سوال های مرتبط

مامان سوفیا مامان سوفیا ۴ سالگی
خیلی جدیدا مشنوم که با بچه ها خوب باشید نزنیدشون ال کنید بل کنید داد نزنید سرشون تبعاتشو میگن وغیره
در این میان مطلبی بسیار مهم هست که این کارها باعث میشه بچه کاملا خودشیفته بشه در واقع بدترین شخصیت ممکن رو بخودش بگیره یعنی شما میایید اعتماد ب نفس و عزت نفس بدید بدتر بچه رو ویران میکنید
حالا راه های مقابله با خودشیفته شدن بچه چیه
یک پرهیز از محبت افراطی
دو حتما حتما داشتن حدو مرز و قاطعیت در نه گفتن ب بچه
سه تاکید بر شناخت احساسات دیگران و تاکید بر همدلی کردن با دیگران
تشویق الکی و القاب الکی مثل تو خیلی بهتری تو زرنگی باهوشی به صورت افراطی ندیم و تشویقمون در حد متعادل همون کار باشه و بزرگنمای نکنیم
دوستان انقدرررررر این چنتا نکته که گفتم مهمه ک اگر انجام ندید در نسل آینده با انبوهی از بچه ها خودشیفته از خود راضی روبرو خواهیم شد که کوچکترین احترامی برای شما قائل نیستن
همون طور ک در نسل جدید و نوجوانهای امروزی ب وضوح دیده میشه در احترام گذاشتن ب دیگران خیلی تاکید کنید
مامان باران و ستاره مامان باران و ستاره ۴ سالگی
بازی «نقشه گنجِ احساسات»

مناسب برای: سنین ۴ تا ۱۰ سال

روش اجرا:
• به فرزندتان بگویید: «بیا با هم نقشه گنج درست کنیم. اما این گنج، حس خوبیه که الان گم شده.»
• یک نقشه ساده روی کاغذ بکشید. مثلاً خانه، درخت، رودخانه، یا یک غار کوچک.
• در بخش‌های مختلف نقشه، نقاطی بگذارید که باید از آن‌ها عبور کنند. برای هر نقطه یک تمرین ساده بگذارید. مثلاً:
• کنار درخت: «یک نفس عمیق بکش»
• نزدیک غار: «اسم سه چیزی رو بگو که الان دوست داری»
• روی پل: «یکی از صداهای آرامی که بلدی رو در گوشم زمزمه کن»
• در پایان، به «گنج» می‌رسند: مثلاً یک آغوش، یک جمله آرام‌بخش، یا حتی یک خوراکی کوچک

چرا این بازی مفید است؟
• نقشه کشیدن و خیال‌پردازی، مغز را از حالت اضطراری خارج می‌کند
• هر مرحله از بازی، یک تمرین تنظیم هیجان است
• پایان بازی با گنجی ملموس (آغوش یا جمله محبت‌آمیز) سیستم عصبی را آرام می‌کند

اگر فرزندتان علاقه‌مند به کارتون یا شخصیت‌های خاص است، می‌توان این بازی را با آن شخصیت‌ها هم طراحی کرد.
مامان باران و ستاره مامان باران و ستاره ۴ سالگی
اوایل جوانی با تمام وجودم به خودم قول دادم که روزی، اگر مادر شدم، فرزندی سالم و خوب پرورش دهم. کودکی که از زخم‌ها دور بماند، خوشحال باشد، بااعتماد به‌نفس و آرام.

اما هرچه گذشت، فهمیدم
بچه‌دار شدن، یعنی دعوت شدن به سفری بی‌پایان برای سالم‌ کردن خویش.
یعنی روبه‌رو شدن با سایه‌هایی که سال‌ها در من خانه کرده بودند، با زخم‌هایی که پشت لبخندها پنهان‌شان کرده بودم.

فهمیدم فرزندم قرار نیست به حرف‌های من گوش دهد،
او به زندگی من نگاه خواهد کرد، به شیوه‌ای که دوست دارم یا ندارم، می‌ترسم یا می‌جنگم، خودم را دوست دارم یا نه.

فهمیدم اگر بخواهم او ریشه‌دار، رها و سالم باشد،
باید اول خودم زمینِ امنی شوم
برای ریشه زدن.
باید با خودم آشتی کنم،
تا او یاد بگیرد با خودش در صلح باشد.
باید خودم را ببخشم،
تا او بلد باشد خطا را تحمل کند.

بچه‌دار شدن یعنی فرزندی را به دنیا بیاوری،
که هر روز آینه‌ای‌ست از تو
و چه تلخ و چه زیبا،
تنها راهِ تربیت او
ترمیمِ خودت است

-