امشب دومین شبی که یارا خودجوش بیخیال ممه شده
از دیروز ۵ عصر طلب شیر نکرده و من ندادم
بهونه گیر شده ولی سراغم نیومده خیلی یهویی دارم از شیر میگیرمش
یه هفته ده روز فقط یکبار در روز شیر میخورد الان خودش دیگه نخورد
امشب هم مقاومت کنه امید بخدا دیگه از شیر گرفتمش و تمام
خودم پریودم از صبح دلم میسوزه برای بچم مظلوم شده اینکه دیگه نمیتونم بهش شیر بدم خیلی حس بدیه🥹🥹🥹🥲🥲🥲
این دوسال هم گذشت پسرم به جمع اقاها پیوست❤️

شما شبا بشون میدید
من دیشب صدام میزد مینا مه بش دادم اما روز ندادم

منم دو روزه ندادمش دلم نمیومد بگیرمش بیشتر خودم دام نمیخواست چقد با ذوق میومد پیشم دلم میسوزه براش یه دفعه یادش میوفته گریه میکنه حال من بدتره راست میگید چقد زود دو سال گذشت چقد آدم دل تنگ شیر خوردنشون میشه
البته من شیرم نداشتم پسرمم لاغره دکتر خیلی وقت پیش گفت از شیر بگیرش اما من دلم نمیخواست آرم جدا بشه تا الان ک دیگ از بس بهم گفتن بش شیر ندادم

باورت میشه من هنوز نگرفتم نمیتونم من بیشتر از اون وابستم

ای کاش دختر منم خودش یهویی و خودجوش بیخیال شیر خوردن بشه و اذیت نشه

تبسم از شیر گرفته شده و حالا داره کم کم‌از پوشک گرقته گرفته میشه خداروشکر

برای منم خیلی سخته شبه پنجمه و روحی واقعا داغونم

یهویی بگیر راحت شی