۹ پاسخ

محکوم با مادر بودن ❤️

بچه دو سالتو کم کم بنظرم از شیر بگیرش

شوهر بزار کنار

خیلی سخته خدایی
منم روزای اول میگفتم زینب دیگ همچی تموم شد دیگ واسه خودت نیسی
واقعا هم همینطوره

من که تا الان ۲سری زیر سرم رفتم بدنم خیلی ضعیف شده

تو حالت مردنم خواهر دیگه خسته شدم ولی هیچ وقت خودمو نباختم با دو تا بچه کوچک یکی ام تو دلم.. شوهرمم یه طرف نمیدونم چکار کنم ولی من عادت کردم

فکر کردم تنهام😂
من بغلم پسرمه دوسال و۱۰ ماه و دخترم ۲۶ آذر به دنیا میاد😂

خیلی خستم
بیشتر اوقات از خستگی گریه میکنم

من چاره ای ندارم ب قوی بودن😔✋

سوال های مرتبط