مامان دلارام🥰 مامان دلارام🥰 ۲ سالگی
سلام صبحتون بخیر..
مامانا یساعت پیش بیدار شدم دیدم دخترم تب داره .فورآ بهش آستامینوفن دادم ..نمیدونم دیگه چیکار کنم .
هنوزم بدنش دست میزنم دستور پاهاش خنکه اما پیشونیش کمی داغه ..میترسم چیکار کنم
مامان پناه مامان پناه ۱۵ ماهگی
خانما صبحانه چی میدین بچه هاتون؟؟؟ که خودش بخوره ؟؟
مامان مامان فرفری مامان مامان فرفری ۲ سالگی
مبشه برا ارامش بدنم. یه صلوات بفرستید
ابله مرغون گرفتم دارم میمیرم از خارش از دیشبه ۵ دقیقه نخوابیدم
کل بدنم میخواده دارم اتیش مبگیرم
خدا لعنت کنع کسیو ک باعث شد من گرفتم 😭😭😭😭
مامان زندگیم مامان زندگیم ۳ سالگی
دیشب خانواده شوهرم اومدن صحبت کردیم بعد گفتن بیاین آشتی کنین اینا دیگه منم گفتم باشه بعد شوهرم پیام دادگفت نمیخام من فکرامو کردم ازت خسته شدم تو پیرم کردی تو چیکارم کردی منم گفت باشه دیگه نمیتونم کسیو وادار کنم که واقعا منو نمیخاد بیاد به زور باهام زندگی کنه

یه چیزیم فهمیدم😭قلبم هزار تیکه شد که به خاهر قبلا پیشنهاد داده که باهم دوست بشن 😔😭چقدر داغون شدم لحضه ای خاهرم جلو شوهرش برداشت گفت و جایه مادر شوهرم و دایی هایه شوهرم
البته که شوهرم خودش نیومده بود 💔
مامان ارنیکا مامان ارنیکا ۱۶ ماهگی
امروز برای اولین بار دخترم دعوا کردم به گاز ازش گرفتم آنقدر اذیت کرد که خودمم گریم گرفت حالا دارم از عذاب واجدان میمیمرم
مامان آراد مامان آراد ۱۷ ماهگی
فردا تولدمه .... منتظرم ببینم شوهرم چجوری میخواد بر*ینه توش😂
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان نیلو مامان نیلو ۱ سالگی
خانوما تا حالا کسی بوده از اطرافیان که پول سودی گرفته باشه بعد بد بیاری بیاره تو زندگیش؟؟ بعد چکار کرده برگشته به قبل...
و اینکه واسطه بشه یرا پول سودی دادن یا گرفتن؟؟؟
شوهرم یبار واسطه شد حالا داغونیم شرایط مالیمون زیز صفر شده هر روز یه ضرر تازه هفته پیش کولرمون سوخت یبار شوهرم مریض شد وحشتناک چند ماه بچم مریضه پول ندارم ببرم دکتر در کل همش بد بیاری...
مامان ویهان مامان ویهان ۱۲ ماهگی
مادرا، خواب بچه های یکساله تون تا قبل بهتر شده یا نه...بیشتر میخوابن شبا یا نه
مامان 👫❤️❤️🫀 مامان 👫❤️❤️🫀 ۱۲ ماهگی
مامانایی که بچتون پنج ماه و تموم کرده رفته شش ماهگی بچهاتون غلت میزنن میتونن خودشون و به شکم بندازن یا برعکس ؟؟؟ اگه نه دکتر بردید ؟؟
مامان علیسان مامان مامان علیسان مامان ۲ سالگی
سلام مامانا می تونید راهکار بدید من تو جمع های بزرگ خانوادگی اعتماد بنفس ندارم راحت حرف بزنم یا راحت پاشم کمک کنم اصل تو جمع به چشم نمیام.
دیروز خاله شوهرم سفره نذری داشت شام .. کلی آدم دعوت بود من نتونستم پاشم کمک کنم اما عروس یکی از خاله های شوهرم راحت پاشد ظرف مجلس شست همیشه این طوری خود شیرین ..
من نه اینکه نخوام نمی تونم بلد نیستم مادر شوهرم با اخم هی به من نگاه میکرد
.پسرم کوچیک اونجا شلوغ بود بخوام نمی تونستم بلند شم
کلی میگم چیکار کنم بهتر بشم ..