۱۷ پاسخ

منم دقیقا مث شما. خدا خودش کمک کنه

فائزه جان عزیزم به این فکر کن عوضش الان که بچه دار شدی فقط ۲ سال سختی داره بزرگ میشه با هم میرین خرید میربن استخر بچت میشه بهترین دوست زندگیت .
حالا شما اینو فرض کن من یه پسر ۴ ساله دارم .یه دختر ۱۶ ماهه غریب و بی کس گاها میشینم ساعتها گریه میکنم من چی بودم چی شدم ‌دقیقا منم همین خیلی مجردی آزاد بودم الان فقط،به خدا .حتی زایمان کردم هم هیچ کس کمکم نکرد خواهرم اومد پیشم رفت تهران گردی من موندم بچه ۵ روزه تنها همش به خدا گریه میکردم

شما کمکی دارید مادرتون مادرشوهرتون منو بگو مادرمم دوره مادرشوهرمم دوره نه دوستی دارم نزدیکم نه کمکی دوتا بچه شیر ب شیر یکی تازه شده دوسالش یکی هم هفت ماهش

چه خوب خداروشکر که کمکی داری
من کمکی هم ندارم تک و تنها فقط خودم بچه رو نگه میدارم به کارامم میرسم☹️

من خودم بعضی وقتا که مامانم پسرمو نگه میداره باز میرم بچمو میگیرم تا دو سه روز تنبل میشم بچه پیش خودت باشه دیگه اینجوری نمیشی

منم دقیقاااا

عیب نداره ،همچنان از کمکشون استفاده کن ،خودتو قضاوت نکن

درکت میکنم عزیزم
منم کمکی ندارم

ولی همیشه میگم خدایا خودت انرژی شو بهم بده

باوجود کمکی خسته ای چون آمادگی شرایطتشو نداشتی اطرافیانت از سختیای بچه داری بهت نگفته بودن احتمالا فقط از شیرینیاش شنیده بودی سنتم احتمالا کم باشه برای مسئولیت بچه .درهرصورت همه این حس ها طبیعیه باخودت نجنگ سعی کن درکش کنی باهاش کنار بیای کاراشو وقتی جایی ام هستی خودت انجام بده که عادت کنی چون اگه شرایطی پیش بیاد کسی نباشه اونوقت خیلی بیشتر اذیت میشی

گلم کوردی؟

من شهرغریبم خونوادم پیشم نیستن خونواده شوهرمم مثل سگن اصلا کاری واسه ادم نمیکنن

شما حداقل کمک داری‌ من چی

ولی من با این تفاوت که هییییچ کمکی ندارم مادرم راه دوره ولی مادرشوهرم طبقه پایین اما شاغله وقتاییم که خونه باشه از زیر بچه نگه داشتن در میره بچمو نگه نمیداره من به معنای واقعی خسته و بریدم از سختیای بچه

حالا بچه منو کسی نیس نگه داره به طایفه شوهرمم اعتماد ندارم،مادرشوهر ندارم ولی خاهرشوهرامم پیرن و اوکی نیستن

منم‌ دقیقا مثل شمام عزیزم

وای منم همینطور🫠

هورموناتت بهم ریخته س

سوال های مرتبط

مامان لنا کوچولو مامان لنا کوچولو ۱۱ ماهگی
امروز یکی از خسته کننده ترین روزام بود دخترم ترس جدایی‌اش شروع شده دندونا اذیت میکنن و من از صبح باهاش درگیر بودم تا همین لحظه خیلی خستم آدم گاهی واقعا توانش تموم میشه لباس نمی‌خواد بپوشه و من همش دارم باهاش کلنجار میرم الآنم نمبخوابید که گفتم بخواب دیگههه خسته شدم و حس عذاب وجدان بعد خوابش مضخرف ترین چیزیه که سراغ آدم میاد خیلی ناراحت میشم ولی خیلی صبوری میکنم هرچیزی با بازی با خنده بهش میگم ولی واقعا کم آوردم مادر بودن سخت‌ترین سخت‌ترین کار دنیاست واقعا چرا هیشکی اینجور چیزاشو نگفت به ما چرا همه از خنده خوشیاش گفتن !!!!! به هرکسی هم میگی میگه خدارو شکر کنن خیلیا اینو ندارن بابا به پیر به پیغمبررررر ناشکری نیست من عاشق بچمم ولی فقط دردودله همینننن امروز تو خیابون یه زنه مسن میگه سر بچه رو پوشوندی پاهاش بیرونه یجوری با یه لحنی گفت انگار من بیخیال ترینم بابا به تو چهههه بااینکه شلوار جوراب داشت بچم ... هر کی از راه میرسه یه چیزی بار آدم می‌کنه بخاطر مسن بودنش هیچی بهش نگفتم ولی الان واقعا پشیمونم ... هیشکی نباید اونایی که بچه کوچیک دارنو قضاوت کنه ما خونه هیشکی نیستیم خیلی زحمت داره واقعا دلم میخواد بشینم گریه کنم