شوهر من یه ادم ترسویی بود که اگر خانوادم یه کم سفت و سخت میگرفتن هیچ وقت عرزه ی همچین غلط کاری های نداشت .بگذریم ...من خودم دست به کار شدم و اون دندون خراب رو برای همیشه کندم .اینجا گاهی اوقات میخونم خیلیا وضعیتشون از منم بدتره ولی میترسن جدا بشم به خاطر خانواده یا آبرو یا بچه و یا هرچیز دیگه .میخوام بگم هیچیییی واجب تر از خودت نیست هیچییییی .خانواده که هرکس درگیر زندگی خودشه و براش مهم نیست بچه هم بزرگ میشه و میره پی زندگیش این تو هستی که زندگیت نابود میشه ،البته من منظورم اینه هر جا رفتید با بچه برید ،خیلیا میترسن میگن شوهرم بهم بچه رو نمیده ...مگه دست شوهره؟؟؟قانون تا ۷ سالگی بچه رو به مادر میده اگر دختر باشه از ۷ تا ۹ سالگی میره پیش پدر اگر پسر باشه تا ۱۵ سالگی و بعدش خود بچه تصمیم میگیره پیش کی باشه ....به هرحال هرکس نظر شخصی خودش رو داره ولی به نظر خودم ما آدم ها یک بار متولد شدیم ،یک بار زندگی میکنم پس اون یک بار هم برای خودم زندگی میکنم نه خانواده و حرف مردم .ببخشید ک ون لق دیگران .مگه وقتی داشتم عذاب میکشیدم کسی براش مهم بود ؟؟؟؟

۷ پاسخ

بنظر منم بچه ای که شاهد افسردگی و حال بد مادر و کلا خانواده ی بهم ریخته باشه،بار روانی بیشتری رو تحمل میکنه تا بچه ی طلاق(البته که باز هم بستگی به خیلی چیزا داره)

در کل خدا لعنت کنه خانواده ای رو ک بچشونو بدبخت کنن
تورو خانوادت بدبخت کردن

دقیقا باهات موافقم منم یه بار جدا شدم همه مخالف بودن نمیذاشتن ولی سفت و سخت وایسادم و جدا شدم مگه چقدر عمر می کنیم ک اونم با یه ادم اشتباه تباه کنیم بره .....همون آدمایی ک میگفتن جدا نشو جدا نشو الان کجای زندگی منن کجان الحمدالله جدا شدم یه ازدواج ۱۰۰ لول بالاتر ادم بهتر نصیبم شد و هزاران بار شکر میکنم ک تونستم منطقی تصمیم بگیرم من بابام میگفت خونه رات نمیدم میگفتم عب نداره میرم کارتن خواب میشم مشکلی ندارم همه اش حرف بود جدا شدم رفتم موندم خوابگاه و درسم رو خوندم و بعدم ازدواج کردم

بچتو گرفتي ازشون؟؟

الان دوبار ازدواج کردی بچه داری اون دخترت چند سالشه اللن

اره واقعا مردم فقط بلدن حرف مفت بزنن

طلاق گرفتی؟

سوال های مرتبط

مامان مهراب مامان مهراب ۱ سالگی
تولد تا دوسالگی:
توی زبان مهم نیست بچه به بابا یا مامان میگه ب ب ن ن ا ا مهم اینه به پدرش یا مادرش یا اون شخص یا اون چیز یه واژه ای رو اطلاق کند
و قبل یکسالگی مهمه بچه یک کلمه معنادار بگه و تا ۲.۵سالگی بتونه جملات رو تلگرافی بگه بتونه بگه مامان آب و تا ۲سالگی ۵۰کلمه معنا دار بتونه بگه که این ها در فرم asq هست
که بهداشت هم میپرسه ازتون
و تا ۲ سالگی وابستگی کودک به مادر عجیب نیست و طبیعیه و بعد ۲ سالگی باید این وابستگی رو کم کنیم
تو قسمت شناختی حتما برامون جالبه میگیم کودک اگر میتونست مادر و پدر هم جا میشدن دوست داشت بکنه تو دهنش😂چون جهان رو با دهانش میشناسه
پس مهمه تو محیط امنی باشن که وسیله هایی را تو دهانشون بزارن
برای کنجکاوی میره وسایل کابینت و ظرف ها را بهم میریزه میره سراغ کمد و لباس ها را بیرون میریزه چون میخواد همه جا را کشف کند و اگر ما در اتاق را ببندیم و بچه نتونه از چیزی سر در بیاره چطوری میخواد باهوش بشه؟
بازی های پرورش حواس مثل رنگ انگشتی یا چیزهایی که اشکال نداره بکنه دهنش بزاریم جلو دستش بازی های کثیف کاری ماست رو با رنگ خوراکی قاطی کنیم بدیم بهش آرد بازی آب بازی یا چند تا توپ بندازید تو یه ظرف آب با اون بازی کنه به این بازی ها میگن مسی پلی
و یادبگیرید همه چیز را برای کودک توضیح بدهید و نه غم و رنج و نداری رو
و شیر بچه اگر بالای دوسالگی ادامه داشته باشه ممکنه غذا خوردنش به مشکل بخوره و سخت از شیر بگیریمش
و هیچ قانون صد در صد نیست بچه تا دو سال باید شیر بخوره
مثلا بچه مشکلی دارد یا تفاوتی داره اینجا باید با پزشک یا روانشناس صحبت کنیم
مامان مهراب مامان مهراب ۱ سالگی
خب چند تا راهکار میگیم ولی قبلش تو دو یا سه سالگي بچه رو یا بفرستیم مهد یا اینکه بگیم بچه ای بیاد خونتون یا شما برید خونشون که کمتر وابسته ی شما باشه تو بازی کردن.
حالا برای اینکه بچه ها تنها بازی کنن:
پارچه های مختلف دکمه ها و چسب و قیچی و حالا کنار این ها وسایل بازیافت مثل انواع بطری ها و ظرف های پلاستیکی و...
چجوری بچه ها را آماده کنیم تنها بازی کنن؟
مثلا بچه ای که تا حالا تنها بازی نکرده بگیم برو یک ساعت بشین و خودت برای خودت بازی کن یا بسه دیگه چقدر به من میچسبی
این باعث بدتر شدن میشه و نتیجه عکس داره و بیشتر وابسته شما میشه
مثلا کتاب میارید جلو خودتون که دارید کتاب میخونید ولی حواستون به بچتونه بگید من کتاب خودم رو میخونم توام با کتاب خودت بازی کن و همچنین بازی باشه که بتونه تنهایی انجام و نیاز به ما نداشته باشه یا مثلا دارید غذا درست میکنید یه وسیله بازی یه ظرفی چیزی بزارید جلوش اول خودتون یکم باهاش بازی کنید مثلا صدا درست کنید انواع ظرف ها و انواع صداها درست بشه و وقتی خوشش اومد دوست داره ازتون بگیره و اون انجام بده
از یک دقیقه شروع کنید بگید این یک دقیقه من غذا درست میکنم یا مطالعه میکنم و تو بازی کن پ کم کم این زمان رو بیشتر کنیم و بچه ها یاد می‌گیرند این زمان رو مادر یا پدر برای خودش میخواد وقت بزاره و اون هم یاد میگیره خودش رو سرگرم کنه.
اگر خیلی برای بچه بازی بخرید و فرصت ساخت و ساز و کاردستی و...رو برای بچه فراهم نکنید ممکنه سخت‌تر تنهایی بازی کنند
مامان دردونه مامان دردونه ۱۷ ماهگی
درباره بازی- ۳
پس در واقع بچه یا خوابه یا داره بازی میکنه!
آیا سرعت من کم نمیشه؟ چرا میشه. ولی مگه هدفم پرورش یه بچه توانمند نیست؟ مگه این کارا غیر از اینه؟
آیا جایی بهم ریخته و کثیف نمیشه؟ چرا میشه. ولی مگه تا آخر عمرمون همینطوریه اوضاع؟ نهایتش ۲ سال.
و شاید باور نکنین اگه بگم که خونه ام از قبل از بچه تمیزتر و مرتب تره. چون لازم نیست بچه سرگرم باشه تا من به کارام برسه. ما همراه همدیگه کارا رو میکنیم.
و تو همه اینا اون داره یه چیزی یاد میگیره. از مهارت های بدنی مثل حفظ تعادل رو جاروبرقی گرفته تا دست ورزی تا نهارت های اجتماعی مثه تعامل و همکاری و نظم. خاموش کردی؟ باشه الان نوبت مامان. حالا نوبت تو دوباره خاموش کن. حالا نوبت مامان. به همین آسونی شریک شدن اسباب بازی رو یاد میدیم بهش. که پس بردا بزرگ شد رفت با یکی بازی کنه انحصارطلب نباشه که یکی بگه چرا به این بچه یاد ندادن نوبتو رعایت کنه.
پسر من دیشب برای اولین بار خودش قبل خواب اساب بازی خاشو ریخت رو باکس و خودش باکسو بغل کرد آورد تو اتاق.
من ازش نخواستم.
ولی شب های قبل همیشه قبل خواب بهش میگفتم مامان وقت خوابه بیا کمک بده وسایلتو جمع کنیم ببریم تو اتاق. و اون کمکی نمیکرد واقعا. فقط دور و برم میچرخید و دوباره پخش و پلا میکرد. ولی کار دیشبو دیدم داشتم از ذوق میمردم براش🥰
چقدرم براش سنگین بود ولی همه تلاششو کرد🥹🥹🥹🥹
مامان مهراب مامان مهراب ۱ سالگی
ادامه تاپیک قبل
لپ بچه رو میکشه یا پای بچه رو نیشگون میگیره مثلا فکر میکنن خیلی کار بامزه ای انجام میدن
مثلا الان میام میخورمتا یا فلان کارو میکنم و بچه با این حرف ها می‌ترسه اذیت میشه و به شدت روی بچه تاثیر منفی داره(فکر کنید تو بچگی های خودتون چند نفر این کارهارو باهاتون میکردن و چقدر شماها اذیت می‌شدید.)
پس حواسمون به ارتباط بچه با دیگران باشه و نداریم هر حرفی بهش بزنن
یکی دیگر از عامل هایی که میتونه باعث بدرفتاری بچه ها بشه اخیرا اتفاقی در زندگیشون افتاده باشه و اون اتفاق به کودک تنش وارد کرده و باعث ایجاد یه سری مشکلات شده باشد
مثلا یه بچه ای بوده که خانوادش بعد مسافرت وارد خونه میشن و میبینن خونه رو آب برداشته و این بچه از ترس لکنت پیدا کرده
پس اگر بچه ای خوب بوده و یکدفعه اینطوری شده باشه باید ببینیم اتفاقی افتاده که بچه بهش تنش وارد شده
مثلا مرغ یا جوجه داشته باشید و مرگ اون باعث بشه حالش بد بشه
مثلا مادربزرگش پیش شما زندگی می‌کرده و الان نیست
یا مثلا میخواد بره مهد و بهش فشار زیادی اومده پس مهمه که ما شرایط زندگی کودک رو هم بررسی کنیم و ببینیم اخیرا چه اتفاقی برایش افتاده و حالا اگر هیچ کدام ازین ها نبود اونموقع باید با یه روانشناس کودک صحبت کنید
مامان مهراب مامان مهراب ۱ سالگی
ادامه تاپیک قبل(فرزند پروری)
یعنی روی برخورد رفتار تمرکز داریم نه اینکه بعدش قراره جایزه بگیره یا نگیره و وقتی کودک کار اشتباهی میکنه رفتارگرایی میگن کودک را تنبیه کنید یا محرومش کنید مثلا نزارید تلویزیون ببینه و در رویکرد انسان گرایی میگن اگر کودک کار اشتباهی کرد باهاش گفتگو کنید از طریق بازی و قصه اون رفتار صحیح رو بهش یاد بدیم و اگر لازمه لازمه اون قراردادهایی که تو خونه مشخص کردیم رو بهش یادآوری کنیم و کمکش کنیم اون هارو اجرا کنه
پس این طور نیست که کودکی در انسان گرایی میخوایم پرورش بدیم که مثلا بعضیا میگن بی تربیت میشه قانون نمیپذیره نه اصلا این طور نیست در انسان گرایی ساز و کار مختص خودش رو داره.
در رفتارگرایی ما میگیم تحت شرایطی خاص من تورو دوست دارم و می‌پذیرمت اگر این کارهارو بکنی بهت افتخار میکنم اگر نمرت این بشه یا اون رفتار زشت رو نکنی من تحت این شرایط دوستت دارمو این نیست مطلق خودت رو دوست داشته باشم و این عشق بدون قید و شرط رو فقط والدین میتونن به بچه هاشون بدن .و ما وقتی کودک رو تشویق و تنبیه نمی‌کنیم و دوست داشتن رو منوط به موقعیت خاصی نمی‌کنیم تحت هر شرایطی میپذیریمش و کودک متوجه میشه مادر و پدر تحت هر شرایطی دوستش دارن
و در مورد اینکه چرا بچه ها را تشویق و تنبیه نکنیم ما یک انگیزه درونی داریم یک بیرونی
مثلا من دارم درس میخونم که مامانم بره برام اون چیز رو بخره در واقع ذهن من تمرکز میکنه به اون جایزه بیرونی نه بر اون دلیل من بر اون رفتار
مثلا یک کودک ممکنه دوست داشته باشه انشا نوشتن رو،دوست داشته باشه ورزش کردن یا نقاشی کردن رو
دلیلی نداره من بهش بگم حالا که ورزش میکنی من این رو بهت میدم