۱۵ پاسخ

ولشون کن کلا مادر شوهرا تعطیلن هرچی خوب خوب برای خودشون دختراشونه هرچی پیف پیف اه اه مال عرساشون 😏

بگو پدرشم زیاد اجتماعی نیس فقط با مامانش خوبه کلا با شما همکلامه دخترمم مث پدرش همش با من جوره با غریبه نمیسازه یا میتونی بگی دخترم ادما خوب و بدو تشخیص میده یا استوری بزار بچها ادمای خوب و بدو تشخیص میدن برا همونه همیشه تو امنترین جا میرن یعنی بغل مادرشون

اگه گفتم نه پسر ما اینجور نبود بگو ولله منم نمیدونم از قدیم و تا الان گفتن دختر به پدر میره پسر به مادرش ایشاالله پسری اوردم مث خودم چهل و چهار گز زبون براتون میاره😂😂

چیزیم گفتن بگو از قدیم گفتن دختر به پدر میره دخترم مث پدرش بی سرصداس😂😉

بگو بچم به پدرش رفته یعنی اون به پدرش رفته گرفتی چی میگم هر موقع دیدیشون همش بگو وایی دخترم مث پدرتی چرا

خاک تو سرش

شاید اینطوری میگه ک بچه رو بیشتر ببری خونشون
خونوادع شوهر منم چون کم میریم ،هی بهونه میکنن ک بچه‌اتون اینطوریه اونطوریه،باید زیاد بیاریدش تا اجتماعی بشه
حتی یه بار یادمه برگشتم گفتم بچه‌امونو هرجا میبریم چشم میخوره بعدش خیلی بیقراری و گریه میکنه،سرهمون دوست ندارم جایی ببرمش
برگشتن گفتن خب بببینننن تقصیر خودتونه،چون بچه رو کم میبرید بیرون سرهمون زود چشم میخوره،باید بچه رو زیاد ببرین اینو اونور،و قشنگ روشو باز کنین تا همه ببینن،اونوقت دیگه چشم نمیخوره😂😂😂😂😂😂😂ینی هلاک منطقشونم

بچه 4 ماه ام مگه حرف میزنه آخه حالا غلت شاید. بزنه ولی ولکن اهمیت نده

وای
از دست این حرفااااا
حق داری ناراحت بشی
ولی اگه بتونی باهاش همکلام نشی عالیه

مادرشوهر من از بچه 40 روزه میخواست حرف بزنه میدونم نمیشه حرص نخورد درکت میکنم شیر خودت رو میدی ؟ من از هرکی ناراحت شدم بچم تو بغلش گریه می‌کنه شاید برا تو هم اینطوری هس

یه خلال دندون دستت باشه شرو کردن چرت و پرت گفتن لا دندونات تمیز کن و خیلی شل زل بزن بهشون دیدی خیلی داره ادامه دار میشه خیلییی با زبون شل بگو خب ها ها باشه باشه و برو تو آشپزخونه یا حال بلاخره فاصله بگیر،چهار بار اینکار کنی دیگه نمیگن

بهش بگو همه بچه ها مثل هم نیستن .
حالا اینم حرف میاد ،انقد حرف بزنه ک بگین ی دقه ساکت باش ..

با خنده بگو ک هم حرفتو زده باشی ، هم ناراحتی پیش نیاد

پیری رو چی بگم من. 😑بگو میخی پستونک بدم دهنت توهم دیگ حرف نزنی.
دنبال چی هان؟ نوزاده نوزااااااد😑
خلاصه حرفاش ب پشمت نباشه اگه برعکس بود بچه تو حرف میزد و ری اکشن داشت بچه دخترش حرف نمیزد میگفت اون بهتره

خب بگو چون خونهشما زياد نمياد باهاتون ارتباط سخت ميگيره وگرنه تو خونه خوبه

قطع ارتباط ازشون دوری کن نرو من اینکارو کردم راحت شدم نفس میکشم تازه

سوال های مرتبط

مامان یاس مامان یاس ۱۱ ماهگی
مامانا درددل دارم...
همسایه طبقه پایین ما یک دختر داره که از دختر من(۵ساله) سه سال بزرگتره.
بعد مدل تربیتی ماها فرق داره و کلا ذات دو تا بچه هم فرق داره. اون از اون بچه هاست که دل و روده همه وسیله های برقی و غیر برقی رو میریزه بیرون، به همه چی کار داره، وسایل آشپزخونه رو میریزه، مدادا رو نصف میکنه نمیدونم از اون یکی سرش تراش میکنه، خرده ریزه ها رو آتیش میزنه ،هرچیزی رو خراب میکنه حالا از روی کنجکاوی یا چی.
دختر من اما بی آزاره از این جهت
با وسایل خونه کاری نداره با اسباب بازیاش بازی میکنه و چیزی رو هم خراب نمیکنه. اون دختره هم اصلا حرف گوش کن نیست. دختر منم خیلی علیه السلام نیست ولی ببینه داره آسیب میزنه ادامه نمیده و حرف گوش میده.
ساختمونمون فقط همین دو تا بچه هم سن هستن
دختر کوچیکمم که ۴ ماهشه.
اون دختر همسایه خیلی علاقه داره بیاد بغل کنه و رو پاش بذاره و ...
الان مشکل من اینه که دخترم دوست داره با این دختره بازی کنه،
ولی هم کل خونه زندگی منو به هم میریزن
هم اینکه دائم باید نگران بچه کوچیکم باشم، رو دختر بزرگمم اثر میذاره، چون بزرگتره میترسونتش و ... اصلا روح و روانم رو به هم ریخته
گاهی لعنتش میکنم
از اینورم دخترم عاشق اینه باهاش بازی کنه
و من نمیذارم فکر میکنه من چقدر ظالمم