۴ پاسخ

جنوبیه شوهرش افتاد زندان اومد پیش یکی از دوستاش که تهران بود سرچهار راهی گل میفروخت بعد اونجا ازاون دزدین دادن به یکی که سرپرست این کودکای کار هست رئیسشون یعنی اون داد به مریم که باهاش گدایی کنه بهتر پول دربیاره

از اون دزدیدن دادن به این زن سره چهارراه باهاش گدایی کنه

اره دزدیدنش
بردن دادنش به یه مردی که بچه های کار واسش کار میکنن
این دختره هم برای همون کار میکرد داد بهش باهاش گدایی کنه

چرته
والا خونه همین مرده که میخاست از مرز رد منه جنوب بود
خونه امیر علی شیراز
خونه بابای امیر علیه تهران
بچهه چجوری سر از تهران دراورد
سردرگم میشه ادم

سوال های مرتبط