۹ پاسخ

شما حتما به روانشناس یا روانپزشک مراجعه کنید حتما کمکتون میکنن، مشکل شما وسواس فکری شدید هست فکر کنم. شما اجازه ندارید اسم بچه رو تو چهار سالگی عوض کنید. بچه تو این سن مستقله برای خودش شخصیت داره چهار سال با این اسم نامیده شده. حتما حتما به فکر درمان باشید دوست عزیز چون صدمات جبران ناپذیری ممکنه در ادامه به زندگی مشترکتون بزنه.

بنظر من شما اسم آیهان هم بزاری بعد مدتی ازش خسته میشی خودت
چهار سال بچه با این اسم خو گرفته اتفاقا اسم قشنگی هم هست چیکارش داری دیگه

پارسا خیلی قشنگ تره ،عوض نکنید

وای توروخدا هنوز ول نکردی این حرفووووو😳😳😳😮😮😮۴ ساله همینو میگی

خب یا اسمشو عوض کن یاهم توو خونه یه چیز دیگه صداش کن

عزیزدلم اسم پارسا خییییلی اسم زیبایی من واقعا این اسم رو دوست دارم. بنظر من اصلاااا عوض نکن اسمش رو بذار خودش بزرگ بشه خودش اگر دوست نشد عوض می‌کنه. اگه عوض کنی و بزرگ بشه بگه چرا اسممو عوض کردی چی؟ بگه من پارسارو بیشتر دوست داشتم چی؟ اونوقت داغون میشی. مطمان باش الان عوض کنی همه میگن چرا این کارو کردی بعد بیشتر اعصابت داغون میشه . گلم وسواس گرفتی. من خودم به شخصه از پارسا خییییلی بیشتر از آیهان خوشم میاد. من خودم بین دو اسم آریا و آرمان مونده بودم. اما آریا رو انتخاب کردم و تا مدتها پشیمون بودم. ولی دیگه قبول کردم. شما هم اصلا دیگه ذهنتو درگیر نکن‌ واقعا اسم گل پسرت واقعا زیباست ایشالله نامدار باشه گلم 🥰

ولش کن دیگه چرا چسبیدی به اسم بچه دغدغه دیگه ای نداری واقعاً🫤🫤🫤🫤🎉

شما وسواس فکری گرفتی حتما مشاوره برو و حتی اگه لازم بود پیش روانپزشک برو و دارو بخور. من خودمم بعد زایمان به اسم پسرم حساس شدم ولی الان دیگه خیلی دوسش دارم و ازش راضیم ولی شما الان بچت ۴ سالشه یعنی تو این ۴ سال اصلا به اسمش عادت نکردی؟؟؟ پارسا خیلی خیلی قشنگه معنی قشنگی هم داره

اصلا حالم خوب نیس😔

بخدا دارم گریه میکنم خیلی پشیمونم😔😔😭😭😭😭

سوال های مرتبط

مامان پسرم و تودلی💗 مامان پسرم و تودلی💗 هفته بیست‌وپنجم بارداری
خانوما طبق تاپیک قبلی گفتید حواسشو پرت کن آلان رفته تو اتاق همون کارو میکنه هرچیم بهش پیشنهاد میدم قبول نمیکنه فقط میگ از اتاق برو بیرون ن بازی میخاد ن تلویزیون ن گوشی میگ اون کارو بکنم از منم قایم میکنه
چرا من باید حامله شم این بچه روزگار منو سیاه کنه با کاراش بقران اسایش ندارم از دستش دلم میخاد ی بلایی سر خودم بیارم خیلی جنگیدم من سر این بچه طاقتم تموم شده از صب باید جلوش بگیرم تره خونه مادرشوهرم خودمو ب آب آتیش بدم سرگرمش کنم آخرم میره بعد با این شکم حامله باید ببرم کوچه بازی کنه تا میاد خونه میک تلویزیون میخام لب تاب میخام گوشی میخام کوفت میخام ی اتاق اسباب بازی داره دست نمیزنه بهشون
واقعا خستم از زندگی ارامش ندارم انقد از صب دنبالش دویدم اینور انور هنوز ناهار نذاشتم هزار بار پله هارو بالا پایین میرم دنبالش بیارمش خونه با ایم حاملگی
هروز شرایطم بدتر میشه الانم ک این خود ارضایی بگم چی بگم اصلا اون کارش داره نابودم میکنه
کی جای من طاقت میاره خدایا این همه خودم مشکلاتت دارم پسرم شده قوز بالا قوز