عزیزم خواهرشوهرهام سرمامیخوردن بهشون زنگ میزدم حالشونومیپرسیدم کاری پیش میومدمیرفتم آبمیوه ومیوه میخریدم ولی الان استراحت مطلق هستم خونه مامانم یکبار زنگ نزدن همینطور توبیمارستان بخدا قسم کاری هم نکردم خوبی به کسی نیومده
عزیزممنم دوقلوهام به دنیا اومدن خواهرشوهرام نیومدن منم باهاشون قطع رابطه کردم بعد ۵ماه میخواستن بیان که نزاشتم
از خواهرشوهر 0 انتظار داری من خواهر شوهرم عمل داشت دوشب بیمارستان پیشش بودم بعد دوباره باید میرف تهران بیمارستان باهاش رفتم و انتظار جبران ندارم اصلا اگ برا کسی کاری کنم، بعد هی جلو بقیه میگف زایمان کنی میام پیشت وایمیستم بعد هرکی بهش زنگ میزد میگف من تنها بیمارستان بودم کسی نبود پیشم بعد من باردار شدم نزدیک زایمانم باهاش بحثم شد و بعد رفتم برا زایمان، بچم دنیا اومد این اومد یه ربع پیشم بعدم انگار ب زور اومده همش هم پشت سرم با مادرش حرف میزنه، ببین اصلا برات مهم نباشه این قوم آدم بشو نیستن البته دور از جون بعضی خواهر شوهرا
اون ورشم ببینی بیشتر به جاریت اهمیت میدن همون جاری جادوگر ک همیشه عین مار بوده
چی بگم خاهر حال ماهم مثل شما واقعا خیلی سخته
توهم مث خودشون رفتارکن اصلابرات مهم نباشن بی احترامشون کن ،میگن غصه توبخورن نه اینکه غصه شونوبخوری
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.