سلام خانومای عزیز خوبین خوشین 😘😍
اومدم درد و دل کنم ... لطفاً نگاهی به تاپیک من بکنید همگی نظر بدین تورو خدا
خانوما من بعد از زایمان دومم فک کنم دچار همروئید شدم
این موضوع خیلی اعتماد به نفس منو کم کرده همش نگران اونم
نگران آینده م هستم ، کم میخورم با استرس غذا میخورم نکنه یبوست بشم
با استرس می‌خوابم ، حتی حـ‌/ین نزدیکی هم احساس میکنم یه چیز میشه
از وقتی زایمان کردم خیلی لاغر شدم چون از ترس یبوست غذا زیاد نمی‌خورم
حتی قرص های مولتی آهن اینا هم نمی‌خورم از ترس این
حالا چند. روزه مریض شدم قرص هاش یکم شکمم رو سفت کرده امروز یکم اذیت شدم امروزکلا توخودم بودم ناراحت بودم حتی نتونستم به بچه هام برسم ، حالا آخر شب دخترم رفت دستشویی فک کنم داروها شکم اونم سفت کرده گفت مامان مقعدم دردمیکنه خیلی ترسیدم خیلیییییی بیچاره رو زدم
گفتم خیلی میخوری یبوست شدی ترسیدم اونم درگیر شده باشه که خدارو شکر چیزی نبود ، شیر دادم بهش خوابید
خانوما بیایین به من امید به زندگی بدیدبخدا خیلی ناراحتم از زندگی سیر شدم احساس میکنم به ته خط رسیدم ...😞

تصویر
۱۷ پاسخ

حالا چرا اونو زدی ؟؟؟
همشو درک کردم جز این قسمت
بلا دور باشه ولی ب فرض اگر درگیر شده باشه مگ دست خودش هست ؟

من خودم اینحوری خوب شدم تا حدودی

بعد در کنار غذات سبزیجات بخور
سالاد با سس بخور خیلی زیااااد

انجیر بگیر بذار تو آب شب تا صبح بمونه
صبح ناشتا بخور همراه با آبش
دو هفته تکرارش کنی خوب شدی

فقط چیزای ملین بخور در کنار غداتم همیشه کامل بخور ولی بعدش یه چیز روان کننده بخور مثلاً برگ ثنا جوش بده بخور بعدشم نگران چی هستی گلم الان با لیزر برمبدارن منم یه مدت داشتم جوری که خون میومد هااا ولی من اصلا نه از تغذیه کم کردم نه کار دیگه ای الان بهتر شدم

برا یبوست قهوه گل خوبه عطاریا دارن

همه چیز بخور درکنارش سبزی بخور.گوگل یه سرچی بزن ببین مواد فیبردار چیه همونا رو استفاده کن.آب زیاد بخور،مخصوصا آب ولرم.داخل نافت روغن زیتون بچکون شب قبل از خواب.
استرس خودش باعث بواسیر میشه عزیزم..نفس عمیق زیاد بکش.سعی کن آروم باشی.هیچکس ب اندازه خود آدم نمیتونه آدمو آروم کنه.
منم در حد خونریزی بواسیر داشتم و با همه ی اینایی که بهت گفتم تونستم از بین ببرمش.
بعدشم دست رو بچه بلند نکن عادت میکنی مامان خانم جان

برو دکتر برات برش میداره الو انجیر کاهو اب زیاد بخور تا اذیت نشی

مگ کم خوردن جلوی یبوست و میگیره اینو از کجا اوردی
چیزای ملین بخور غذاتم اندازه بخوری هیچی نمیشه نترس
بجای زدن بچه یا افسرده کردن خودت برو دکتر هم برای درمانش دارو میده هم بهت میگه چیکارا کنی
بعدشم از منی ک همورویید و شقاق دارم و خیلی درد میکشم بشنو ک کسی با این درد چیزیش نشده و تو خانوما رایجه این مشکل

منم همورویید داشتم رفتم با لیزر برداشتم ولی بازم شکمم صفت بود تا ی ماه بعدش اذیت شدم شبا خاب نداشتم انجیر خوردم برگ سنا خوردم اینقد دارو اینا خوردم شیاف گذاشتم الان زخمش خوب شده

دکتر نرفتین بهتر شی؟
منم والا خیلی افسردم از درون پارم فقط از بیرون میخندم که کسی نفهمه انقدر مشکلات زیاده که نمیدونم به کدومش فکر کنم
انشالله که خدا بهمون نگاهی میندازه🤲🏻

همورویید همونیه ک مثل زگیله؟ اگ اونه ک باعمل خوب میشه

مگه بچت چند سالشه عزیزم غذاتو درست بخور اینطوری نمیشه

ای وای بچه رو نزن اون چی کنه شما فکر کنم افسردگی بعد زایمانم گرفتی عزیزم دکتر عصاب هم برو منم الان قرص مصرف میکنم روحیم خوب شده

من نوع شدیدو دارم

هر روز کاهو بخور و سبزیجات دیگه و اصلا نترس بیشتر خانما یه دوره ای درگیرش شدن

عزیزم عادی هست
اما نباید زیاد ب خودت و بچه ها سخت بگیری
و زدن اصلا کاردرستی نیست

سوال های مرتبط

مامان آرکان مامان آرکان ۱۴ ماهگی
امروز ناهار خونه مادرشوهرم بودیم، مادر بزرگ و خاله های همسرمم اومدن ( خاله هاش مجردن و معلم ان)
هرچی می‌خوردیم یه خاله اش به زور می‌گفت به آرکان هم بدین میدید ما نمیدیم خودش میداد، فک کنین شربت خوردنی می‌گفت بزار یذره بدم گناه داره! سر سفره می‌گفت ماست رو نگاه می‌کنه انگشتشو میزد به ماست بده بهش!!! از چایی خودش میخواست بده بهش!!! اصلا یه کارای خاصی میکرد حالا خوبه خدارحم کرده مادرشوهرم اصلا اینجوری نیست بخواد هم چیزی بده میپرسم بدم؟ یا میگه اگه صلاح بود بده
نمی‌فهمم این چرا این جوری میکرد اصلا عجیب اعصابم خورد شد حالا من که مادرشم اصلا تو لیوان خودم یا قاشق خودم بهش چیزی نمیدم
حالا اینش عجیبه بستنی سنتی آوردن میدونستم باز داستان شروع میشه گفتم من نمی‌خورم بخورین میام میخورم رفتم اتاق بچه رو بخوابونم اونم که نخوابید گریه کرد مجبور شدم بیام بیرون!!!
انگشتشو کرده تو بستنی میده به آرکان من جوری عصبانی شدم رفتم بچه رو از بغل شوهرم کشیدم بعد به شوهرم با عصبانیت گفتم تو چرا اینجا اینجوری شدی خب مگه خونه خودمون می‌دیم گفت نه گفتم پس چرا اینجا پایه رفتارهای اینا شدی زود جبهشو تغییر داد ولی با این حال من خیلی کفری بودم بعد که رفتن هرچی از دهنم دراومد پشتش به مادرشوهرم گفتم اونم گفت دلش میسوزه میگه گناه داره منم گفتم دایه مهربان تر از مادر شده پس!!
اینم بگم بچم حساسیت به پروتئین گاوی داره بستنی و ماست هم که سنتی بود دیگه فک کنین چه نورعلی نوری بود
مامان شاهان مامان شاهان ۱۵ ماهگی
سلام مامانا شبتون بخیر
پسرم دندوناش داره در میاد لثه هاش به شدت میخاره، حرارت بدنش میره بالا و داغ داغ میشه،انگشتش رو همش میکنه دهنش 😥
انقد اذیته که با دوتا دستاش محکم میزنه تو سر و گوشای خودش،صورت خودش رو میکوبه زمین،همش نق میزنه و بی دلیل گریه میکنه،خوابش میاد ولی از درد نمیتونه بخوابه😭
یکی از دندوناش الان ۱۶ روزه که جونه زده ولی بیرون نمیاد چرا؟
کل لثه هاش هم بالا هم پایین سفت سفت و ورم کرده
دقیقا ۴روز کامل از جمعه تا دیروز لب به شیر نزد،هیچیییی حتی ۱قطره
۴ روز اصلا اصلا شیر نخورد حتی تو خواب،عین این ۴روز رو من فقط گریه میکردم😭
جدیدا غذا هم خیلی کم میخوره اشتهاش خیلی کم شده..بچم خیلی خوش خوراک بود از موقع که دندون هاش شروع به در اومدن کرد نه شیر درست میخوره نه غذا..خیلی لاغر شده از چهرش معلومه،چیکارش کنم دوباره مثل قبل تپل بشه؟
شما چه چیز هایی میدین به نینی هاتون واسه وزن دهی؟
بخدا دیگه جون ندارم خسته خسته شدم،بچم رو میبینم بی قراره و لاغر شده عصبی میشم همش کارم شده گریه