۶ پاسخ

منم تو شرایط شمام من ترم ۴ بودم ک باردار شدم و ۴ ترمم موند و الان دومی رو باردارم و یکم بزرگ بشن منم ب زندگیم و درس و دانشگاهم میرسم ....من ک خونه نشین شدم پس بزار راحت تر در بیام ک بعدا دیگه ب فکر دومی نباشم و راحت باشم اون موقع ام باز این مدلی ضربه می بینم ولی الان بهتره یه بارکی تموم میشه میره

بنظر من ک بچه دوم بزار چند سال بعد هم بچه اول آسیب نمیبینه بچگی می‌کنه مادر پر انرژی داره هم شما تا جوون هستی دانشگاه و سرکار بری بعد اون میتونی مرخصی کاری بگیری برا زایمان و بچه داری

سلام ب نظر من بزار دومی هم گیرت بیاد
من بین بچه اول و دومم ۱۱ سال فاصله هست از چند جهت خوبه و از خیلی جهات بد .... ب نظرم باهم بزرگ شن بهتره ....

فک کنم بچه دومم بیاری بهتره اونموقه دیگه خیالت راحت میشه بجه ها باهم رفیق میشن

با فاصله کم خیلی خوبه بچه هات با هم بزرگ میشن و هم بازی میشن

منم تو شرایط توام بنظرم ما که آوردیم دوتا بیاریم یهو بزرگ شن برن مدرسه دانشگاه میرم

سوال های مرتبط

مامان ‌‌‌ایلیا مامان ‌‌‌ایلیا ۲ سالگی
روی صحبتم بیشتر با ماماناییه که تازه مادر شدن، مادرایی که مثل اون روزهای خودم حس می‌کنن توی یک باتلاق گیر افتادن و قرار نیست هیچ وقت از توش دربیان و هیچ کسی نه درکشون می‌کنه نه می‌تونه کمکی بهشون بکنه، مامانایی که با وجود این که جوری عاشق نوزادشونن که تا قبل از اون عاشق کس دیگه‌ای نبودن ولی خسته‌ن و بی‌نهایت احساس تنهایی می‌کنن، می‌خوام بگم خیلی از ماها این شرایط رو تجربه کردیم، حالا بعضی‌ها کمتر بعضی‌ها بیشتر، من خودم تا سه ماه اول فقططططط نشسته بودم داشتم بچه شیر میدادم چون شیرم کم بود و دائم زیر سینه بود پسرم و واقعا حتی حموم رفتن هم برام سخت بود چه برسه به کارای خونه و آشپزی، این در شرایطی بود که بارداریم هم برنامه ریزی شده نبود و درست تو شرایطی که من درگیر دفاع ارشدم و مقاله و شروع دکترا و این مسائل بودم پیش اومد، با این که هیچ وقت ناشکری نکردم بابتش ولی خییییلی خییییلی سخت گذشت، فکر می‌کردم دنیا دیگه برام تموم شده و همه اهداف و آرزوهامو باید ببوسم بذارم کنار، ولی اگر بخوام منصف باشم هر چی جلوتر رفت بیشتر تونستم به روتین زندگی خودم قبل از به دنیا اومدن بچه نزدیک شم،
ادامه تو کامنت
مامان زینب👧🏻وحسین👶 مامان زینب👧🏻وحسین👶 ۲ سالگی
بعد از یه غیبت طولانی سلام😊
خوبید دوستان؟؟
امیدوارم سال خوبی رو شروع کرده باشید و تا آخرش هم براتون بهترین ها رقم بخوره 🥰
دیر اومدم ولی دست پُر اومدم!!
دوستان، اومدم تجربه خودم از چالش های اختلاف سنی ۲ سال و نیم بین فرزندان رو بگم😃
درسته که من این یک سال و نیم دست تنها با وجود دوتا بچه کوچیک که هرکدوم نیازهای جداگانه دارن و هیچکدوم حرف متوجه نمیشدن و من نمیتونستم هیچکدومشونو قانع کنم که اون لحظه از خواسته شون کوتاه بیان!! و گاهی همزمان دوتایی شروع میکردن به بهانه گیری و غرغر و گریه و... و گاهی خود من هم همراه اونا گریه کردم، حرررررص خوردم، معده درد گرفتم، موهام سفید شد...
خلاصه خیییییییییلی اذیت شدم خیلی!
ولی میخوام این نوید رو بدم به کسایی که شاید الان تو شرایط یک سال پیش من باشن و تحت فشارهای زیادی باشن، ولی میخوام بگم امیدوار باشین که جدا از هرچی حرف شعاری هست اینا بزرگ میشن و همبازی های خیلی خوبی باهم میشن(البته اگه دعواهاشونو نادیده بگیریم🙈)
ولی خب شیرینی هاشم خیلی زیاده از حق نگذریم😜
خلاصه که امیدوار باشید، همین دیگه روز و روزگارتون خوش!😊🌱