۳ پاسخ

حالا هی پز جوجه هاتونو بدید😍😍😍😍 باباااا دلم خواستاااا منم کی میشه بغلش کنم واقعاانتظار میکشم برااونروز ک ببینمش خداانشالله جوجه هاتونو نگهدار باشه همیشه

آره واقعا اون روزا خیلی سخت گذشت که فقط خودمون میدونیم الان باوجود بچه هامون ک کنارمونن قشنگتر میگذره خدایا شکرت 😍😘♥️

دقیقا من هروقت میرم جلو آینه ۱۰۰ بار میگم خدایا شکرت ک زایمان‌کردم...فکر کن این مشکلات رو داشتم ی بچه کوچیک دیگم دارم‌ک الان یکسالشه....بارداریم‌بشدت سخت گذشت

سوال های مرتبط

مامان حسین و راستین🩵 مامان حسین و راستین🩵 ۷ ماهگی
بخش ششم🫄🩵
چی باید می گفتم😠
چیکار باید می کردم😭
آخه مگه فایده ای هم داره😓
اگه تاپیک های قبل زایمان منو بخونید تمام اتفاقاتی که سر من و بچه ام هوار شد رو من از قبل پیش بینی کرده بودم
زایمان طبیعی در اولویته،منم میگم باشه ،اصلا مگه خود من با شما هم عقیده نیستم ولی خوب مگر نه اینکه علت به وجود اومدن سزارین همین زایمان های پرخطر و موارد اورژانسی بوده
پس شما کی می‌خواین این ضرورت رو تشخیص بدین
فقط خدا می دونه که یه مادر چقدر توی نه ماه بارداریش استرس می‌کشه که خیالش از سلامت جگرگوشه راحت بشه،خدا یه دسته گل بهت میده بعد به خاطر این قوانین مسخره چه آسیب هایی که به این فرشته های کوچولو وارد نمیشه😔😔😔
من همه ی این حرفا رو توی بیمارستان گفتم،به همه
اما فکر می کنید فایده ای هم داره و یا اینکه آسیبی که به جسم و روح من وارد شده جبران میشه
پسرم تا روز پنجم بیمارستان بستری بود
روز اول نمی‌دونید واسم به چه سختی گذشت که بچه ام کنارم نبود و باید بدون پسر کوچولوم ترخیص می شدم
امیدوارم واسه هیچکدومتون اتفاق نیفته🥺و زایمان های خیلی راحتی داشته باشید😍
روزهای بعد هم که خودم با وجود اون زایمان سخت که نیاز به مراقبت شدید جسمی و استراحت داشتم توی بیمارستان سپری کردم
روزهای سختی بود اما سعی کردم بخاطر پسرام قوی باشم و به این فکر کنم که خیلی اتفاق های بدتری می تونست بیفته
و خدا رو شاکرم که راستین کوچولوم رو سلامت در کنارم دارم
مطمئنم که این پایان شیرین فقط از لطف خداوندم بوده🥹❤️
مامان مینی اسدی(لیام)🐼🫐 مامان مینی اسدی(لیام)🐼🫐 ۸ ماهگی