داستان واکسن چهارماهگی بچم

اول بگم که مادرا استرس نگیرن انشاالله که بچهاتون واکسناشونو به خوبی و بدون مشکل پشت سر میزارن فقط شاید تجربه م به دردتون خورد
بچم سرواکسن دوماهگی اذیت نکرد دوروز کنی تب داشت و بعد خوب شد نوبت رسید به واکسن چهارماهگی یه تب سنج براش خریدم و صبح باشوهرم بردمش بهداشت و واکسنش زدن سه تا تزریقی دوتا خوراکی یکم جیغ کشید و بعد برگشتیم سریع بهش قطره پاراکید دادم و بعدش خابید
بهداشت گفته بود خونه خنک باشه تا تب نکنه و دوروز قطره استامینوفن بدم منم روز اول هر چهارساعت میدادم روز دوم هر شیش ساعت
روز دوم خونه مادرم بودیم تااخر شب
شب بیرون بودیم و تب بچمو با تب سنج میگرفتم و سی و هشت خورده ای بود همسایه ها میگفتن نه اصلا تب نداره تو اشتباه میکنی
منم یه دستمال خیس با اب سرد و هی میاوردم توی سرش و دلش و اینا یه رکابی و شورتکم تنش بود
نمیدونستم باید پاشویه با اب ولرم باشه
اون شبم گذشت و ما برگشتیم خونه خودمون شب ساعت سه توی خاب بهش قطره دادم و خابیدم فرداش بیدار شدم دیگه تب نداشت منم گفتم امروز روز سومه دیگه استامینفن احتیاجی نداره بچم خابیده بود با همون رکابی و شورتک و باد کلرم مستقیم روش بود
ساعت دو ظهر بود با خالم حرف میزدم ازش خداحافظی کردم و خاستم ناهار درست کنم که دیدم بچم بیدار شد ولی گریه نکرد منم رفتم پیشش که.....

۲ پاسخ

بخدا حوصله ام نمیکشه این همه رو بخونم اما اخرشو خوندم فک کنم ادامه داره

خب بعدش

سوال های مرتبط

مامان امیرعلی مامان امیرعلی ۱۲ ماهگی
واااای ک چقدر سختههه😫😫😫
دیشب گفتم بچم بیقرار بوده و تب دندون داشته. از ساعت ۲شب یهو تب شدید آورد هر نیم ساعت بیدار میشد و کلی گریه میکرد. تب پسرم اندازه گرفتم شوهرم خوند گفت ۳۷ونیم گفتم خب خوبه دیگه ولی برا اینکه هول نکنم دروغ گفته بود ۳۹ درجه بوده. دیگه دیدم با دارو و قطره کم نمیشه تبش براش شیاف گذاشتم تا ۶ صبح با من بود بعد دیگه بیهوش شدم از خستگی بچه رو سپردم به شوهرم ولی صداش تو گوشم مونده بود. صبح بردمش بیمارستان گفتن ویروسه
از بیمارستان رفتم خونه پدرشوهرم ک با برادرشوهرم سرگرم بشه کلی بهونه گرفته. بعد اومدیم خونه یه ساعت خوابیده بااااز گریهههه رفتم خونه بابام. اونجا دوباره گریههههه برگشتم خونه گریههههه داروهام هیچ اثری ندارن انگار. باز رفتم خونه پدرشوهرم ک با برادرشوهر ۵ساله ام سرگرم بشه. اومدیم خونه باز گریههههه نیم ساعت خوابید که بدو بدو شام گرم کردم خوردم. باز الان گریهههههه دادمش دست شوهرم داره راهش میبره.
دیگه نمی‌دونم چیکار کنم بچم آب شد😭😭😭
مامان ᴀʀᴛᴀ👶🏻🩵 مامان ᴀʀᴛᴀ👶🏻🩵 ۱۵ ماهگی
مامانای عزیز گل
اومدم یه تجربه ای و باهاتون به اشتراک بذارم که شما اشتباه منو نکنید
(ایشالله تن کوچولوهاتون همیشه سالم باشه)
ما از شنبه درگیر یک تب یهویی ارتا بودیم بدون هیچ علایمی متاسفانه دکتر خود ارتا نبود و مجبور شدم برم یه دکتر دیگه گوشاشو چک کرد
گلوشو چک کرد گفت سرما نخورده و احتمالش هس دندون باشه
یک شربت استامینوفن داد و بروفن و شیاف برا مواقع ضروری
(همونجا بهش گفتم چرا قطره استا ننوشتی گفت الان تو این سن قطره براش جواب نمیده)
با تموم وجود که میدونستم زیر یکسال قطره بهتره بهش اعتماد کردم🥲
۲۴ ساعت تمام من این دو قطره رو دادم و دوزش رو گفته بود ۲/۵ سیسی از هرکدام تب ارتا پایین نیومد که نیومد همون تو ۳۸.۱ تا ۳۸.۴ رفت
بعد من بردم دکتر خودش گفت تو این سن شربت استا جر اینکه بیحالتر و خاب الود ترش کنه چیزی براش نداره و خیلس کم گفته بدی نسبت به وزنش
خلاصه یه بروفن دیگه و پاراکید نوشت و من تو ماشین قطره هاشو دادم رسیدیم خونه تب بچه قطع شد و خداروشکر دیگه تب نکرد
علتشم
ویروس جزیی
دندان و گرمی هوا
امیدوارم به دردتون بخوره مث من خودتونو موقع تب کردن بچه ها گم نکنید