۱۱ پاسخ

بله پسر منم گاهی دست میزد ولی چندبار خیلی عادی بدون واکنش خاصی گفتم خانما فقط ارایش میکنن پسرا ارایش نمیکنن الان دیگه کاری نداره باهاشون فقط گاهی میاد میگه من اجی یا مامانو ارایش کنم 😅

پسر من دیشب رفته بود واسه خودش رژم زده بود

گفتم فقط مامانا از این کارا میکنن.
قبول کرده

پسرمنم میادپیشم میگه مامان رژ بزن😂

پسر من براش ژل ابرو رو برمیداره میزنه ب ابروهاش
فرمژه رو هم برمیداره بزنه ب مژه هاش ک من سریع ازش میگیرم مبادا تو چشمش کنه
من ک چیزی بهش نمیگم
نمی‌خوام حساس ترش کنم

پسر منم همينه😁يدونه رژگونه دارم تموم شده با ذوق مياد ميگه اين مال منه

پسر من عاشق براشامه
هیچ وقت دستش نمیدادم ولی یسری شسته بودم دادم دستش ارشو میدید به صورت همه براش میزد
یا ابر پیدا کنه میزنه به ثورت یا رو ناخونش میکشه
این چیزا طبیعیه چون با توو توی خونس همیشه رفتاراتو تقلید میکنه بزار با باباشم تایم بگذرونه مثلا باربد خیلی بیشتر از اینا میره اواز میخونه با میکروفن گیتار میزنه با باباش ابزار داره پیچ همرو سفت میکنه با موتورش و ماشیناش با پیچ گوشتی ور میره کارایی که باباش میکنه رو هیلی تکرار میکنه

ن بچه هام فعلاانجام ندادن تابعدببینم چی پیش میاد🤭

پسرمنم هر کی میبینه ارایش میکنه میره میشینه همراهیش میکنه از خواهر زادم رژ زدن یاد گرفته
شوهرمم همش باهاش بد برخثرد میکنه اونم بدتر میکنه

بله پسر منم اینجوری
آبشو نشون میده میگه من رژ ندارم
روی چشمم میگه ندارم منظور خط چشم هستش
ولی چون ی مدت آبشو زبون میزد خشک شده بود برای لبلو بچگونه خریدم دادم به خودش بزنه
دیگه با مال من کار ندارع میگه من خودم رژ دارم 🤣🤣🤣

هی خاهر نگو دلم خونه همش لباش غنچه میکنه میگه منم لوژ بزنم یا براش رژ گونه ب فنا داده خود رژ گونه رو اینقدر ناخن کشیده نرم شده از آرایش بیزارم کرده

سوال های مرتبط

مامان ماهِ زندگیم 🌙✨ مامان ماهِ زندگیم 🌙✨ ۳ سالگی
زمانی ک این بیلر رو واسه دخملی خریدم
هفت ماهه بودم
وقتی آوردم خونه و نشون باباش دادم
گفت خیلی قشنگه ولی چراانقدر بزرگهههه
حالا کو تا انقدری بشهههه
و من همش تو تصوراتم این بود ک این بیلر نهایتا سه سالگی اندازش میشه
بااینکه خیلییییی از این تصورات بیهوده ام زخم خوردم و کلی لباس رو چشمی نگاه میکردم و میگفتم فعلا بزرگه و اندازش نیس
درصورتی ک وقتی تن خانم طلا میکردم کوچیک بود😢و منی ک همیشه از این بابت حرص میخوردم و میگفتم آخ چ حیف شددد
و پدری ک در کمال خونسردی میگفت عیب نداره ، نگه دار واسه آبجیش 🙄
خلاصه ک من این بیلر رو بین تمام لباس هایی ک تودوران بارداری گرفته بودم ی طور ویژه ای دوست داشتم و باهمین استایل و کتونیش تاتی تاتی میکردم و از تصور اینکه زمانی دخترم دنیا بیاد و انقدری بزرگ بشه ک این هارو تن کنه و پا بزنه و تمام قد کنارم بایسته قند تو دلم آب میشد🥹
غافل از اینکه این هم مثل اکثر لباس های نوزادیش ، دیر تن خورد و کوچیک از آب در اومد و از این بابت کمی ناراحت شدم
اما خب از اینکه حداقل انقدری واسش کوچیک نبود ک بتونم ی عکس یادگاری باهاش بگیرم بسی خوشحالم 😍❤️

قربونت برم خداجونم ک بی نهایت مهربون تر از حد تصورررری
و ب من قشنگ ترین و ارزنده ترین هدیه رو عطا کردی
این دختر ، تمام زندگی منه
میشه از عمر من کم کنی ، ب عمرش اضاف کنی؟
میشه اصلا تماااااام باقیمانده ی عمرمو
فدای وجودش کنی و عمرشو طولاااانی تر کنی؟

خداجونم
سلامتیش
عاقبت بخیریش
موفقیتش وخوشبختیش

تمام آرزوهای من تو این دنیای بزرگه 🤲🏻💖