۴ پاسخ

چطور میدن بهت؟مگه جای خلوتی بودی؟بیمارستان که شلوغه
اصن چطور میدن دستت شماره رو؟؟

حتما رفتارتو بلد نیستی

پاره میکردی پرت میکردی رو صورتش تا از کار بیکار کننش آدم بشه

ای بابا
ملت رد دادن خواهر

سوال های مرتبط

مامان آریا مامان آریا ۸ ماهگی
سلام مامانا اومدم از تجربیاتم بگم من بچم تب داشت و اسهال همه گفتن از دندانه و بد 3روز بردم پیش یه دکتر بی سواد درمانگاه دارو داد ژل برای دندان گفت از دندانه دیدم بد چند روز بی قرار تر و آبش بیشتر دوباره کنه احمق بردم پیش همون باز گفت از دندانه استامینفون و ازیترو مایسین داد گفت یه کوچولو سرما خورده اشکال ندارد تو ایام اربعین بود متخصص ها نبودن دوباره بردم بیمارستان گفتن بچه مشکلی ندارم اینقدر که دکتر بی سواد تو بیمارستان بود شب دیگه بچم خیلی بی قرار شد به حدی جیغ میزد که صداش گرفته بود و ته گلوش زخم شده بود دیگه خودمون رو رسوندیم بیمارستان یه شهر دیگه هم دکتر بچه رو تو اورژانس دید گفت از من گرفتن سرم و آمپول تو سرم بدش خون گرفتن و بردنش ای سیو من که داشت نفسم بند میومد نفهمیدم چی به چی شد که دیدم دکتره داره با داداشم دعوا می‌کنه چرا بچه رو زودتر از اینها می‌آوردین دکتر کلی دعوا که داداشم جریان رو برای دکتر توضیح داد به دندان این علائم ربطی نداره بچه ویروس گرفته یک هفته ای سیو به خاطر نادونی بقیه و خودم بدش دوروزه هم بخش بدش مرخص شد الان هنوز اون استرس و ترس تو وجودمه تورو خدا مواظب باشین بچه ها خیلی گناه دارن منکه آب شدم به معنای واقعی همیشه دعام اینه خدایا هیچ بچه ای رو بی مادر هیچ مادری رو بی بچه هیچ پدری رو شرمنده زن و بچه نکن
مامان اَسرا مامان اَسرا ۸ ماهگی
مامانا از کار خدا حیرت کردم بگم باورتون نمیشه

زنداداشم حامله بود و کلی دکتر رفت که پسر بشه آخر هم نتیجه گرف و سونو گرفتن بچه پسر بود داداشم ب کل فامیل شیرینی داد چون قبلش سه تا دختر داشت بعد هفته پیش دوباره رفتن سونو گفتن بچه پسره و بریچ هست وقت سزارین دادن واس پنجشنبه ای که گذشت ولی زنداداشم گف تا وقتی دردام شروع نشده نمیرم بعد ساعت 12 دیشب داداش شروع شده تا داداشم ماشینو روشن کنه و برن نیم ساعت هم نشده که پای بچه بیرون اومده مامانمم که باهاش بود و از زنای قدیمی هست زود زنداداشمو خوابونده بعد اونی یکی پاش بیرون میومد که مامانم اونو هم بیرون آورده بعد بچه گیر کرده مامانمم دستاشو آورده بیرون فقد سر بچه مونده بود اونو هم کشیده بود بیرون زنداداشمم بیهوش شده بود از درد مامانم گف هرکاری کردم جفته نمیومد از داداشم کمک گرفته اونم شکم زنشو فشار داده مامانم جفته رو کشیده و خلاصه در کمال تعجب دختر نازمون تو ماشین ب دنیا اومد و بردن بیمارستان کمالی کرج