سلام چطورید خوبید خواهرشوهر زنگ زد گفت میاد اینجا یه سر ساعت ۵ اینا من دیگ برای شب میخوام قرمه بزارم نگفتم ک شام بیا حالا گفتم بیاد اینجا خودم تعارفش میزنم اخه منم رفتنی با پیام نمیگه شام بمون بعدش میگه من همیشه میگفتما الان شرایطشو نداشتم بد شد بنظرتون ؟ برم ی سوپری و بیام 🚶‍♀️🚶‍♀️

۲ پاسخ

اشکال نداره مهمان حبیب خداس هر چی داریرمثلا ماکارونی یه مقدار زیاد بزار تعارفش کن بمونن

برو بیا تا ما فکر کنیم😆😅

مقالات مرتبط

چگونه کودک را از پوشک بگیریم
چگونه کودک را از پوشک بگیریم ؟+ فرآیند سه روزه
آموزش خواندن ساعت
برای آموزش خواندن ساعت به کودکان چه کنیم؟
شربت برم‌هگزین برای کودکان
شربت برم هگزین برای کودکان برای چیست؟+مقدار مصرف شربت بلتی...
رفتار با کودک در جمع
رفتار مناسب با کودک در جمع و در مقابل دیگران

سوال های مرتبط

مامان آقامحمدفرهان🤍 مامان آقامحمدفرهان🤍 ۶ سالگی
سلام .خانما لطفا بخونید و نظرتون بدید بچه های شمام مثل پسر من وابسته ان؟؟؟ینی تنها ی بازار نمیتونم برم حتی .میشینه گریه می‌کنه ک منم بیام
ی مدت میرف مهد بهتر بود هرچند ک اونم چون پسر خالش اونجا بود میرف راحت الآنم باشگاه می‌ره باید خودم ببرمش بیارمش
دیروز مامانم اینا اینجا بودن ب خواهر کوچیکم گفتم تو ببرش باشگاه
من دیگ مهمون دارم نرم
لباس پوشیدن حاضر رفتن پایین جلو در دیدم خواهرم زنگ زد ک فرهان گریه می‌کنه میگه من نمیام هرچی بهش گفتم تو با خاله برو منم نیم ساعت دیگ میام نرف ک نرف منم گفتم ولش کن بیاید بالا
مامانم اینام کلی ناراحت شدن ک کاش ما نمیومد طفلک بچه از کلاسش جا موند
ینی ب حدی عصابم بهم ریخته ک از دیشب با پسرم حرف نمی‌زنم
با همسرمم قهر کردم گفتم یخورده ام تو وقت بزار بچه با توام بیاد بیرون با توام بگرده شاید بهتر شد انقد با من می‌ره میاد فقط منو میبینه
نمیخام مقایسه کنم ولی بچه میشناسم از فرهان کوچیکتر خیلی مستقلن
چن روز پیش با خواهرم اینا رفتیم پارک پسرش از فرهانم کوچیکتره چن ماه میرف برای خودش دوست پیدا میکرد میرف بازی فرهان میگف چرا سامیار دوست پیدا می‌کنه بیاد با من بازی میگفتم توام برو باهاشون دوست شو بازی کن میگف ن نمیخام
امسال باید بره پیش دبستانی میترسم واینسته گریه کنه
مشاهده ۷ پاسخ
مامان شاهان🧒👨‍👩‍👦 مامان شاهان🧒👨‍👩‍👦 ۶ سالگی
خواهر شوهری که تو اوج بی حوصلگی و کسلی زنگ بزنه دعوت کنه برای شام گلی از گلای بهشته 😂😂😂
همین که زنگ زد گفتم واااای مصطفی فکر کنم میخوان بیان🤣تپش قلب گرفته بودم میگفتم خدایا خودت به دادم برس
ولی همین که گفت بیایین اینجا انگاری دنیارو بهم دادن 😂😂منم سریع بار و بندیل رو جمع کردم الان دیگه داریم میریم
ایشالا این حس قسمت همگی شما😂😂
مشاهده ۶ پاسخ
مامان شاهان🧒👨‍👩‍👦 مامان شاهان🧒👨‍👩‍👦 ۶ سالگی
خالمینا زنگ زدن میاییم خونتون منم برای شام قیمه گذاشتم
هنوز خالمینا نیومدن 🥲🥲ساعت نه شده ولی خبری نیست
الان مصطفی اومده غرغر میکنه چرا قیمه گذاشتی نمیتونستی یکم به خودت فشار بیاری غذای بهتر و مجلسی بذاری
منم گفتم مگه قیمه چشه خلاصه با من بحثش شده
الان بهش گفتم از بناب کوبیده بگیر برنج هم گذاشتم خودم
میگه لازم نیست هر هنر نمایی که کردی رو بزار
چه اشتباهی کردم بخدا کاش چیز دیگه میذاشتم ☹☹
مشاهده ۱۲ پاسخ
مامان شاهان🧒👨‍👩‍👦 مامان شاهان🧒👨‍👩‍👦 ۶ سالگی
خواهرا ۱۵ اردیبهشت مادرشوهر پدر شوهرم با مصطفی میرن حج
ایشالا قسمت هممون
حالا این یکماه رو میخوام تنها باشم با شاهان ببینم واقعا مصطفی نباشه من چجوری میتونم زندگی رو هندل کنم؟
مادرم گفت بیا خونه ما بمون ولی برای ۲۴ ساعت نمیتونم
بچه ها میوفتن پیش هم خیلی شيطونی میکنن منم کلافه میشم
از قبل عید میرن کلاس حالا امروز لباس های سفید خریدن
از بعدازظهر من حالم واقعا بده کاش میشد منم‌میرفتم
انقدر گریه کردم چشام باز نمیشه🥺🥺
مصطفی میگه تو بمون تدارک مراسم ببین😕
مشاهده ۱۲ پاسخ
مامان گل پسر و تودلی مامان گل پسر و تودلی ۵ سالگی
خانما تورو خدا کمکم کنید پسر من شبا تو اتاق خودش می‌خوابه خیلی وقته ، هیچ وقتم مشکلی نداشته ، شبا ساعت ده و نیم میبرمس تو اتاقش براش قصه و لالایی میگم بوسش میکنم و با هم حرف می‌زنیم ، دیگه ساعت یازده خواب بود ،بعذس دیگه من میومدم تو اتاقم ، خودش هم میدونین که وقتی خاوبس می‌بره من میام تو اتاقم و هیچ مشکلی نداشت ، الان سه چهار شبه نمی‌دونم چش شده همین کارارو براش میکنم اما میگه خوابم نمی‌بره ،بلند میشه گریه می‌کنه میگه خوابم نمی‌بره بیام تو اتاق شما ، دو شب بردمش تو سالن با هم جا انداختیم خوابیدیم ولی دیدم اینجوری نمیشه ، باباشم باهاش صحبت کرد که باید مثل همیشه هر کسی تو تخت خودش بخوابه ، اونم قبول کرد اما دوباره شب که شد ماجرا شروع شد ، الان دو ساعت آوردمش تو تختش ،هر از چند دقیقه یه بار بلند میشه میشینه میگه من اگر بخوابم تو نری ها ، تو بمون ، مشکلم اینه اگر هم بگم باشه دو باره ساعت سه صبح بیدار میشه با گریه میگه کجایی ، منم از بس نشستم پایین تختش خسته شدم خودمم خوابم میاد عصبانی شدم خیلی دعواش کردم گفتم می‌خوام برم تو اتاق خودم اونم خیلی گریه کرد ولی مجبور شد قبول کرد ،حالا هم فکر کنم خوابیده ، ولی خیلی نگرانشم ، نمی‌دونم چش شده ؟اصلا اینطوری نبود
مشاهده ۱۲ پاسخ
مامان دردونه قلبم مامان دردونه قلبم ۵ سالگی
ای خدا این دختر من هرروز یه بهانه داره برا گریه کلافه می کنه ادمو خودش اصرار کرده تختشو بردیم اتاقش الان یه روز درمیون میاد اینجا تخت ما هم کوچیکه هی می برم تختش دوساعت بعد باز میاد موقعی تختشو بردیم گفتم بچه جان اینو دیگه ببریم نمیشه دوباره بیاریما سخته باز کردن و بستنش گف نه من مگه ترسو ام بیام پیش شما میگم الان چرا میای همش میگه میام خودشم نمی دونه الان باباش گف کار داره پذیرایی گف تا من بیام بخوابه بعد ببرم تخت خودش قبول کرده ولی می دانم نصف شب باز بیدار میشه میاد
مشاهده ۱ پاسخ
مامان طاها مامان طاها ۵ سالگی
سلام خانما خوبین میگم که دیشب رفتیم خونه همکار شوهرم بعد میوه آوردن من گلابی برداشتم پسرم می‌خورد بعد گفت مامان کی گلابی میاد گفتم اومده دیگه میوه نه کی خونه ما میاد 😔منم خجالت کشیدم گفتم بخور مامان همیشه تو خونه میخورین که.. چرا بجه ها ابرو میبرن آخه من یه روزی غصه میخوردم که حرف نمیزنه حالا ابرو2میبره😔😔😔😅
مشاهده ۱۷ پاسخ
مامان شاهان🧒👨‍👩‍👦 مامان شاهان🧒👨‍👩‍👦 ۶ سالگی
سلام شبتون بخیر اومدم یه چی تعریف کنم و برم😂
بهتون گفتم قبل از عید از دیوار خونه اجاره کردم ۱تومن ریختم طرف کلاهبردار بود خطش رو خاموش کرد
حالا امروز رفتم بانک شماره کارتش، گفتم من اشتباهی به این شماره کارت پول ریختم
خانمه گفت اوکی من زنگ میزنم ولی هیچ اطلاعات مشتری رو به شما نمیدم
به یه شماره زنگ زد گفت خاموشه یه شماره دیگش هم سه بار زنگ زد جواب نداد آخرسر من صادقانه گفتم که بابت این ماجرا از من ۱ تومن کلاهبرداری کرده
و خطش خاموشه
همینو که گفتم زنه خوشش اومد گفت ا چه جالب پس بزار بیشتر زنگ بزنم
انقدر زنگ زد تا جواب داد بهش گفت من کارمند بانکم ۱ تومن گرفتین خط رو خاموش کردین این خانم خیلی پیگیره حاضره بیشتر از پولش خرج کنه تا پیگیری کنه هی اصرار داشت که اشتباه شده من پولی نگرفتم
آخرسر شماره منو داد بهش ،گفتش که زنگ بزن پولو بهش برگردون
هرکاری کردم هیچ شماره ای بهم نداد
بعد بهم گفت قبل اینکه شما واریز کنین ده دقیقه قبلش ۲ تومن واریزی داشته و سریع انتقال داده به یه شماره کارت دیگش بعدش شما ۱ تومن واریز کردین یک رب بعدش انتقال داده
همرو به یه شماره کارت انتقال می‌داده
و اینکه این خانم آبادان سکونت داره
خلاصه من اومدم خونه دیدم یه شماره ناشناس پیام داده 😂😂
فقط نگم براتون چه حالش گرفته شده بود😂
۵۰۰ تومن برگردوند موند بقیش که میگه چند روز دیگه میزنم 😅پایین اسکرین شات های پیام رو میزارم
مشاهده ۱۷ پاسخ
مامان آراد🎆 مامان آراد🎆 ۶ سالگی
سلام عشق ها شب خوش ، بی زحمت بیاید هم فکری کنید ، ایده بدید😂♥️
میخوام عروس پاگشا کنم ، قرمه سبزی میخوام بزارم با نمیدونم دیگ چی
دسر چی درست کنم ک هم راحت باشه هم خوشمزه
و پیشنهاد سالاد بدید ، من اکثرا برای مهمونی هام اندونزی درست میکنم،
شما چ سالادی درست کردید ک خوب و خوشمزه باشه

عروس هم ( جاری ام ) هست.
مشاهده ۱۴ پاسخ
مامان رها جونم 🌈 مامان رها جونم 🌈 ۵ سالگی
سلام صبحتون بخیر
میگم شب تولد همسرمه رها میگه برای بابا کیک بگیرم منم به خاطر این وضعیت اصلا حال روحیم خوب نیست حالا گفتم غروب برم یه کیک بگیرم همسرم متولد ۶۸ هستش شمعشو ۳۶ بگیرم؟؟؟
مشاهده ۷ پاسخ
مامان سامیار و رستا مامان سامیار و رستا ۵ سالگی
سلام مامانا وقتی میگم من شانس ندارما همینه ، الان ماما خصوصی زنگ زد گفت نمیتونم زایمانتو قبول کنم چون یکم پرخطری دیشب راحت خوابیدم حالا کجا دوباره دنبال دکتر باشم زهرای مرضیه پرسنلش خیلی بد رفتار میترسم برم میگم برم ده تومن بدم دکتر فولادشهر سزارینم کنه و خلاص خسته شدم بخدا 😭😭
بارداری
زایمان
مشاهده ۱۱ پاسخ
مامان پریا مامان پریا ۵ سالگی
سلام مامانای گل
من بعد از چندماه دوباره برگشتم
میشه با دلهای پاکتون برام دعا کنید طبیعی باردار شم؟
دخترم چقدر نینی دوس داره آخه تنهایی حوصلشو سر می‌ره.
خودمم آندومتریوز دارم یک ماه اقدام کردم ولی پریود شدم ..
خدایا کی میشه بیام اینجا و بگم منم باردار شدم
مشاهده ۲ پاسخ
مامان مهرادگلی مامان مهرادگلی ۶ سالگی
سلام خانومای گل...من هفته ۹ بارداری هستم ۲ روز پیش یه مقدار خون قهوه ای روی لباس زیرم اومد سریع شیاف گذاشتم و رفتم بیمارستان...اونجا گفتن خون قهوه ای کم اشکال نداره یه شیاف هم صبح بذار و بعدش برو پیش دکترت(سونو نداشتن بیمارستان خصوصی!) من صبح که شد تماس گرفتم با منشی شرح حال دادم منشی گفت ساعت یک بیا ‌.گفتم باشه بعد باز دوباره تماس گرفتم گفتم فکر میکنم علت خونریزی این باشع که پسرمو میذارم رو پام تاب میدم یعنی احتمال میدم‌.منشی گفت بذار به دکتر بگم دکتر گفت ۲ هفته بعد بیا هر شب هم شیاف رو بذار ...حالا من با خودم میگم کاش میرفتم نکنه چیزی باشه که باید دکتر دارویی چه میدونم آمپولی چیزی میداده؟
در واقع میخوام بدونم برای لک و علت های آن راه حلی جز شیاف میدن دکترا....مثلا سونو میکرد تو سونو چیزی میدید و راه حل دیگه ای جز شیاف میداد....من واسه این نرفتم که گفتم تتد و تند سونو نگیرم از بچه .چون هفته ی پیش مطب دکترم بودم و سونو کردم.
مشاهده ۳ پاسخ
مامان رستا☃️و کنجد 😍 مامان رستا☃️و کنجد 😍 ۶ سالگی
#فرزند پروری

مامانا سلام ی لحظه لطفا میاید
این سونوی منه تو 6 هفته هستم قلبش تشکیل شده و فقط گفت هماتوم داری اخه من اصلا خونریزی و لکه بینی نداشتم تا حالا چکار کنم حالا تا فردا برم دکترم نشون بدم
کسی اینجوری بوده ؟؟؟
مشاهده ۱۱ پاسخ
مامان 💖متین_متینا💖 مامان 💖متین_متینا💖 ۶ سالگی
سوال:فرزندپروری

سلام خداقوت مامانا ‌ . مامانااااا بچه های شما قدرشناس هستن ؟؟؟ مثلا پسر من همش می‌گفت منو ببر سینما من تا حالا نرفتم . با مامان دوستاش هماهنگ کردم باهم فردا ببریم شون . بهش یکم پیش گفتم برات یه خبر خوش دارم . گفت چی ؟؟؟ گفتم می‌خوام ببرمت سینما یهو داد زد عهههه من نمی‌خوام اصلا خوشحال نشدم نمیام . منم عصبی شدم گفتم پس نمیبرمت و الکی تلفن برداشتم ک مثلا ب مامان دوستش گفتم ما نماییم بعد اون هی اصرار ببخشید بریم فلان بسان هی اصرار اصرار . کلا سر همه چی اول میزنه تو ذوق آدم . حتی کادو می‌دیم بهش. در صورتی ک خودم و همسرم بیش از اندازه سر کوچیک ترین چیز از هم تشکر میکنیم . نمی‌دونم چرا اینجور می‌کنه🥲

فرزندپروری تربیت کودک . فرزند
مشاهده ۵ پاسخ