مامان شازده کوچولو مامان شازده کوچولو ۱۴ ماهگی
ساعت ۴ :۱۵صبح
بعد یه دعوای لفظی دیدم من خیلی خیلی خیلی بی دفاعم
یهو از جام بلند شدم انقد جیغ زدم و تموم حرفایی ک رو دلم سنگینی میکرد رو بهش گفتم
گفتم تهمتای ک خواهر و مادرت بم زدن عملی میکنم ب خدا قسم میرم یکیو میارم جلو چشات باش میخوابم تا حرفاشون ثابت بشه
اومد بزنه من زودتر زدم
گفتم ایشالله ت این ماه محرم زلیل بشین جلو چشمم ببینم بدبختیتونو
انقد گفتم و داد و بیداد کردم و هولش دادم
از خونه انداختمش بیرون در حیاطو هم قفل کردم در خونه رو هم قفل کردم
پشت در حیاط کلید گذاشتم نتونه درو بازکنه
فقط نمیدونم این همه جرعتشو از کجا پیدا کردم
بش گفتم بی غیرتی
اشغالی پستی نجسی
حرومزاده ای
هرچی مامانت گفته خودشم هست
مامانتم ج...دس
انقد جیغ زدم و گفتم ک حنجرم هنوزم میسوزه
برای اولین بار ن دلم براش سوخت نه عذاب وجدان دارم نه هیچ چیزی
دلم سبک شد
راحت شدم
حس خوبی دارم
دیگه نه از کسی ترسی دارم نه از طلاق میترسم نه کسی میتونه اذیتم کنه
فقط خوابم نمیبره
مامان بچه رئیس مامان بچه رئیس ۲ سالگی
مامان ❤️👸کیانا👸❤️ مامان ❤️👸کیانا👸❤️ ۲ سالگی