حس میکنم این دو روز بیست سال پیرشدم جونم گرفته شد چقدر مادر شدن سخته وقتی ک پسرم از اتاق عمل بیرون اومده بود و بیهوشیش رفته بود بردنش ریکاوری میگفتم توروخدا التماس میکنم بذارین برم پیشش ارومش کنم نذاشتن...دیگ اینقد رفتم و اومدم گذاشتم از در پشت برم پیشش ماااادررررر مردمممم بخدا مردم و زنده شدم دیدمش بچمو گذاشته بودن تو تخت و هیچکسم نبود همش داشت جیغ میکشید بغلش کردم چسبید بهم آروم شد خوابید خدایاااااا من بدترین لحظه ی عمرمو گذروندم ...هیچوقت هیچوقت یادم نمیره حس میکنم تموم جونم ی لحظه گرفته شد خیلی سخته خیلیییی خدایا هیچ بچه ایی مریض نشه خدایا هیچ بچه ایی کارش ب بیمارستان نکشههه...😭😭😭

الهی آمین

الهی آمین

بمیرم واسش 😭😭دلم ریش ریش شد

بمیرم برای دلت خیلیییی سخته ولی خدارو شکر که فرزند نازت خوبه الهی هرچه سریعتر سلامتی کاملشو به دست بیاره 🥺خدایا که هیچ بچه ای مریض نشه 😭😭😭

عزیزم😭😭ایشالله زودتر خوب میشه عزیزم

وای عزیزم😭

ای جان الهی زودتر خوب شه عزیزم ببخشید میپرسم واسه مشکل دستش بود اره الان چطوره

🥺🥺🥺🥺بمیرم برات
الهی امین، واقعا سخته

الهی امین