خانواده شوهرم رسم دارن ده روزگی بچه رو جشن میگیرن من تا حدود یک ماهگی خونه مامانم اینا بودم بعدش دش ختنه و واکسنش که نگرفتن حالا اصرار دارن که بگیرن
حقیقتش من وقتی جشن عقد گرفتم دیدم چقدر ادم های بی برنامه ای هستن و هماهنگی ندارن و کوفتم کردن تصمیم گرفتم عروسی نگیرم و ارامش خودم و بهم نزنم
نگرفتنش واسم بهتر از گرفتنش بود
حالا اصرار دارن چون واسه شما عروسی نگرفتیم باید این جشن و بگیریم حالا جدا از مسائل و مشکلاتی که با این مراسم دارم ترسم از آنفولانزایی که جدید اومده
نمیدونم چیکار کنم واقعا کاش نشه

نگرانیت ب جاست، بهت حق میدم
منم کلا که مهمونی های شلوغ رو کنسل کردم

عزیزدلم‌متاسفانه خانواده همسر منم همچین رسمی دارن البته برای ما روز دهم بعد زایمانم گرفتن که من حتی نمیتونستم راحت راه برم ولی اصرار به گرفتنش داشتن نینی خیلی کوچولو بود و هرکاری از راه میرسید میخواست بغلش کنه ولی من کل اون مدت خودم بغلش کردم وندادم به کسی اگه جشن هم گرفتن تو فقط به فکر خودت و نینیت باش نزار کسی بهش دست بزنه یا بغل و بوسش کنه

ای بابا امان از این خانواده‌ها

خب یگو فعلا صبر کنید اوضاع مریضی بهتر بشه

خب باهاشون حر ف بزن