سلام امروز با تیام رفتیم پارک قبلش ماشین خریده بوده لی ذوق کرد چون عاشقه ماشین تو پارک دید یه بچه ازش کوچیکتره گریه می‌کنه برا ماشین رفت ماشین داد بهش گفت گریه نکن بفرما دور بچه میگشت بهش می‌گفت گریه نکن اشکال نداره عزیزم
مامانش گفت چه قد پسرتون مهربونه بعضی بچه ها نمی‌دن یا بچمو هول میدادن یاد تیام افتادم عزیزم کوچیکتر هم بود بچه ها میدید بغل میکرد ناز میکرد بچه ها بعضی بچه ها هولش میدادن دلم برای بچم کباب شد چند وقت پیش رفت پارک دختره بهش گفت تو دوست من نیستی 😭😭😭با ما بازی نکن انقد ناراحت شدم بچم ناراحت شد گفت من که دوست داشتم که 😭😭😭منم گفتم تیامم اصلا دوست ندارم با شما بازی کنه ولی شما سر راه نشستین عزیز دلم پسر مهربونم گفت مامان اشکال نداره دعوا نکن حالا من دعوا نکردم با حالت خنده گفتم دلم برای بچم میسوزه انقد مهربونی هم خوب نیست خودمم همینحوریم زود دلم رحم میاد ولی بعضی ها اصلا یه جورین

تصویر
۶ پاسخ

وای انگار دختر منو تعریف کردی
منم اینقدر ناراحتم بابت این موضوع
همش میگم چرا یکی عین خودش پیدا نمیشه بچم اینقدر تو ذوقش نزنن تنها نمونه🥲

خدا برات حفظش کنه... پسر منم اصلا دعوا و زدن بلد نیست هیچوقت ندیدم سر اسباب بازی با کسی دعوا کنه

وای عزیزم هزارماشاالله به گل پسرتون خدانگه دارش باشه عزیزم

دقیقن مثلن نیلا نه حساسه سر اسباب بازیشا نه کسی که کتکش زده و کینه میگیره ازش همه میگن وای چه مهربونه چه خوش اخلاق ولی من دلم کباب میشه

وای عزیزدلم🥲اشکم دراومد که

هزار ماشاالله پسر مهربون عشق خاله

سوال های مرتبط

مامان پناه مامان پناه ۳ سالگی
خانما یه لحظه بیاین ببینید جای من لودین چیکارمیکردین
امروز تو پارک دختر من سوار تاب بود تاب کناریسم یه دختر ۱۱/۱۲ساله بود شب ساعت ۸بود دختره از تاب پیاده شد بدون اینک مراقب باشه اومد خورد به تاب دخترم من هیچی نگفتم رفت رو یکی تابه نشست دخترم سروع کرد گریه کردن ک کتفم درد گرفت داغون شد اینا اخه دخترم خیلی تند تاب میخورد اینم محکم خورد بهش دختره یهو با پرویی گفت توک چیزیت نسد من داغون سدم منم دیدم دخترم ک نمیتونه دفاع کنه دردشم گرفته گفتم تو باید مواظب میبودی نیایی جلوی تاب عزیزم هم دختر من داغون شد هم خودت شروع کرد ک اره خاله من حوصله تورو ندارم اعصاب تورو ندارم عینکم توپارک دزدیون من چشام کلا ضعیفه توشب نمیبینه فلان منم گفتم اگر چشات ضعیفه باید با یه بزرگتر بیایی ک بهخودت وبقیه اسیب نزنی تو راه با ماشین تصادف نکنی داداشش همراش بودگفت من بزرگترسم گفتم پس مراقب باش خواهرت زیر ماشین اینا نره چشاش ضعیفه بد میگفنت من اینقد خوردم به تاب بقیه فلان منم گفتم تو اینقد خوروی سر شدی قرار نیست بقیه بچه ها سر بشن از درد ک
خیلی چیرای دیگه هم با پرویی و بیادبی می گفت من یادم نیست منم ازین حجم بی ادبی و پرویی لجم گرفت جوابشو میدادم
حالا برای شوهرم میگفتم میگفت با بچه دهن به دهن گزاشتی میگم اخه بچه نبود ک اندازه یه زن گنده بیادب بود وگرنا منک چیزی نگفتم اونم میتونست یه ببخشید بگه تموم شه حالا نظر شما چیه؟