۱۳ پاسخ

وای عزیزم درک میکنم حالتو الان چقد بد ینی چند. روز این تو گلوش بوده؟ واقعا معجزه شده 😢

الهی بگردمممم خداروشکر در اومده حتما صدقع بده

واییییی عزیزمممم خدا رحم کرده واقعا دیگه مواظبش باش هر چیزیو نده دستش

واییی تموم تن و بدنم لرزید
خداروشکر ک در اومده
دیگ دست نکن دهنش ک میره پایین تر
بلندش کن ب سمت پایین بگیرش ضربه بزن ک اون جسم خارج شه انقد انجام میدی ک خارج شه

اخ اخ زبون بسته دلم کباب شد براش 💔
تورو خدا دیگه رعایت کنی اینجور چیزا دستش نده

خدارو شکر در اومده خدا به روت نگاه کرده دختر حتما صدقه بده

خداروشکر.خدارحم کرد.بلا ازرهمه بچه ها دور باشه

الهی عزیزدلم خداروشکر بلا ب دور ازش

یا خدااا
واااقعا بخیر گذشته😢

خدایاااا شکرت😭😭😭😭
میتونم بگم فقط معجزه بوده😭
براش صدقه بذار

تو گلوش بوده بیچاره

وای الهی...نباید دست میکرد تو گلو..اینجور مواقع باید به سمت پایین معدشو رو دست بگیریش بزنی به کمر..دورازجون کوچولو شما..الهی گوچولوتون سالم باشه..ما یکی از اشناهومون کشک میپره تو گلوش دست میکنن دهنش درش بیارن بدتر میره داخل و متاسفانه خفه میشه..خطرناکه این کار

یاخدا خداروشکر

سوال های مرتبط

مامان مهیار مامان مهیار ۱۰ ماهگی
سلام مهربونا. شب بخیر. اومدم یه تجربه رو باهاتون به اشتراک بذارم. امشب پدر و مادرم و خواهرم مهمونم بودن. شام قورمه سبزی داشتیم. سر سفره، مهیار همش سینه خیز میومد سمت غذا. هرچقدر میذاشتمش عقب یا اسباب بازی میدادم دستش میومد سمت سفره و غذاها. منم خیلی گشنم بود، با مامانم و خواهرم هم مشغول صحبت بودیم، یکی از استخون ها رو تمیز کردم و درازش کردم و دادم دستش. استخون سفت بود و اصلا فکر نمیکردم که بتونه بشکندش. سرم و چرخوندم و مشغول صحبت شدم. یهو بعد چند دقیقه که نگا مهیار کردم، دیدم سرخ شده و خس خس میکنه. جیغ کشیدم و سریع برش داشتم و چرخوندمش و زدم پشتش اما فایده نداشت. محکم جیغ کشیدم و مامانم و صدا زدم. مامانم و خواهرم اومدن و بچه رو از دستم کشیدن. من ترسیده بودم و فقط های های گریه میکردم و خودم و میزدم و خودم و لعنت میکردم. خواهرم سریع دست کرد داخل گلوش و گفت یه تیکه استخون گیر کرده. مهیار هم با لثه هاش و دوتا دندون کوچولویی که تازه درآورده بود دست خواهرم و گرفته بود و نمیذاشت استخون و در بیاره. در کل شاید ۲ دقیقه طول کشید تا بالاخره استخون در اومد اما من مردم و زنده شده. به تمام معنا، من مردم.... بعدا نگاه کردیم دیدیم یه تیکه از استخون رو شکونده بود و چون دراز کش بوده، سریع رفته بود پایین. تیز بود و گلوی بچم و زخم کرده بود. توروخدا مراقب بچهاتون باشید و اشتباه من و تکرار نکنید. من هنوزم دستام داره میلرزه. نمیدونم اگه خواهرم نبود چیکار باید میکردم و چه خاکی به سرم میشد.