دارم دیگه نمیتونم تا سرویس بهداشتی برم سریع گریه میکنه شاید باورتون نشه من از اول بارداری تا همین الان اشپزی نکردم هرروز مادر شوهر بیچاره م درست میکنه میفرسته تا میرم اشپزخونه گریه میکنه آغوشی گرفتم اینقد گریه کرد دیگه استفاده نکردم این دو سه روزم بدتر شده شیر خوردنش یه ساعت طول میکشه پوشک عوض کردنش هم همینطور
من نا ندارم دیگه الان از ۶صبح رو‌پامه خوابه ها تا میذارم رو تختش بیدار میشه سرم داره میترکه عصبیم داغونم خسته م خیلی خسته

این روزا هم میگذره پسر منم همینه تازه کل کارا خونه هم رو دوش خودمه تک وتنها شوهرم دیر میاد با دوتا بچه سرگردانم بچه بغلمه با یه دست آشپزی میکنم قدر مادرشوهرت بدون چه آدم خوبیه خدا حفظش کنه برات

عزیزم این روزا هم می‌گذره
حق داری انرژی خیلی زیادی از آدم می‌گیره
منم پسر بزرگم کلاً رو پام بود
ولی خوب مامان مهربونم صبوری کن میگم خیلی زود می‌گذره😍
عزیزم جای شکرش باقیه که مادر شوهرت غذا می‌فرسته ،خیلی کمک بزرگیه

روزا بیرون میبریش هواخوری؟

وای خیلی سخته خوب حداقل غذا درست کردن نداری من همش مهمون دارم با این وضعم

من کلا تو بیداری هم‌شیرنمیخوره باید به زور بخوابونیم تو خواب کمی بخوره خواب هم که نداره به شدت خوابش سبک تا زمین بزارم بیدار شده هیچ صدایی هم نباید باشه

میگذره عزیزم‌ان شاءالله تنشون سالم باشه
دخترمنم همینه از اول بارداریم تا خالا هرروز مامانم اومده کارامو میکنه تا بعدظهر که شوهرم از سرکار بیاد

این شرایط سخت برای هممونه حالا باز خوبه اشپزی نداری من بچه به بغل یه دستی انقدر کار کردم دست چپم کامل فلج شده انگار میترسم دوراز جونش از دستم بیوفته

اینا خیلی خوبه

واسش گهواره بخر چون تاب میخوره وامیسته
روپات بخوابون بعد بزار تو گهواره

وای چقد منی

همش میگن بزرگتر بشن اوضاع خوب میشه و راحت میشین، والا بنظر من که سخت تر میشه

واای دقیقا پسر منم اینطوری بود رو زمین نمیخوابید فقط رو پا یعنی انقدر رو پام بود از درد کمر نمیتونستم خم و راست بشم

انگار همه تقریبا تو یه شرایط سخت و یکسان قرار گرفتیم،واقعا درکت میکنم عزیزم پسر منم همینه به اضافه اینکه شیر خودمم خیلی به سختی میخوره و از دیروز دیگه کلا لب نزده و فقط شیر خشک خورده و من دارم از این موضوع دق میکنم،فقط خدا بهمون کمک کنه..

براش گهواره بگیر بزار
پسر منم همینطوری بود بعد میذاستم توی گهواره تکون میدادم

رفلاکس و اینا نداره؟

عزیزم خب خودت وابستگی خواب درست کردی براش فقط رو پا میتونه بخوابه
بنظرم یکی از این دوره هایی که آموزش خواب مستقل بچه تو هر سن و دوره ای یاد میدن بگیر یا کتابی اگه در موردش هست و روش خوابشو اصلاح کن نمیشه که همینطوری ادامه بدی و خودتو از زندگی بندازی
یک پیجی هم هست تو اینستا مامی دکتر کلا در مورد آموزش خواب مستقله بنظرم یک نگاهی بکن

خوابیده بهش شیر بده یکی از لباسات کنارش بزار یا باهاش عروسک خواب درست کن
صبوری کن کم کم این عادتش ترک کنه
وگرنه تا ۳-۴ سالگی باهاته

منکه دیشب خودمو زدم دیگع افسردگی گرفتم دیکه بی خوابی بدقلقی میگن عادت دادی به خودت فلان کردی بسان کردی یعنی چی واقعا!!!عذاب وجدان آدم بیشتر میکنن

منم همینم خستم ناشکری نمکنم خداراشکر ولی بیخوابی‌ ونق نق دیوانم کرده مه خودم آشپزی مکنم ولی خب هی اذیت داره

منم گریه میکرد اما جلوش اسباب بازی یا آهنگ میزارم ساکت میشه بلند میشم کارامو میکنم چون دختر پیش دبستانی دارم الان واقعا سخته خدا قوت

لابد عادتش دادی به خودت

خدا بهت صبر بده فداااات این روزام میگذره منم دخترم تا دوماه اینجوری بود افسردگی گرفتی بودم خیلی اوضاعم داغون شده بود کم مونده بود روانی شم یعنی میگفتم میشه بچم بشه شیش ماهش ولی الا ماشالله هفت ماهش شده میگذره عزیزم سخته ولی میگذره

جدای ازین بحثها،چه مادرشوهرخوبی داری عزیزم قدرشوبدون،مادرشوهرمنم عمم میشه بخداتاهفت روزبعداززایمانم برام غذامیاورداونم مشخص بود ازش که راضی نیس بعدازهفت روزباحال بعدخودم آشپزی کردم😶

ولا سخته عزیزم ..منم خیلی اذیتم

شاید باورت نشه حالا آشپزی میکنم
ولی بقران دختر من یکسر گریه و بغل انقد گریه می‌کنه و فشار ب خودش میاره کبود میشه میگه اصلا بلند نشو فقط ممه بده من و دراز بکش