۴ پاسخ

چقدر ادم نمک نشناسیع بهترین کار پیشرفتته کع بسوزن

عزیزم خب اینجوری عواقبش دامن خودتم میگیره.

نه توروخدا
آتیشی که بندازی عمرا خاموش بشه
ابرو ریختی چی شد
نهایتا دلت خنک بشه
شوهرت سر خورده میشه
مستقیم زنگ بزن خواهرشوهرت اگه دوست داری

اونا چون میدونن من بخاطر زندگیم مجبورم سکوت کنم قشنگ جولان میدن پشتم حرف میزنن و ..

سوال های مرتبط

مامان آیهان مامان آیهان ۴ سالگی
بگین من مقصرم یا همسرم
بخاطر تاخیر کلامی پسرم ( در حد جملات پنج شش کلمه ای میگه ) و اینکه توجه نداره نمیشینه یه جا و ...بردمش گفتار درمانی ، گفتار درمان گفت توجه اش خیلی پایینه خودشو میخارونه ببر ش کاردرمانگر حسی ببینتش ، کاردرمانگر حسی که بردمش اتاقش مثل باشگاه بود پسرم فک میکرد باشگاه ست اومد به من گفت بدوئم ؟ گفتم بدو شروع کرد به دوییدن دیگه هیج توجهی به کاردرمانگر نمیکرد اینم هی میگفت دستور پذیریش پایینه و ...خلاصه امروز به من گفت پسرتون علائم اوتیسم داره خیلی عقبه و ....ببین من مرگو جلو چشمم دیدم گفتم زمین به آسمون برسه همین امروز باید ببرمش متخصص ببینتش ، مثل ابربهار گریه میکردم شوهرم هی داد و بیداد که تو همه پولای منو بگاه میدی زنگ زد تک تک خونواده اش به خونواده من زنگ زد وقت دکتر گرفتم اونجا هی باهام دعوا میکرد که تو منو دیوونه کردی تو راه برگشتم منو کلی کتک زد ، واقعا شما جای من بودین چکار میکردین ، میگفتین ولش کن پسر من که مشکلی نداره میرفتین دنبال زندگیتون ؟ یا مثل من میبردین دکتر ، دکترم براش رسپریدون نوشت گفت نیاز داره به کلاس و ...ولی اوتیسم نیست از شوهرم نفرت دارم به معنی واقعی کلمه
مامان شنتیاا مامان شنتیاا ۴ سالگی
مامانا شبتون بخیر یه سوالی خیلی ذهنمو درگیر کرده
دخترخاله من یه پسر ۱۵ساله داره از ۱۷ماه پیش کف پاش درگیر زیگیل شد که برد دکتر گفت همون hpv طول درمان ۲سال ک از بدن خارج شه ویروس کف پاشم هم دارو داد زد خشک شد از قبل اینکه پسرش اینجوری بشه مارو میخواست دعوت کنه خونشون فرصت نشد بریم پسر منم ب شدت به پسرش وابسته اس تو سرو کله همن بغل بوس همه چی الان تازه کف پاش خوب شده دخترخاله ام گیر داده پاشید بیاید پسر منم کوچیکه دست میزنه همه جا حتی ب دست و پای خودش و بقیه واقعا میترسم از اینکه واگیر دار باشه روم نمیشه بگم بهش نمی‌آیم فعلا شوهرم میگه دوسال ک نمیتونیم نریم بلاخره باید بریم بچه رو نبری ما نیایم خودت دختر خاله اتو میبینی چیزی بخواد بشه میشه ولی خب واقعا موندم کسی خدایی نکرده تجربه داشته یا اطلاعاتی داره بگه من خودم عاشق دختر خاله امم دلم داره براش پر میزنه کلا خیلی باهم رفت و امد داریم پسرمم ک عاشقشون و من نمیدونم چیکارکنم کلا فوبیای مریضی دارم دست خودمم نیست از وقتی این hpvکوفتی هم اومده صد برابر شده استرسم الانم ک اینجوری یکی از نزدیکترین هامون گرفت
مامان شایان مامان شایان ۴ سالگی
سلام خانوما
حالتون چطوره ،با این آلودگی تعطیلی مهد و مدرسه و...چیکار میکنین.
ما که خورد تو ذوقمون ،پنجشنبه تولد پسرمه ،شنبه ها و دوشنبه ها مهد میره میخواستم فردا تو مهد براش تولد بگیرم که تعطیل کردن مهد رو البته به خاطر مادران شاغل فقط بچه های اونا میرن ومهد بازه براشون .
حالا چه کنم به نظرتون ؟
ما با خانواده همسر یه ساختمون هستیم ،سال اول چون خونه من کوچیکتر بود خونه مادر شوهرم گرفتم سال بعدش باز با اونا بودیم خانوادم نبودن ،سال سوم هم بازم با اونا بودیم بابام رفته بود شهرستان مامانم اینام نیومدن کلا یه مامان و یه آبجی مجرد حقیقتش گفتن بابا نیست راحت نیستن منم اصرار نکردم عوضش وقتی بابام اومد خونشون برای پسرم تولد ،حالا امسال بازم همون شرایطه از طرفی باهم یکجا هستیم و اونا از یه هفته قبل میدونن تولد پسرم کی هست ،از طرفی من واقعا قصد گرفتن تولد نداشتم امسال چون پسرم گفته بود مهد باشه پیشنهاد خودش بود ،اونم که تعطیل شد پیشنهادتون چیه ؟حالا دیشب مادرشوهرم با اینکه میدونست قراره مهد تولد بگیرم داشت مینداخت دهن پسرم که خونه بگیریم