۱۱ پاسخ

سلام عزیزم من همین طورم غریب هستم. اینجا. خیلی سخته.

منم غریبم ولی خداروشکر از اول بارداری خانواده شوهرم کنارم بودن اما بازم سخته شبا خیلی اذیت میشم از دلتنگی 🥺

منم تنهام تهران

منم تو شهرغریبی هستم زایمان من اورژانسی شد یهو کیسه آبم پاره شد هیچوقت این صحنه یادم نمیره روز زایمان وقتی رفتم که معاینه شم وبرای عمل اماده کنن اونقد اون روز گریه کردم ناخواگاه از چشام اشک سرازیر میشد بخاطر اینکه مامام پیشم نبود احساس بی کسی کردم واز اینورم شوهرمم داخل نذاشتن پرستارم همش ازم میپرسید از زایمان سزارین میترسی که گریه میکنی دیگه نمیدونست که تو دلم چیا میگذره وناراحتیم بخاطر چیه وبا مامام ایناها ۷ساعت فاصله داریم وقتی مامام اومد بخدا انگار دنیارو دادن بهم با اینکه خانواده شوهرمم خوبن اما بازم هیچکس جای خانواده خود ادم رو نمیگیره

من غریبم
مادرشوهر و خواهرشوهرم هستنااااااا ولی بخدا قسم که تا چند هفته پیش حتی یه زنگ نزدن ببینن جنسیت بچه چیه
الان که من اومدم خونه مامانم استراحت مطلقم
دور شوهرمو گرفتن که نوه موفرفری نوه فلان
سخت ترین روزامو تنها بودم واقعا
نخواستم کمکم کنن
ولی برام خیلییییی سختش کردن
نمیدونم میتونم ببخشمشون یا نه

منم غریبم خیلی سخته

همونم نباشه راحتتری نمیشه بهشون دل بست کلا خانواده شوهر مگر چی بشه

منم هیچ کس رو ندارم نه دوستی نه رفیقی هیچ کس
جز همسرم یه جاری دارم که هر موقع پای خوردن و کیک وتولد باشه میاد اگه مریض باشم یا بدونه کار دارم جیم میشه پیداش،نمیشه کلا هم دوسه کوچه فاصله داریم
هیچ کس خواهر مادر خود آدم نمیشه

بله خیلی سخته

خانوادت کدوم شهرن؟

کاش چندتا دوست و رفیق داشتی

سوال های مرتبط