۱۲۰۸ پاسخ

ن

هیچ جاش سخت نیست

همش باید باهاش بازی کنی

این هم سختی بکشی ولی بچه ت سالم نباشه 😔ولی بازم خدار وشکر این نعمت زیبا رو بهم داده😍

دور از جون همگی از قدیم گفتن آدم سنگ بشه مادر نشه. والا راست گفتن.

تربیت درست دخترم 😢😢

اونجاست ک درد میکشه و کاری ازمن برنمیاد برای واکسنش و دندوناش

سختترینش روزهای نزدیک پریودی که خلقم تنگه و شوهرم هیچ وقت اونجور که ازش خواستم نتونسته این روزها رو پوشش بده و منو تبدیل به یه مادر خشن و عصبی کرده .و البته کرونا که بخاطرش نمیشه پسرمو بذارم مهد تا یکم برای خودم باشم و اضافه وزنمو کم کنم

خدای نکرده نی نی کوچولوت مریض بشه

وقتی مریض بشه...وقتی بفرستیش با دستای خودت اتاق عمل...وقتی سالم نباشه تمام خستگی تو تنت میمونه.

بی خوابیاش و شیر نخوردناش

وقتی بود که پسرم زردی گرفته بود و وقتی باچشم بنددیدمش و وقتی ازدستش خون میگرفتن دلم آتیش میگرفت

بی خوابی مریض شدنش 😔

سخت ترین قسمتش اون دوهفته اوله خیلی کم خوابی داره آدم کلافس بعد خوبه ولی زمان دندون در اوردن و غذا نخوردناشم سخته اینکه شرایط مالی آپ بهت فشار نیاد و تو قبلا به شاغل بودن عادت داشته باشی الان خونه نشین باشی این خیلی درد داره

سخت ترینش اینه ک وقتی خیلی شیطونی می‌کنه زود عصبی میشم ولی اصلا دوست ندارم با زود عصبی شدنم تو ایندش تاثیربزارم .وسخت ترازهمه تربیت کردنش

سختیش اونموقس ک‌تازه زایمان کردی کسی نیس بهت برسه بی حالی بچه هم ازاینور

خخخخ چه جالب مرده لاک زده😅😅😅😅

اینه که توی یه شهر دیگه و دور از خانواده ات باشی. و هیچکس کمک حالت نباشه

بی خوابی

بی خوابییییییی و کارایی که قبلا انجام میدادم دیگه نمیشه ،حس مسئولیت حیات یه انسان

تعویض جاش، چون من هر بار می‌شورم و با دستمال پاک نمی‌کنم. الان وزنش رفته بالاتر خیلی سختم شده

شکرخداتجربه همه چیشودارم .به خاطراین سوالی ندارم

بنظر من مادر بود سخت نیست پر مسولیت اینکه شب بیدار بمونم بخاطر کودکم یا دائم بخاطر شیر بیدارم کنه یا خونم نا مرتب باشه یا نتونم زیاد به خودم برسم سخت نیست زمانش میگذره و به حالت اول بر میگردیم اما اینکه دوتا چشم هستن که همیشه و همه جا از من یاد میگیره و مثل دوربین منو ضبط می‌کنه مسئولیت منو زیاد میکنه بنظر من سخت ترین قسمته.

سلام لطفا کمک کنید من ۷ هفتگی رفتم سونو بهم گفتن یدونه من دارو استفاده کردم امکانش هست برا انتی برم بگن دوقلو

اونجاست که از صبح تا شب مثل فرفره توخونه میچرخم و تمیزی و غذاپختن و بچه داری میکنم بعد ک شوشو میاد میگه اون کفش منو هنوز یه واکس نزدی؟؟؟؟؟؟میخوام همون لحظه اون کفشو بکنم تو حلقش😥😥😥😥😑

مادر خوب بودن کلا سخت ولی من برام مریض شدنش سخت تر از هم است

برای من وقتی خدایی نکرده مریص میشن یکی هم این که هیچی غذا نمیخوره و همش حرص میخورم

سخت ترین قسمتش واسه من غذا دادن به دخترم هست خیلیییی سخت غذا میخوره گاهی هم وسط غذا استفراغ میکنه نزدیک یک ساعت باید بشینم کلی سرگرمش کنم تا غذا بخوره
فقط میخوام این حل بشه و راخت غذا بخوره 😞

اینکه ب بدبختی بخوابونیش و یک نفر سرصدا کنه بیدار بشه الان من هیجا نمیرم چون بچم رو سرصدا خیلی حساسه و باید سوکت باشه تا بخابه حتی خونه مامانم نمیرم

سخت ترین قسمت مادر بودن مریض شدن بچه هستش خدا هیچ بچه ای رو مریض نکنه

بی‌خوابی. نمیتونم تفریح کنم و یک روز برا خودم وقت بزارم حتی نمیتونم حموم قشنگ برم خودمو بشورم شوهرم رو نمیتونم راضی کنم همش خستم حوصله هیچی ندارم

شب بیدارررری😅😅😅

بچم غذانمیخوره خیلی سخته داغونم کرده

روز به روز دارم لاغرتر میشم پسرم لجبازه داره دندون درمیاره بدتراز همه شوهرم اصلا درک نداره ومیگه هیچ کاری نمیکنی 😔

هی دارم دنبال سختیاش میگردم اصلا ازدلم نمیادبگم سخته جون درکنارسختیاش خییلی شیرینه..الان دخملم خابیده هی میگم کاش بیدار بودباهاش حرف میزدم..

حساسیت های غذایی...

اگه ماه های قبل بچه داری رو نگاه کنی میبینی که بچه داری شیرینه اره سختی های خودشو داره منم دوتا بچه دارم خیلی سخته ولی صبح که پا میشم میگم خداروشکر که دوتا میوه قشنگ بهمون داده.دخترم که نه ماهشه برای دندونش لج میکنه هنوز دندون درنیاورد منم باهاش لج نمیکنم بهش کمک میکنم تا کمی از دردش کم بشه.از همه این هابگذریم گفتن بهشت زیر پای مادرانه به خاطر همین سختی ها هستش.البته دوره ما‌که راحتی شده اون قدیم ها خیلی بیشتر از الان سختی بود یکیش به جای مای بی بی پارچه میبستن........

ب نظرم مادر بودن کلا شیرینه و سخت نیست ، باید خدا رو شکر کنیم ک لایق دونستمون ک مادر باشیم⁦❤️⁩

سخترین قسمت مادر بودن برای من اونجاست که احساس کنم برای کودکم مفید نیستم...

بی خوابی،از خود و علائق گذشتن،شیییییر دادن

این که بچه بازی میخواد و من حوصله بازی با بچه رو ندارم😔

سختی ترین قسمتش اینک خوابم نمی‌بره خسته م از بی خوابی

سخت ترین قسمت مادر بودن برای من اینه که دست تنها بچه بزرگ میکنم شوهرم مدام سرکاره و از خانوادم دورم و یه شهر دیگه زندگی میکنم و در عین حال دانشجو هم هستم و تمام مسوولیت بچه داری رو دوش خودمه اتقد برام سخته ولی کسی درک نمیکنه وقتی میگی سخته میگن مگه چخبره؟ یه بچه ست دیگه .درک و همدردی خیلی مهمه برای مادرا😢

خیلی خابت بیاد😑😑😑😢

بنظرمن سخت ترین جای مادرشدن غصه ودغدغت واسه بچته که بتونی خوب تربیتش کنی و اینکه نگرانشی اتفاقی واسش نیوفته این دلهره هاسختیرین قسمت مادرشدنه

این که صبح تا شب با دو تا بچه وقت بگذرونی و همه جوره اذیت بشی و کسی درکت نکنه ازت توقع بیجا داشته باشه همین

نمیتونم ناراحتی بچمو ببینم

دلم میخواد نسیم قبل بشم ، خودم بشم ، منم حق زندگی کنار دخترم دارم ، باید بشم نسیم شاد و پرانرژی که انتقال بدم به روح و جسم دخترم .... سخترین قسمت مادر بودن اینه که دیگه خودت نیستی.

اینکه دخترم اصلا اشتها نداره و هیچی نمیخوره همیشه موقع غذا دادنش دعواش میکنم و عصبی میشم ولی بعدش پشیمون میشم و گریه میکنم

وقتی که دوتا بچه پشت سرهم داری ومدام دارن دعوا میکنن ویه مادر هم نداری که نصف روز یکی رو نگه داره تا نفس راحت بکشی وباید همش اعصابت خورد باشه وتا لب واکنی میگن ناشکری نکن.....

دیگه نسیم قبل نیستم دلم میخواد خودم بشم برای خودم وقت بزارم چون منم حق زندگی کنار دخترم دارم ...

خودم مریضم نیاز دارم مامانم باشه ولی یادم میوفته که خودم دیگه مامانم😻

بی خوابی بی خوابی بی خوابی

هم شیرینه هم واقعا سخته دیگه اون تفریح وازادی که داشتی یااومدن بچه تموم میشه حالا تا چن سالگیش نمیدونم شاید تا دوسالگی😊

مادر بودن سختی زیاد داره از طرفی هم لذت بخشه
سختی من اینه که دخترم ٧سالشه خیلی بدغذاست هیچی نمیخوره با بازی بازی یه چند لقمه زورکی میخوره خیلی لاغر و ضعیف شده نگاش میکنم غصه میخورم 😔

وقت کم میارم. اون طور ک باید و شاید نمیشه با بچه ها بازی کنم خیلی سوال تو ذهنم هست در مورد تربیت و مسایل رشد بچه ها و دوست دارم کلی کتاب بخونم ولی وقت کمه

سخت ترین قسمتش برای من اونجاست که هم باید همسر باشم و هم مادر...باید حواسم باشه دعوا های من و شوهرم روی رفتارم با بچه ام تاثیر بدی نداشته باشه...برای من این خیلی سخته...مخصدصا چون این چند وقت تنش بین من و همسرم خیلی زیاد شده. این موضوع خیلی آزارم میده

اینکه تو تربیت دختر ۷ سالم میمونم که بعضی جاها چیکار کنم و دوم اینکه هنوز بشدت بدغذا و لاغره

وقتی خستگیت در نمیاد

نتونم کامل بخوابم کم خوابی عصبیم میکنهد

همه چیزش سخته.چاقیش.بی خوابی.خدایی نکرده مریضی بچه.وقت برای خودت نداشتن.خوب تربیت شدن.خرجش.و.....خدا کنه زحمتامونو خوب پاسخ بدن.الهی آمین

بچه م مریض بشه

اونجا که تازه عوضش می‌کنی همون لحظه باز خرابکاری می‌کنه

مادر بودن سختی نداره ولذت بخش فقط در از پر از دغدغه ونگرانی مخصوصا واسه اولی غصه غذاخوردن ومریض شدن وبی قراریاش بی حوصله گیاش وعذاب وجدان واسه بی تجربه بودن خودت ودعواکردنش دختر من از صبح تا شب غذاش فقط شیر من بود یه سره تو دهنش من خیلی اذیت میشدم ومیگفتم کی راحت میشم اما الان که از شیر گرفتم دلم تنگ شده برای شیر خوردنش دختر من نه شب بیداری دداشت نه وقتی دندون درآورد اذیتم کرد نه حتی وقتی درد داشت از شیر وپوشکم خودش خودش گرفت الآنم شبا بغلم می‌کنه ومیخوابه ببخشید طولانی شد

سخت ترین به نظرم همون مریض شدنش هست وتربیت واینده بچه. ک چی میشه

غذا نمی‌خوره، گرسنگیشو می‌خواد با شیر من رفع کنه، اما سیر نمی‌شه، و بعدش بهانه گیر و غرغرو می‌شه 😭 گاهی یک ساعت سینه خالی رو مک می‌زنه😭 شیردهی سخت ترین کار دنیاست. چند بار تلاش کردم اما نمی‌تونم از شیر بگیرمش. چون خوابش به شدت وابسته به شیر منه 😩

تا٨ماهگيه پسرم كوليك،ريفلاكس گريه مدامش و بى خوابى بعد از اون ديگه سخت نبود همش لذته❤️

وزن کم قد کوتاه

خیلی عصبی میشم و ناراحت از اینکه گریه شدید داره و نمیتونم بفهمم کجاش دردش میکنه که اینهمه اذیت میشه. دقیقاً دیشب احساس میکردم با چشماش داره التماسم میکنه که درد داره آرومش کنم

سخت ترین جای مادربودن زمانییکه مریض باشی وبخای بچه داری بکنی

بی خوابی، حسرت یه خواب راحت به ازموقع حاملگی تا الان به دلم مدنده

دخترم شبا هر یکساعت به یکساعت بیدار میشه و گریه میکنه فقط دو سه ساعت تو شبانه روز میخوابم و همش خسته و عصبیم، فقط خداروشکر شوهری دارم فرشته که درکم میکنه و خیییلی مهربونه خدا برام حفظش کنه

شبا و روزا با پسرم تنهام و باید تنهایی جور زندگی رو بکشم. بوده بچم مریض شده و بستری ولی چون باباییش بالا سر مریض دیگه بوده تنها بچمو بستری کردم و موندم بالا سرش. وقتی مریض میشه دور از جونش من دیگه دنیا رو نمیخام بقران. این سخت ترین قسمت مادریه که درد و رنج وتبو اسهال و استفراغ بچه شو تحمل میکنه.😭😭😭😭

خدا را شکر 🥰🥰🥰

کولیک.
سینه امو نمیگیره مجبوری شیرخشک میدم همراه با شیرخودم که با شیر دوش میدوشم میریزم شیشه میخوره.
گریه جیغ بچه ام.
بی خوابی.
افسردگی.

من تا ۵ ماه اول ادیت شدم دست تنها بودم ۵ ماه بیخوابی .کار خونه .مهمان داری
ولی الان خدارو شکر دارم لذت میبرم حتی از شیطنت هاش و اذیتهاش

زندگی وقتی سخت میشه که مادر شوهرم ازم میخواد باهاش مثل آدم بی کار رفتار کنم😔 من خودم وقت حموم ، وقت با شوهرم باشم و غیره رو ندارم 😔 به نظر شما من چیکار کنم🤔

سلام دوستان پسرم میره تو ۳ماه چندوقته اب از دهنش میریزشه کسی میدونه چرا؟

فقط جایی که چند شبه نخوابیدی حتی وقتم نداری حموم کنی بعد شوهرتم درکت نکنه انتظار داشته باشه براش همیشه وقت داشته باشی

اینکه دخالت های بعضیا تو روند بزرگ کردن بچم.و اینکه تنها باشی تو این زمینه و هیچکی حرفتو نخره و همه کار خودشونو کنن.حتی وقتی با قاطعیت پیش میری.
پوستم کنده شد.
وگرنه سختیای جسمانی بچه بزرگ کردن کمو بیش مال همه هست.و البتــــــــه شیـــــــرین

واقعیت اینه که با وجود بچه وقتی برای خودت نمیمونه همش بچه داری و خانه داری صبح تا شب.

بعداز کلی خستگی و سره کله زدن با بچه شوهرم از سرکار بیاد و بگه تو ،تویه خونه بیکاری و همشدر حال استراحتی 😭😔😤

همش سختیه بیخوابی واااای، وقتی ساعتها نمیرسی حتی یلیوان آب بخوری، کارای خودت کلا" کنسله، استراحت کلا" تعطیل، جلو آینه رفتنو و به خود رسیدن درحد یه شونه کشیدن، عبادت درحد نماز هول هولکی، وقتی بچه های دیگه رو میبینی که از بچه ات بیشتر رشد کردن فقط گریستن، وقتی راه میافته و دائم میخوره اینطرف و اونطرف دائم دلهره دارم و گریه میکنم وقتی به آینده نگاه مبکنم استرس و بیخوااابی ولی باتماااام اینا و خیلی چیزای سخت دیگه به یه لبخندش می ارزه. از خدا میخوام از ته قلبم توی این روزای عزای حسین(ع) به هرکی دوست داره عطا کنه

اونجاست که باهزارشوق براش غذاودسر ومیوع اماده کنی وبچه پس بزنه بشقابو😢😢😢😢

بد غذایی و از جیش گرفتن

با سن کم 3 تا بچه رو بزرگ کنم بحهخ

خسته از بچه داری اون ی بچه بازیگوش و کنجکاو یه جوری کارمو کوچیک می بینن و میگن انگار شاخ غول شکوندی یا فقط تو بچه اوردی😣

سخترین قسمت اونجایی هست که اطرافیان هرکدومشون ی نظری میدن و مادر بیچاره رو کلافه میکنن😪

وقتی که شیر میخوره و گیر میکنه تو گلوش و گریه میکنه و نمیدونی چشه

سخترینش وقتی بود که تازع با دنیا اومده

ترس از بزرگ کردن وتربیتش دارم

نگرانی واسه سلامتی نی نی

مادربودن بهترینو قشنگ ترین حس دنیاس که با هیچ لذتی عوضش نمیکنم‌..مادربودن اونجاس سخته که ببینی بچت مریض شده دلت میخواد بمیری نباشی ی کاری کنی که فقط بچت پاره تنت سالم باشه سخت ترینش اینه که بچت شب که میخوابه غذا نخوره گشنه بخوابه من که هروقت گشنه خوابید تا صبح نخولبیدمو غصه خوردم...

تربیت بچه از همه چی برا من سخت تره

سخت ترین قسمتش اینکه بچه بهت وابسته باشه حتی بغل باباشم نره اینکه اگه بچت لاغریاچاق و....همه همش ایراد بگیرن

نمیتونم با دوستام تنهایی زیاد جایی برم بدغذا باشه یا نق بزنه نخوابه

اینکه وقتی دخترم گریه میکنه من نمیدونم از چی رنج میبره

والا همه چیش سخته؛برا من ک تا الان اینجوری بوده
از اونجایی ک خوب سینه نگرفت و شیر نخورد و زردی گرفت؛تا ریفلاکس و کمبود وزن و بیخوابی بخاطر ریفلاکس؛تا بدغذایی ش و لاغر بودنش و طعنه ی اطرافیان؛تا دیر راه رفتنش؛الانم ک از شیر گرفتمش شب تا صبح نمیزاره بخوابم کلا وسط خواب یهو جیغ میزنه...😪😪😪

الانش سخت نیس دوتا که بشن به نظرم سخته

بی خوابیش فقط

همه جاش واسه من سخته هیچ وقت اضاف ندارم که یه حمام راحت یا یه سرویس برم کارای دیگه به کنار کارای پسرم از صفر تا صدش با خودمه کلا خسته شدم و احتیاج به یه استراحت مفید دارم گاهی میگم کاش مریض بشم یکم استراحت کنم

دندون.تب.نخوابیدن واقعا ادم کم میاره

اینکه اولش شیر داشته باشی اما الان نه واقعا ادم از نظر روانی بهم میریزه

امروز بود هم ظرف بشور هم حواسم به بچه بود هم بچه مهمون و مهمون ها رو کنترل کن . مغزم الان واقعا افه اف فقط ارامش رو خواستم تو گهواره جونم پیدا کنم واقعا روز سختی بود شیش دنگ حواسم رو انماری بود . بهم میگن دومی نمیاری گفتم خودت چی نمیاری گفت از کرونا میترسم گفتم خوب خودت میگی کرونا اونوقت چطور به من پیشنهاد میدی خوب منم از کرونا میترسم . بعد دسته بچه رو بشور که با ده انگشت وارد جعبه شیرینی تر شده و همه منو نگاه میکنن و میخندن خدا میدونه چی نثارم کردن . گهواره جونم و مادارای گهواره ایی خسته نباشید درد دلم رو خوندین ♥️♥️♥️♥️🙏

اینکه خونه همیشه تمیزه همیشه غذات امادس باوجود بچه کوچولو و بی قراریش و دست تنها ولی شوهرت قدر نمیدونه و تازه میگه تو وسواس داری

با گریه هاش داغون میشم وقتم کامل پر شده وقت نمیکنم به خودم برسم🤒🤒

اونجاست که مجبوری بری سر کار و کسی رو نداری بچتو نگه داره😢

اونجایی که یه وقتا انقد خسته میشی که دلت واقعا فهمیده شدن میخواد و حمایت

تو این جامعه با این اقتصاد فقط نگرانی آینده

بي خوابي سياهي زير چشم و اينكه دانشجوي دكترام و بايد برگردم دانشگاه
و توقعات بي جاي خانواده همسر و اينكه ميگن ديگران ازم بهتر عمل ميكنن

سخت ترین قسمتش غذا نخوردنش....عصبیم کرده

از شیر خودم گرفته . ولی شیرخشک میخوره تو شیشه . کی باید از شیشه بگیرم؟

این عکس وکه گذاشتین خیلی بده بچه سوارگردن هست

برای من اونجاست که بتونم خوب تربیتش کنم چون با وجود اینکه شاغلم و بچه پیش مادربزرگاش میمونه میترسم اون جور که میخوام نتونم تربیتش کنم

سخت ترین قسمت مادرشدن وقتیه که توان مراقبت ازشونداشته باشم مخصوصا از نظر عاطفی وقتی حالم بده سرش غر میزنم بعدش خیلی حالم بدمیشه ایشالاکه خدابه همه مادرا توان جسمی و روحی مراقبت کامل از فرشته کوچولوشونوبده

شیر و غذا نمیخوره بدغذایی بچه بدترین چیزه

سخت ترین قسمتش واسه من فقط بی خوابیشه اخه شبا که دخترم میخوابه من ناهار فردارو درست میکنم صبحم دخترم ۸ بیدار میشه ظهرام که میخوابه من واسش بازی درست میکنم کلا تو طول ۲۴ ساعت شاید ۵ ساعت بخوابم این خیلی کلافم میکنه بعضی وقتام بد اخلاق اما همیشه واسه دخترم وقت دارم و یکسره در حال بازی کردنیم

تنها چیزی ک برام سخته نگرانیشه میخوام خوب تربیت بشه آینده خوبی داشته باشه

دخترم مریض شه... یا کار داشته باشم دخترمم بیاد بچسبه بهم بگه بغلم کن

فقط واسه چاق شدنم خیلی ناراحتم.۲۰ کیلو اضافه کردم .ولی همه چیه بچه داری لذت بخشه برام...

مادر شدن در کرونا و استرس🙄

اینه که یه همراه خوب نداشته باشی🐤🐤🐤🐤🐤

بی قراری بچه .بی خوابی .بیشتر چیزاش سخته .ولی سختیاش هم شیرینه

با همسرم نمیتوانم مثل قبل وقت بگذرونم تفریح کنم بچم رفلاکس و کولیک داره دائما گریه و توی بغل هست از خوابم میزنم کارهای خونه رو انجام میدم

كه دخترم نق ميزنه

نمیتونم باشوهرم وقت بگذرونم اصلا وروجک اجازه نمیده!تازه اضافه وزنمم رو مخمه بی خوابیایه شبونشم که دیگه نگو...اماهمش شیرینه

احساس میکنم نکنه برای تربیت بچه کم بذارم وقتایی که حوصله ندارم و بچه پر انرژیه.اونم تواین روزای کرونایی

ازهمه بیشتربی خوابی و اینکه نمیتونی مثل قبل به همه چیت برسی نه شوهرت نه خودت کلا ازهمه چی بایدبزنی

بزور نمیدم ولی پا میشم تو بغلم میگیرمش میخوره اونم کم هم اش استرس اینو دارم که گرسنه اس

سخت ترینش زخم نوک سینه که برای من ۲ماه و نیم طول کشید با گریه و خون به پسرم شیر دادم،بعدش الان که بزرگتر شده غذا نخوردنش ☹☹☹☹

مادر نشدم😔

دندون درآوردن خیلی سخته برام من اصلا طاقت این همه بیقراری پسرمو ندارم اصلا آروم نمیشه

اینکه شیرت کم بوده اتفاقا تقصیر اونه چون مادر بیشتر از تغذیه خوب به استراحت نیاز داره تا شیرش خوب بشه

اونجاست که هیچ وقتی واسه خودم نمیتونم اختصاص بدم.

رها کردن کارم و بی خوابی

تربیت بچه برای من سخت ترین دغدغه اس...

فقط بیخوابی هاشه ..سخته.....البته شیرینه

بچم مریض بشه

اره سخت ترین اینکه شوهرت نمیفهمه درک نداره که با دوتا بچه ادم بفهمه همش ایراد وپرتوقعی میکنه کاری کرده ازچشمم داره میافته

همسرم از اول میگفت زوده بچه دار شیم، اخه خیلی بیش از حد به من وابستست. الان من 35 سالمه و دخترم 4 سال. البته الان همسرم بهتر شده ولی وابستگیشو از دست نداده در حدی که گاهی وقتا احستس میکردم دیگه داره حسودی میکنه 🙃 تو تین چهار سال که خدا بهمون دختر داد تا یه اتفاقی می افتاد میگفت اگه الان بچه نداشتیم. فلان کار میکردیم.. راحت تر بودیم. دست پای مارو بسته.. در حدی که من به بچم حساس شده بودم. یه دوره ای دخترم لکنت گرفت. همسرم خیلی نگران شد. بردیمش دکتر مشاور همون موقع همسرم دیگه برای دکتر درد و دل کرد که من اینجوریم و اینا با راهنمایی دکتر بهتر شد خدا رو شکر. ولی الان اسم بچه دوم میاد تنم میلرزه. باز اون ماجراها. وو... گفتم چون بچه اول به اصرار من شد و همسرم نمیخواست و اینجوری. منم تا خودش نخواد حرفی از بچه دم نمیزنم از طرفی سنم داره میره بالا و میترسم دخترم تنها بمونه. چیکار کنم

بیدار شدن برا شیر شب🥴

پسرم رو که حمام میکردم آخرش که بهش شیر تعارف میکردم میخورد 😅😅

برای خودتون وقت بزارین اینجوری بچتون رو هم بیشتر دوست دارین

که برای خوابیدنش کلی اذیتم می‌کنه حتی مجبورم می‌کنه بزنم تو پاش

سخت ترین قسمتش مریض شدن بچه است😐

سخترین قسمتش اونجاست که اطرافیانت مخصوصا مادر شوهرت ازت ایراد بگیره و مادر بودنتو زیر سوال ببره و خودشو دایه دلسوزتر از مادر نشون بده و بخواد ثابت کنه از تو برای بچت بهتره و اونجایی که حتی پدرشوهرتم باهاش همراهی میکنه و هی نیش میزنه و دلتو میسوزونه و به مسخره بهت لقب مادر نمونه میده یکی نیست بگه شما که علامه دهر بودین و ماداو پدر کامل بودین پس چطور نتونستین بچه های خودتونو تربیت کنین 😡😡😡

سخت ترین قسمتش اینده وتربیت بچه هامه ولی اونم بادیدن لبخنداشون وجنب وجوش کودکانشون میشه کمتربشه

اینکه خسته از کارای خونه وقت نمی کنم با دخترم بازی کنم و این همیشه من و ازار می ده 😩😩😩

خدا نکنه بچه مریض شه و تب کنه

در کنار سختیاش شیرینیش خیلی بیشتره 🥰🥰
ولی با این وجود با داشتن ۲ تا بچه خیلی کارام زیاد شده چند روز دیگه ام ک مدرسه مجازی شروع میشه
ولی بزرکترینش اینه ک دخترم اصلا غذا نمیخوره و فقط شیر خودم منم ک با ی سینه شیر میدم یکیش خشک شده و دیگه جونی در بدن ندارم😔😔

همه چی سخته دیگ....اگ‌مادرشدن ب همین اسونی بودهمه یشکم میزاییدن

نمیشههههه خوابید
😴

همیشه نگرانشم. مادر بودن هم سخته هم لذت بخش.

اینکه دخترت فقط ۵ ساعت در شبانه روز بخوابه تمام مدت نق بزنه و گریه کنه غذا نخوره خانه داری کنی و فکرت همش مشغول کارا و غذا درست کردن باشه و از همه مهمتر هیچکی رو نداشته باشی که ی وقتی بهش پناه بیاری

سخت ترین اینه که در حین خستگی و ناراحتی زیاد مجبوری براش وقت بذاری و خودتو خوششحال نشون بدی و اونها واقعا تقصیری ندارن تقصیر. از. زندگی پرمشغله ماست

والا من میخام برم یگم خرید وقتی میدم مادر شوهرم بچه های خواهر شوهرمم پیششن..ک از نوع وحشتناک بچه هاش نمیفهنن ازاینا ک انگشت میکنن تو چشم بچه ها استرس میمیرم تا برگردم

مادر بودت سختیا و شیرینی های خودشو داره اما بدترین اتفاق به نظر من مریض شدن بچه هاست مخصوصا وقتی دارو نمیخورن و اینکه نمیتونن بگن چه حالی دارن

برا من دور شدن از همسرم بخاطر بچه داری حتی نمیتونم به خودم برسم ولی برا شوهرم و پسرم تمام سعی میکنم کم نذارم

مطمعنا سختی های زیادی داره ولی همینکه یکبار تو بغلم لبخند میزنه تمام دنیا مال من میشه.
همه سختیا فدای یک نگاه پسرام

نمی تونم از شوهرم جدا بشم! ☹

از همون اول تا الان تنها سختیش خواب سبک و کوتاهش بوده و بس ، بقیه اش یا شیرینه یا قابل تحمل

بیخوابی، بدغذایی، وقت سرخواروندن نداری و کسی هم‌نیست کمکت کنه چون یه شهری دوراز خانواده ای
ولی کافیه واست بخنده همه چی یادت میره🥰

اولا خواب ندارم دومش نمیتونم به شوهرم و خونه و خودم برسم

از پوشک گرفتن بچه سخت ترین قسمت هست

برا من سختی نداره همش لذت بخشه.. فقط غصه دار برام که دختر نازم داره زود بزرگ میشه و دلم برا این روزها تنگ میشه

اینکه بتونم دخترمو خوب تربیت کنم و اینکه بعضی وقت ها دخترم حرفمو گوش نمیده و همه تربیتش با منه پدرش دخالتی نداره

بی خوابیش.. لج لازیش

فقط بد خوابی هاش چون دخترم کلا خیلی خانمه اما شبها نمیخوابه روزا میخوابه و من مجبورم پا به پاش روزا بخوابم که شبا بتونم مراقبش باشم حدودا شش ماهه روزا رو ندیدم ،😭

..

حرف و قضاوت و نظر بیجای اطرافیان

الان خوب شده گلم؟

همه مراحلش سخت هست اما سرزنش دیگران و قضاوت هاشون بدتره

برا من سختیش شیر دوشیدنه ۴ماه و ۱۸ روره ک میدوشم از اول نگرفت سینه رو😔
بعدش دست تنها بودنم و اینکه شوهرم ۸ صبح میره ۱۱ شب میاد و من هلاک میشم اخرم کارهامو نمیتونم اونجوری ک دوس دارم انجام بدمو خونه رو برق بندازم
خودمو ک ‌کلا فراموش کردم
شوهرمم همینطور
همین امروز صبح فقط هر دو به آیان سلام کردیم خودمون هیچی ...
مهمونداری کردم تو این مدت ۳ ۴ دفعه مردم و زنده شدم
خرید حتی سوپری هم نمیتونم برم
و از همه بدتر خیلیییییی چاق و بد شدم مثل اون مرد شکم گندهه ک دماغش افسایده تو مختار اونجوریم 😑

همه چیش سخته دیگه ادم خودشو اصن نمیبینه بچه خوب باشه خوبی.خدایی نکرده بد باشه دنیا رو سرت خراب میشه و اینک تا غروبم دست تنها باشی

اینکه وقتی بچت مریض میشه ودوست داری خودت مریض باشی وبچت نباشع

سخت ترین قسمتش اونجاست که نمیتونم ببینم حتی یه خار به پاش بخوره قلبم درد میگیره و اونجایی که گاهی گریه میکنه و نمیدونم مشکلش چیه و چکارباید بکنم واقعا عاشقشم

مامان اریو خندان شما چیکارکردیدشیرتون حذف کردید یا نه

سخت ترينش اينه بخاطر رفلاكس پنهان به سختي شير و غذا ميخوره

سخت ترین کار مادر بودن اینه که هر روزت مثل روز قبله.یهو میبینی شب شد ولی هیچ وقتی برای خودت و کارهایی که دوست داری نداشتی.و اینکه تو دلت میگی بچه بخوابه این کارو میکنم یا اون کار رو میکنم ولی وقتی می خوابه خودت بیهوش تری😔😔

سخت ترین جا اینجاس که همسرت از وقتی که بچه ات بدنیا اومده جای خوابشم جدا کرده که یوقت شب بیداریای بچه اذیتش نکنه😥

این که اصلا اصلا وقت آزاد ندارم فقط شاید ۵ ساعت بتونم بعنوان خواب شب بخوابم

وقتی که از اول هفته برای آخر هفته برنامه ریزی میکنی بری گشت و گذار شب جمعه که میشه میبینی بچه مریض شده.جمعه باید تو خونه زندونی بشی

۲۴ساعته بازی کردن و فکر بازی جدید بودن

از پوشک گرفتن بچه اولم ک ۳ سالشه ولی هنوز نمیگه جیششو...لطفاً راهنماییم کنید

برای من بیخوابی شبانه و‌نگهداری از نوزاد و منزل در روز

نمیتونم به کارهای خونم و دوتا بچه های قبلیم برسم ...وقتم همش صرف این کوچولوی۶ ماهه شده

همش باید به بچه برسی از خودت غافل میشی دیگه حس کاری دیگه نمیمونه حتی خلوت کردن با همسرجان

هرکاری سختی های خودشو داره ولی با یه شیرین زبونی یاحتی 1بار خندیدن بچت همه چیز رو فراموش میکنی😊

اینکه هیچوقتی واسه خودم ندارم 🙁🙁

خانما راه حلی برای لاغری ندارین؟؟؟؟؟

زبونشو نمیفهمم نامفهوم میگه اونم جیغ میکشه گریه میکنه زبونش مثل چینی ژاپنیاس😆😆

اینکه از شوهرم خیلی خیلی دور شدم اصن وقتی برام نمیمونه شبام ک خسته و کوفته میرم تو تختخواب 😢😢😢

وقتی حالم خیلی خیلی بد میشه وتنهام فقط ب این فکر میکنم ک اگه الان بمیرم دخترام چی میشن؟؟؟

سخت تزین قسمت اونجاست که پسرم دهنشو باز نمیکنه غذا بخوره 😭

قسمت سختش اینه که خونم همیشه شلوغه و هیچ کسم درک نمیکنه واقعا وقت نمیکنم یا خیلی خستم نمیرسم جمع کنم.

جدا شدن جای خواب منو شوهرم😅 بقیه اش عشقه عشق

برای من سخت ترین قسمت ،اونجاست که بچم مریض بشه ونتونم خوبش کنم ،مثلا سرمابخوره ،اسهال ،تب،یا هرچیزی

سلام همسرم میخواد براش وقت بذارم ، شب ها خواب ندارم ، سرکار باید برم ، غذا باید درست کنم ، تازه نی نی رو هم باید مراقبت کنم اصلا یه وضعی 🤪🤪🤪 ولی با وجود همه اینا احساس خوشبختی میکنم در کنار تمام سختی های مادر شدن

من خداروشکر از اینجایی شانس آوردم که شوهرم تاخونس .خودش به پسرم شیر میده لباسش عوض میکنه .میشورش. پوشک میپوشه .بغلش میکنه باهاش بازی میکنه. بهش آبمیوه میده.پسرمم شب ساعت ۱میخوابه تاااا صبح .اصنم بیدار نمیشه نصفه شب.هزوقتم به شوهرم میگم خسته شدم وقتی از سرکار میاد.میگه میدونم واقعا سخته !خسته نباشی❤

همسرت درکت نکنه

مریض شدن و حرفای مزخرف مردم

سخت ترین قسمتش نمیتونی وقت کافی برای خودت بزاری و از صبح که پامیشی تا شب همش کلی کار انجام میدی و بچه داری میکنی و بازم کارات تموم نمیشن
و سختترینش وقتیکه بچه ها میخوان دندون در بیارن و بد غذا میشن 😭

تا بخوای کارای بچه رو انجام بدی میبینی هیج کاری نکردی .نه مرتب کردی نه غذا درست کردی.اقای شوهر هم الاناس ک بیاد .تازه بچه هم یادش میفته گریه کنه همون لحظه😭😭😭😭

سختیش وقتیه که با چه ذوقی غذا میپذی واسش از گوشت گوسفندزنده گرفته تا گوجه که خودم کاشتم یه بوته ای واسش ک طبیعی باشن کشمش 4مغز و سه شیره ووووو ولی لب نزنه اخ اونجاست ک خود زنی من شروع میشه چه کنم یک سالو سه ماهشه هنوز 8کیلوعه هر کی ببینش فک میکنه سو تغذیه داره هچی گیر نمیاد بخوره.خودمو ک نگم براتون شدم عین روح سرگردونی موهام سیاه سبیلا بلند ناخونام میشکنن همش لاغررر دندونام تو حاملگی خراب وااای از خودم بدم میا خداروشکر زیر ماسک کسی نمیبینتم منی که یه هفته ای یبار بی رنگ میزدم و مانیکور و اپیلاسیونم سر وقت بود وااای از کارا خونه نگم دیگه غذام رنگو بو قدیمو نمیده لباس شستنم سه سوته شده فقط وایتکس میریزم زود پاک شن کلا رنگ همه پلنگی شده سفید و ابر وبادی 😂😢😢 شبا ام ک میخوابیم نصف شب میا اسباب بازیا دخترو از زیر تشک در بیاریم .واااای از حال بد خودم نگم که وقت غذا خوردنم ندارم از بس شیطونه یک ثانیه چشم بردارم یه کاری به سر خودش میده مخصوصا خونه هایی که همش سرامیکه همش لیز میخوره واای تختو هم جمع کردیم همش میرفت بالا پایین .روفرشی انداختم ولی بازم لیزه میترسم به سر بخوره زمین فقط خداروشکر شبا خوب میخوابه و من بدبخت تا ساعت چهار صبح بشور و بساب کاش قدر میدونست یکی ادم دردش به دلش بود هنوزم میگه اقا قدیما دستپختت بهتر بوددد😈😈😢😢😢😡😡😬😠این فوش مادری نمیخوااااااد حالا

بی خوابی خستگی

بی خوبیاش و اینکه صبح از بیدار میشیم احساس خستگی میکنم بس که تو شب گریه میکنه و ناآرومه و بدترش اینکه با اون خستگی باید کارای خونه رو بکنم ناهارو شام درست کنم و بچم هم به همچنان به پام چسبیده و دلش میخواد مامانش فقط با اون بازی کنه کار دیگه ای نکنه😢

سخترینش دندون دراوردنه ک بچه درد بکشه وفقط گریه کنه و اشک بریزه نتونی کاری کنی 😥😥

سخت ترینش مریظیه بچس غیر اون همه کاراش شیرینه مادر شدی که سختی بکشی دیگه ولی با لذت خداروشکر

از شیر گرفتن سخت ترین قسمته و بعدش از پوشک کرفتن

اونجاست که همه زحمتاوجوشاگردن منه ولی وقتی دیگران میبیننش نظرمیدن مثلاچه بچه لاغری-این چه لباسی تنش کردی این چه غذایی بهش میدی فلان بده

لذتش بیشتراز سختیشه تربیتش برام ازهمه چی مهمتر

وقت کم میارم به خودم دیگه نمیرسم

رابطه ام با همسرم داغون شده هر روز بحث و هر روز ناراحتی دلم به حال بچم میسوزه
اصلا هم کمک حالم نیست ،روزای تعطیل که دیگه نگو اصلا حوصله شو ندارم

بچه ک میاد واقعا با خودش محدودیت میاره تموم وقتت رو باید برای بچه بذاری واقعا گاهی اوقات کم میاری و توقع همسرت هم بالا میره و بخوای هر دو رو مدیریت کنی بنظرم سخته

سخت ترین قسمت مادربودن اونجاست که باردار باشی و سنگین شده باشی و یه دختر کوچولوی شیطون هم داشته باشی که بخوای با اون وضعت همش دنبال اونم بدوی و هی بلند بشی بشینی

منم با اینکه ‌شاغلم اما مادر شدن لذت بخش.هر چند خیلی خسته میشم

حوصله پسر ۵سالم سر بره ومنم درگیر دختر ۱ماهمم نمیتونم براش کاری کنم

مامان کارن عزیزم تو گهواره خواستی بذاری زیر سرش بالشت بذار. شیبدار شه

وقتی که مریضه یا غذا نمیخوره دنیا رو سرم خراب میشه.

نگرانیها ودغدغه های مادرانه هرچقدسخت باشه بنظرم شیرین ولذت بخشه....

وقتی میخوابونمش میخوام برا خودم عشق و حال کنم یهو میبینم اوه اوه کنان بیدار شد

مگه سختی هم‌داره؟

سختترین قسمتش مریض شدنشونه وگرنه لذتبخش ترین لحظه هارو باهاش دارم

وای وقتی پسرم بدخواب میشه و یکساعت باید وقت بذارم ک بخوابه و خیییلی بد غذاست

برای من همش لذتبخش بود از هر لحظه ش لذت بردم ولی واقعا کار سختیه . مخصوصا نگرانی هایی که برای کوچولوت داری خیلی ذهن‌و درگیر میکنه و اینکه خیلی نمیرسم وقت برای همسرم بگذارم . بعضی وقتا اعتراض میکنه هر چند که همیشه از روز اول همپای من بوده. ولی بالاخره توقع دارن

مادر بودن سختی داره ولی وقتی بغلش میکنی همه سختی ها از یاد میره

همه چیزش شیرینه و سخت نیست وقتی اصولی بدونی راجبش اطلاع داشته باشی اما به نظرم اون دل کندنی که بچه از شیر مادر داره واقعا سخته چه برای مادر چه کودک

این کهدهمه میخوان مادر بودن رو یادتوبدن اما نمی دونن یه چیز غریضیه و اگرم بلد نیستی بهتره دربارش مطالعه کنی تا اطلاعات و روش های غلط و قدیمی اطرافیان رو دنبال کنی و این که همه توقع دارن دیگه تو خودتو وقف بچه کنی و کلا از همه چیزت بزنی واسه بچه واگه این کارو نکنی مامان بدی هستی یا این که فکر میکنن اونا دلسوز تر از تو هستن واسه بچت یا اونا بچه رو بیشتر دوست دارن ☹☹☹

سخت ترین قسمت اینه که وقتایی عصبی میشم گاهی رو بچه خالی میکنم متاسفانه.........

بی خوابی 😭😭😭😭

اونجاست ک استرس بچه رو داری ک خداکنه مریض نشه خدا کنه بزرگ میشه موفق باشه.وقتیم بزرگ شد بازم استرس داری ک خدای نکرده بهش اتفاقی نیفته وهزار فکر دیگه

که همه دکتر میشن برات باید همه چیو توضیح بدی تو همچیت دخالت میکنم

مادر بودن سخته ولی شیرینی خودشو هم داره وقتی بچهات دارن بزرگ و بزرگتر میشن جلوی چشمات

مشکوک ب کرونا هستم ولی نمیتونم بچمو راحت بغل کنم.میخام بوش کنم ولی ماسک اجازه بو کردنشون بهم نمیده😷😷

نمیتونم خوش بگذرونم و با شوهرم باشم

سخت ترینش اینه که عصبانیتام کنترل نمیشه همیشه

شب نخوابیدن، بدغذایی

سختیش اینه که هزار تا آرزو و برنامه داشته باشی و نتونی انجامش بدی ، نگرانی برای آینده شون و موفقیت شون ، اینه که یه لقمه رو به راحتی نتونی بخوری ولی اطرافیان به راحتی برای کارهای عقب افتاده قضاوتت کنن ، انتظار داشته باشن مثل قبل همه چی سر جاش باشه مرتب و تمیز بچه هم اصلا اذیت نشه ، گریه نکنه، وزنش خوب باشه ، سر و وضعش مرتب باشه، وقتی می بینن کارهات مونده به راحتی تو روت بگن پس چیکار می کنی مگه فقط تو بچه داری ،نتونی جوابشون رو بدی و قلبت آتیش بگیره و با این حرفها استرست بیشتر و بیشتر بشه

سختی هاش زیاده کدوم شو بگم

سختیش اینجاست که خیلی آرزوها و برنامه ها داشته باشی ونتونی بهش برسی، سختیش نگرانی برای آینده شون و موفق شدنشونه ، سختیش اونجاست که وقت نکنی یه لقمه غذا باخیال راحت بخوری ولی اطرافیان به خاطر انجام ندادن کار خونه به راحتی قضاوتت کنن و ازت انتظار داشته باشن همه چی مرتب و سر جاش باشه و بچه هم اصلا اذیت نشه ، گریه نکنه ، وزنش خوب باشه ، سر و وضعش مرتب باشه و وقتی نتونی به همه کارهات برسی به راحتی تو روت بگن پس چیکار می کنی فقط تویی که بچه داری

من اروزمه زودتر دخترم بیاد 🥰

وای قسمت سختش اینه ک حال و حوصله ی غرغراشو نداری و اون بدتر از سر و کولت بالا مره و غر میزنهههه😭😭😭😭

سخت ترین جاش به نطر من مریضی بچته، نگهداری و پرستاری ازش تا دوباره خوب بشه و بشه بچه ی سابق برات

اونجاست که شوهرم الان بیمارستانه ومن دارم ازدلشوره خفه میشم ولی به خاطر دخترم پیشش نیستم

برای خودم دیگه نمیتونم مثه قبل وقت بزارم.

اوایلش بیخوابی ،که بهش عادت میکنی الان که رفلاکس شدید داره بیشتر بخاطر درد ش دلم براش کبابه🤱🥺

فکر اینکه نکنه خدای نکرده مریضی بیاد سراغشون، خیلی سخته، خیلی. با هر تغییر حالتی نگرانشون میشم😢

سخت ترین قسمت مادربودن برای من اونجاست که یه بچه بزرگ تر به نامشوهر دارم ...وسلام ...

سخت ترینش وقتی دخترم مریض میشه و درد داشته باشه من نتونم براش کاری بکنم حاضرم خودم ده برابر اون درد رو داشته باشم ولی اون رو اونجوری نبینم.

اینکه شوهرت کمکت نده

سخترینش اونه که کلی دکتر دور و برت رو میگیرن که هر کدوم چندتا بچه بزرگ کردن.

سخته ولي لذتبخش اذيتم کنه با يه خنده همه ناراحتي از بين ميره فسقلين ديگه 🤗🤗🤗😘

خیلیم سخته

چرا والا سخته

تربیت درست امیرحسین و حسام و وقت نداشتن واس خودت و همسرت ...

اینکه بچم یبار یکماهش بوده عمل شده و دوباره دکتر گفته احتمالا عمل میخاد و الان یکسال و نیمشه و منتظرم ببینم جواب دکتر چیه. هر روز برام کابوسه و از خدا میخام دیگ عمل نشه واقعا سخته .خواهش میکنم از تک تکتون که مادری میکنید و سختی میکشید به بچه من دعا کنید که عمل نخواد دیگه و زیر تیغ نره...😭😭😭

اینکه وقت نمیکنی حتی به خودت برسی و مثل قبل شیک و مرتب باشی بیرون بری راحت مثل قبل از باشگاه خبری نیست دیگه من که دست تنها با یه دوقلو خیلی سختمه همش تو خونه هستم و با بچه ها و خونه داری مشغول

قسمت مریض شدنشون سخته و بد غذایی

مامان بودن سخته خیلی زیاد اینکه نمیدونی چی میخاد بعدش ک زبونش میفهمی شیرین میشه دردسرات بیشتر میشه از خواب و خوراک و عشق و حالت کلا میزنی واسه فرشته ک خدا بهت داده

نگرانی اینکه دخترم رو بتونم درست تربیت کنم و چیزی براش کم نزارم

بی خوابم همیشه و کسی نیست درکم کنه که بخاطر بیخوابی بخاطر گریه بیش از حد بچه کلافه شدم اعصاب ندارم فقط انتظار دارن همیشه 🤣باشم منه بیچاره

گریه می‌کنه و تو نمیتونی کاری کنی براش

اینکه بچت مریض شه حتی یک سرماخوردگی کوچولو الاهی فقط سالم وشاداب باشن همین وگرنه همه دورانشون سپری میشه به یک چشم برهم زدن

خاله شوهر منم همینه چپ و راست میگه شیر بده شیر بده واقعا رو مخ هستن

بی خوابی شبانه و از همه مهمتر داشتن شیر کم 🙁

بیخوابی شبونه برای من که خیلی خوابالو بودم🙃

ازپوشک گرفتن😞

همه ی قسمتاش سخته...بدترین قسمتش اینه که از اول جوونی استفاده کامل نبردیم و درگیر بچه داری شدیم..با همه ی این اوصاف بازم همه دلشون بچه رو میخاد

اینکه افسردگی بعد زایمان گرفتم و بقیه بدتر مته به خشخاش گذاشتن😔😔😔

جیش یادش بدم و راحت شم

بی خوابی همه فدای سره دخترم مریض نباشه

اواىل سىنه نگرفتن و بى خوابىهاى شدىد بعد کولىک بعد رفلاکس بعد شىر خوردن مکرر و بعد دندون در آوردن و بى اشتها شدن و بازم مکررا شىر خوردن بد اخلاقىاشم که هر روز ىه مدله کلا لباس ندارم بپوشم مفصلام درد گرفتن سر گىجه دارم تازه اگه پرىود بشم که دىگه....

بدغذایی پسرم😐

نتونستم درسموبخونم گذاشتم وقتی که پسرم بزرگتربشه.اوایل نوازدی بی خوابی هایی که کشیدم کارخونه شوهرداری خونه ما قبلا مدام مهمان میومد...تحمل حساسیت های بیجای پدرشوهر مادرشوهر.همه ی فکرم الان شده خوووب تربیت کردن براش وقت بذارم اما متاسفانه بخاطریه سری مشکلات زود رنج ودل نازک شدم امابازم تحمل میکنم که بتونم خوب تربیت کنم اخه خانواده شوهرم متاسفانه فکرمیکنن فقط مادر مسئول تربیت بچه اس.درسته همه ی مادران عزیز تلاش میکنیم برای فرزندمان کم نگذاریم سختی میکشیم امابهشت زیرپای مادرهاست.

موقع خواب بعد از ظهر که خوابش میاد ولی دلش نمیخواد بخوابه هی بهانه میگیره اینو میخوام اونو میخوام اینجا بریم اونجا بریم

تا حالا ویارش داغونم‌کرده 😞

سختیش این مریضب کروناست که نمیشه جایی ببریم بچهامونو

دارم ازشیرمیگیرمش😣😭

بچه هام مریض بشن

سخت ترین قسمتش وقتیه که بچه ات جاییش درد میکنه وگریه میکنه وتو نمیدونی چشه

سختیش دندون دراوردن و نزدیک واکسن شدن و ازهمجی بدتر این کرونای لعنتی ک باعث شده کلا تو خونه باشیم ی هوام نتونیم بخوریم انرژی بگیریم دوتافامیل بیان برن روحیه بگیریم
من از همچی بچه داری میترسم هی امیدمیدم ب خودم ک یسال شه خوب میشه بشینه خوب میشه راه بره خوب میشه اما همش میترسونن ک بدترمیشه سختترمیشه ب مرور☹️

بی خابی خیلی سخته

کم خوابی و رفلاکس بچم

فقط جیش یاد دادن و مریص شدن بچه سخته

درک نشدن

نمیخوابم و مثل چسب دوقولو بهم میچسبه

ياد ايام گذشته كه بدون دغدغه و مسئوليت به اين بزرگي ميگذشت 🤨

اینکه یه وقت بچه هام حس نکنن یکی رو بیشتر از اون میخوام.بزرگه دلش نگیره و فکر نکنه من همش دور نی نی هستم

اینکه شاغلم خیلی دلم واسش تنگ میشه همش بهش فکر میکنم حتی گریه م میگیره

سختیش اینه ک شاغل باشی نه بتونی وقت بزاری برای شوهرت و بچت.دوری سخته😔

سختترین کار تربیت بچه همش استرس داری من خوب ادبش کنم یکی بیاد جلوش چیزی بگه کلا هرچی بهش یاد میدم ب باد فنا میره...بچه داری سخته مخصوص اگه تنها هم باشی نه مادری نه خواهری پیشتن و ازشون دوری😫😫😫

شیرینترین موجود دنیاس ب همه کارامم میرسم فقط از خواب بیدار شدنش سحته ک می ارزه ب قشنگیاش

گریه کنه ونمیدونی مشکلش چیه که ارومش کنی

اونجاست ك گريه هاش شدت پيدا ميكنه اما نميتونم تشخيص بدم دليل گريه اش چيه.دست تنها بودن هم سخته

از روز تولد سخته وبی خوابی واسترس بزرگ کردن بچه همه یه طرف تب وبی قراری واسع دندون در آوردن یه طرف بعضی موقع واقعا کم میارم خدا کمک همع کنه منم یکشون😐

آنجاست که نکات تربیتی که من میگم شوهرم قبول نداره وحاضر هم نیست مطالعه کنه فقط تربیت خودش ومامانش را قبول داره😔😔

اونجاست ک بخاطرش ساعت ها با شوهرم بحث میکنیم و دعوا میکنیم

دخترم.مریض بشه

اونوقتیه ک باجونو دل ب بچت شیر دادی و اخر سر بخاطر بچت موهات کم میشن و دندون هات سوراخ و وقتی ب شوهرت میگی میگه مگه چیکا کردی ی بچه شیردادی ک همه اینکارو میکنن

بعدم بدیش اینجاس ک شوهر بی چشم و روی ادم میگه مگه چیکا کردی مردم هم بچه شیرمیدن .اخه ده هزاربار گفدم من جنس دندونم اهکیه .تموم دندونام پوسته شده و چهارتا از دندون جلویی هام ک کلا از بالا کنار لثه بدجورسوراخ شده

خو شما بچت دختربوده .اگ پسر بود میفمی لاغر شدن و دندون سوراخ شدن و پوسیده شدن ینی چی .خداروشکر کن .از الان فقط میگم زایمان ک کردم برم چهارتا دندون جلوم ک سوراخ شدنو درس کنم .از موقعی ک بچه دار شدم شاااید ب زور تونسم دوبار مسواک بزنم .از بس درد میکشم و از لثه هام خون میاد😭😭

مادر شدن،مادر بودن همش سخته چه الان که بچها کوچکن چه وقتی بزرگ میشن، سختی و رنجشون هم بزرگتر میشه😕😕

واقعا سخته ولی بازم خداروشکر که یه وروجک دارم تموم خستگیامو میبره خداروشکر که دارمش

وقتایی که مریض میشه.انگار دنیا به اخر رسیده برام هزار بار میمیرم وزنده میشم تا خوب شه.

شیر دادن

از مادر بودن لذت میبرم از لحظه لحظه بزرگ شدن بچم کیف میکنم اما واقعا مادربودن کار دشواریه سختی های خودشو بهمراه داره نگرانی آینده خوب ساختن برای بچه از همه مهمتره خدا خودش به همه مادرا قدرت بده یه جایی خوندم قدرتمندترین زنان کسایی هستند که درحال بزرگ کردن کودکان هستند

سختی های بچه داری شیرینه و یکیش حمام بردن بچه ات برای اولین بار😍

فقد خوواااب😣😣

همه جاش سخته خیلی زیاد
ولی تا میخنده همه چی رو فراموش میکنم ....
فدای این فرشته های مهربون

سخت ترین قسمت مادر بودن
بی خوابی هایش بود

سخترین اونجاست که من نمیدونم سه ماه دیگه مرخصیم تمام میشه چجوری برم سرکار

سخت ترینش برا من فقط چهار ماه اول بود ک بچه ام تا صبح نمیخوابید بعدش هم رفلاکس معده داشت ،،بعدش دیگ همه چیزش خوب بود ،،،و البته وقتی ک یه جای بچت اسیب میبینه واقعا قلبت میشکنه ،

وقتی که مسیح الکی گریه می‌کنه درصورتی که هیچ مشکلی نداره و من واقعا عاجز میشم

برای من سخت ترین قسمتش وقتی که دخترم مریض بشه تمام خواب و خوراکم به هم میخوره

میخاد بخوابه منو ذلیل میکنه از زندگی سیرمیشم تا بخوابه از بس گریه میکنه پیجو تاب میخوره 😭😤

مسئولیت تمام و کمال یه طفل معصوم😕، و دیگر هیچ

نگرانیهاش همش نگرانم اتفاقی براش نیفته و خیلی نگران تربیتش هستم چون خودم خیلی آدم وسواسی و حساسیم 😭😭😔

بی خوااابی شدیدد

فقط دو ماه اولش سخت بود شکر خدا تا حالاش اوکی بوده همه چی

کلا گوه خوردمه اونجا یجا نداره😑

سخت ترین قسمت مادر بودن من اینجا بود که با عشق به دخترم شیر میدادم بعد از ۱۰روز بهم گفتن حساسیت داره و اگه خوب نشه باید شیرتو قطع کنی،بعد از چندروز ازمون و خطا بازم دکتر گفت که دیگه نباید بدی بعد از ۵روز شیرم خیلی کم شد و بیشتر حجم سینم خالی شد اما بازم بهش شیر دادم تا الان که دوماهو نیمشه اما از ۴روز پیش دیگه خودش شیرمو نخورد😭😭😭. سخت ترین قسمت برای من این بود

سختترینش اینه ک نمیتونم واس خودم وقت بزارم چون پسرم خواب خرگوشی داره میخوابونیش تامیای ی کاریو شروع کنی بیدارمیشه و بهت نگااااااا میکنه و میخنده شیرینه اما....

برای من صادقانه میگم اصلا سخت نیس

فاتحه دندونام‌تو شیر دهی خونده شده .یه قرونم پول ندارم برم درست کنم یا بکشم .یادشون می افتم گریم میگیره

آزادیم کم شده و روابطم با شوهرم کمتر شده.پیادهروی نمیشه برم

بی خوابی

سخت ترین شرایط اینه که نمیتونم به دخترم بفهمونم پدرش زندگیمون رو رها کرده و رفته دنبال یه زندگی مجردی مطابق میل خودش

من کلانابودشدم به عبارتی

اولش فقط سخته درد داری باید شیرم بدی سینه هات درد میگیرن . بخیه هات درد داره

سختیاش با شیرینی بچه از بین میره ولی باید خیلی قدرت داشته باشی ک کل خانواده رو ازهر نظری اداره کنی...به شوهر برسی به کارای خونه بچه داری..کلا مسئولیت خیلی سنگین شده...شاید از ۷روز هفته ۲ روز برسم موهامو شونه کنم و هنوز نتونستم مدام مثل قبل مسواک بزنم😂😂😂

وای بیخوابی دارم میمیرم فقط😭😭😭😭

اونجاش سخته ک باید درمورد بچه ات ب همه توضیح بدی انگاری من ک مادرشم براش بد میخوام

تازه از بارداری راحت شدی نیاز به استراحت داری بعد یه موجود کوچولو و بی پناه رو میدن بهت میگن تمام مسولیتش با تو حتی برای یک لحظه دیگه نمیتونی به آرامش خودت فکر کنی بی خوابی و گریه و ...

بخوام بهش غذابدم جونموبالامیاره

مرخصیم تموم شده دوباره باید برم. ازینکه نصف روز دخترمو نبینم خیلی ناراحتم

سلام دوستای گلمادرین شب و تا صبح بیداره نمیدونم چیکار کنم خسته شدم دیگه😔😔

بچم شیر نمیخوره

اینکه هیچ کمکی نداشته باشی حتی شوهرت

وقت کم‌میارم هم برا شوهری هم کارای خونه و حتی واسه خودم فرصت نمیده ی لحظه با خیال راحت برم دستشویی.کسری خوابم دارم ولی همه اینا وقتی نگام‌میکنه و میخنده از یادم میره.بالاخره مادرشدن کار اسونی نیس کلی مسئولیت داره.

بی خوابی سخت ترین قسمتش

مامانا میشه بگین شماهایی که شیر خودتونو به نی نی میدین چن بار تو شب بیدار میشه واسه شیر؟توروخدا بگین از کی میتونم مث قبل بخوابم واسه یه خواب راحت دلم پررررررر میکشه

بی خوابیا,کم شیر خوردنش,مریض شدنش,دیگه وقت ندارم با شوهرم باشم,نمیتونم برم بیرون این کرونام از یه طرفم باعث شده حتی اون پیاده روی سادرم با کالسکه نتونم برم خداااا

همش که سخته ولی فعلا در حال حاضر برای من بیخوابی از همه سختتره

سخت ترینش اینه که همه برای بچت مادری میکنن و زخم زبون ب دلت میزنن ک بچه لاغرع بچه فلانه‌ خدا نگذره از اینجور ادما

درسته بچه بزرگ کردن سختی داره ولی شیرینی های خودش داره

خیلی سخته و خب شیرین هم هست بیشترین سختی اش بی خوابی و شیطنت هاشونه که هیچ کاری نمیشه کردباهاش.

اینکه گریه کنه و نتونی ساکتش کنی

اونجا که برا همسرم وقت ندارم همه ش باعث دعوا و سوء تفاهم میشه

بیماری و ناخوش بودن فرزندم

خواب ندارم و نمیتونم برای خودم وقت کافی بزارم تازه غذا هم نمیخوره حتی پسرم

همش سخته از اول تا اخر مخصوصا اونایی که دوقلو یا چند قلو دارن دیگه وقت هیچیرو نداری حتی یک خرید ساده یک مهمونی همش حواست باید به دوتا باشه چه برسه به شوهرت که اونو کلا باید حذف کنی
یکروز غذا نمیخورن یکروز مریضن یکروز دندون در میارن

بچه هام مریض بشن
راضی ام خودم مریض بشم این دوتا هیچیشون نشه

این که این کوچولوی دوست داشتنی که خدا بهم داده رو درست تربیت کنم و امانتدار خوبی باشم

اینکه خوابش سبکه اصلا روزا نمیخوابه

خب گلم هممون همین وضعو داریم بخدا...من خودم بیرون بودم با شوهرم وقت میگذروندم..اما حالا ن...همه زندگی شوهرم شده کوروش گاهی حسودی میکنم اما جلوی خودمو میگیرم ک زندگیم ازهمـ نپاشه هرچی باشه بچشه...البته چن روز پیش بهش گفتم و خب اخلاقشو تغییر داد

وای چقد سخت میگیرین😐یکی بخواد بچه دار شه اینا رو بخونه میترسه...
والا من هم واسه شوهرم وقت میزارم هم به خودم و خونم میرسم فقط بیرون نمیتونم برم اونم یکم بزرگتر شه راحت میشم
تازه بچم رفلاکس هم داره و بیشتر روز بیداره...ولی بازم من راضی یم

بتونم همزمان به دوتا بچه ها توجه کنم و باعث حساسیت و حسادت بزرگه نشم

هیچ برنامه ریزی نمیتونی داشته باشی و تمام وقت باید چشمت به بچه باشه

مسئولیت بچه داری واقعا سخته واینکه یه بچه ی شیطون داشته باشی وقتی یجایی میری باید دنبالش باشی بلایی سرش نیاد ولی تموم دنیام پسرمه خدارو روزی هزار مرتبه شکر میکنم واسه داشتنش نگام ک میکنه جوون میگیرم

سخت ترین قسمت مادر بودن اونجاست ک بچت مریض شه و اشکاشو ببینی.

من ناخن گرفتن بچه ها برام خیلی سخته شاید واسه هم خنده دارباشه ولی بخدا من چند کیلو کم میکنم

همش عشقه😍

اینکه هیچ برنامه ریزی قبلی نمیتونی انجام بدی و مدام در حال عقب افتادن از برنامه هاتی

سخترینش اینجاس ک این همه زحمت میکشی برا بچه و اخر سر میگن بچه مال پدر... این چه قانونه مسخره ای.. اه..
وسختر اینه ک داری از خواب شبت میزنی برا ارامش بچه و اخر سر بگن وظیفته😫😫😫

سخت ك هست اما شيرينه اما من كلا فوبياي پريدن چيزي در گلو رو دارم و اين قضيه آزارم ميده و همش استرس دارم😔

ان شاالله بزودی مشکل همگی حل شه

برای من اونجاییه که صبح میرم سرکار و ککنار بچم نمیتونم باشم‌‌‌.....😔😔😔

کاری از دستم برنیادخیلی واسم سخته

خیلی سخته خوابوندنش.نگهداری ازش.غذا دادنش.

اینکه دختر ت دوسالشه همه چی بلده چندتا شعر و اعداد انگلیسی بلده ولی برای دستشویی گفتن همکاری نمیکنه😣

خواب شبانه ودلدردش

بی خوابی بچه که نمیدونی کجاشون درد میکنه و هیچ دارو و روشی حال شون رو خوب نمیکنه .و باید حداقل ۳ ماه صبر کنی تا خودش خوب بشه. خوب گناه دارن .همش میگم خدایی که همه چیزش رو حکمت هست چرا این دل دردها رو برای این کوچولوها گذاشته

بچم از دلدرد بخودش میپیچه و من هیچ کاری از دستم بر نمیاد 🤕😩😭😭😭😭

بی خوااابی

کلا سخته وای خداااا

خوب تربیت شدنش برام خیلی مهمه

سختترینش اینه که دخترم گریه کنه من متوجه نشم مشکلش چیه؟ والبته که تربیت یه بچه بنظرم سختترین کار دنیاس ان شالله همه ما مامانا موفق باشیم تو تربیت بچه هامون

برای خودم و شوهرم وقت ندارم
زندگی قبل رو از دست دادم هرچند الان خداروشکر میکنم بخاطر کوچولوم ولی خدایی سخته کنار بیای :(

نمیدونم واقعا مادرخوبی هستم یانه..

سختترین جاش اینه که بچت جلوی چشات گریه میکنه وتونمیدونی چراگریه میکنه

نمیتونم با شوهرم وقت بگذرونم

که اطرافیان دخالت میکنن هی میگن این حوری کن اون جوری کن چرا غذا این حوری میدی چرا اینوکارا میکنی از زتدگی سیر میشم

بچه داری کلا سخته،ولی سخترینش اینه که بچت مریضم باشه😭😭😭
کارم همش گریس😭😭😭

من فعلا باردارم ولی سختی ها از الان شروع شده دیار شدید نخوردن غذا

خدا هیچ مادریو با غذا نخوردنش بچش امتحان نکنه

از صبح تا شب مثه فرفره میچرخم آخرشم خونه نامرتب.قیافم داغون و خسته.

بهش سانستول میدم

سخت ترینش اینه که غذا نمی خوره و خیلی فضوله

وقت کافی برای خودم ندارم همش درگیر بچم

دیگه وقتت همش صرف جوجه میشه و خودت هیچی🤪تازه کارا خونم باید انجام بدی

نمیتونم زیاد باشوهرم خوش بگذرونم
واینکه دائم حرص حوش وزن بچمو میخورم کلا برام شده کابوس

سخت ترین قسمت اینکه ی روزشرمنده بچهام نشم الان که کوچیکن کارهاشون همه شیرین است وقتی مادرمیشی بایدازهمه چیزبگذری اماخداهیچ پدرومادری راشرمنده اولادنکنه

سخت ترین قسمت بچه داری اینه تو این زمان همش فکر ایندشی اینکه چطوری میخاد زندگی کنه چون شرایط واقعا سخته

فقط خواب حسرت خوابیدن دارم😢

مادر بودن کار خیلی راحتیه فقط زمانیکه بچت خوش غذا باشه

واسه من که هنوز اول راهشم سخت ترین قسمت ش گریه کردن و جیغ کشیدنای کولیک شه که جیگرم کباب میشه بچم اروم و قرار نداره 😔

که وقتی خودتم حال نداری و مریضی کسی نیست ک کمکت کنه تازه شوهرتم ازت توقع داره زود خوب بشی و سرحال و هم بچه داری کنی هم خونه داری هم شوهر داری تازه غذای خوبم بزاری جلوش .از بی خوابی و ناارومی بچه هم دیگه چیزی نگم

سخت ترينش ٥ ماهه اول زندگيه فرشته هاس❤️

سلام بی خوابم شبا روزا تا ۱۲ خوابم اصلا تنظیم خوابم بهم خورد نمیتونم ب خودم برسم ب زندگیم برسم پسرم ریفلاکسم داره همیشه باید مراقب باشم 🥱

برای مادری که باید تنهایی بچشو بزرگ کنه وحتی یه کمکی هم نداره همه چیش سخته

تنهایی بچه بزرگ کردن ،مادرشوهر بد داشتن

من تمام دغدغم تربیت کردنش خدا کنه ازپسش بربیام

حتی وقتی میخوابه هم باید کنارش باشم تا راحت بخوابه و به خیلی از کارام نمیرسم چون بیشتر روز رو میخوابه ☹️

مریض شدن کودک😢

مادر شدن همه اش لذت بخشه حتی شب بیداریا.سخت ترین قسمتش اینه که خدایی نکرده نی نی جونی مریض بشه 😭😭
اونجا سخت که چه عرض کنم انگاری تو خود جهنمی

خلوتم از دست رفته
دیگه نمیتونم با خودم تنها باشم و تو افکار خودم غوطه‌در بشم

این سختترین جاشه برام

کارم سخته .خستم پسرم پرانرژی وهر چی که توی خونم فقط می بازی کنم .برای گرفتن پوشک اصلا همکاری نمی کنه

اونجا که گریه ونق میزنه هرکار میکنی اروم نمیشه.و اینکه همه چی به عهده توس

سخت ترینش این بود وقت کافی واسه همسرم نذاشتم ازهم خیلی فاصله گرفتیم

اوایل بی خوابی خیلی اذیتم میکرد اما حالا عادت کردم
اما دلم میخواد مثل قبل به شوهرم برسم و باهم خوش بگذرونیم ولی بعضی وقتا حتی نمیرسی ی دوش ساده بگیری... باهمه اینا خداروشکر که پسرم رو دارم🤲

سختیاش زیاده😭

در حسرت یه دوش اساسی😫

الان من یک بچه دارم سختمه از پای انداخته منو

همش لذته ثانیه به ثانیش همه سختی هارو به جون میخرم و هزار بار خداروشکر میکنم

نمیزاره بخوابم

😕

سختترين قسمتش اينه كه دست تنها بزرگش كني و كمك نداشته باشي و دلت بخواد يكي نگهش داره ٢ساعت براي خودت وقت بذاري .مخصوصا كه مريضم شده باشي .سختهههههه ولي شيرين

ک بچه اام مریض بشن همش خوبه فقط .....

هر لحظه اش سخته
ولی شیرینه

شیرین ترین سختی دنیاس مادر بودن 😍

هرموقع خیلی خسته شدین به ما مامانای چندقلو فکر کنید با دو تا سه تا بچه شبرخوار همزمان چه کار میکنیم...

بنظرم مادر شدن یه امادگی خیلی بالایی میخواد
ادم قبلش براش همچی شیرین میاد فک میکنه بچه دارشدن ینی فقط لذت بردن از شیرین بازیاش
ولی وقتی بدنیا میاد کم کم متوجه میشه
بیخوابیا نگرانی ها واسه همه چیزش
بزرگتر میشه و مسولیتشم بزرگتر هر دوره از سنش یه دغدغه و دلنگرانی داره
این یه بعدش که فقط مخصوص کودک
بعدای دیگرش مسولیت همسری و خانه داری
همه اینا تحت شعاع قرار میگیره
و از نظر من مهمترین دغدغم تربیت صحیح فرزندمه اینکه میتونم از پسش بربیام
ولی همه اینارو گفتم که بگم مادرشدن شیرین ترین کارسخت دنیاس

همه چیش سخته خصوصا بی خوابیش ولی خداروشکر میکنی بچه ات سعی وسالمه

سخت ترین قسمت مادر بودن لحظه ای هست که ببینی جیگر گوشت مریض شده.. و از اون بدتر که دلیلی برای مریض شدن یا خوب شدن هم پیدا نشه الهی نصیب هیچ پدر و مادری نشه

اینکه شوهرم فکر میکنه از وقتی پسرمون دنیا اومده مثه قبل هواشو ندارموفکرش نیستم و من همه ی تلاشم اینه که بیشتر باهاش باشم و دوتایی وقت بگذرونیم یکم

ديگه وقتي برا خودت نداري حتي سركار هم نتوني بري وهمش خونه باشي

سختترینش اونجاست که مهمون داشته باشی بچت شیطونی کنه آبروریزی کنه هرچیم بگی ب حرفت گوش نده واقعامندخیلی حرص میخورم ازاین کارای پسرم

نمیشه با خیال راحت بری مهمونی و بیرون همش نگران سلامتیه بچه ایی☹️

سختترین قسمتش دردهایی هست که پسرم داره آخه هردوکلیش سنگ داره خیلی ناراحتم داره درد میکشه

سخت ترین کار برا من سرگرم کردنشه یه خورده بازی یه کم خواب غذا خوردن بازی با اسباب بازیاش اما بازم وقت زیاد میاریم و دم غروب کلافه اس گاهی هم بیرون میبرمش ولی بازم احساس میکنم کسل میشه و بهانه بیخود میگیره نمیدونم چجوری مشغولش کنم

سخت ترین قسمتش اینه که تو ننو میخوابه و جایی بخوام برم اسیرم از دستش

من وقت تربیت کردنش برام سخته

گریه میکنه اذیت میکنه ولی همش لذت بخشه

والا الان تو سن دخترم تنها چیزی که اذیتم میکنه نگفتن جیششه. هر کار میکنم جیششو نمیگه و خودشو خیس میکنه بعدش میگه جیش دارم.

بنظر من بيخوابيهاى شب و اينكه نميتونم مثل سابق با شوهرم وقت بگذرونيم ولى در كل بهترين دوران زندگى يك زن زمانى هستش كه مادر ميشه❤️

خداروشکر‌هم همسرم خیلی کمک حالمه هم دخترم مشکلی نداره از اول هم خوابش تنظیم کردم و غذا و‌مایبیبیشم همینطور همش ساعت مشخص داره و خودشم عادت کرده ۱۰ شبم میره لالا و من میمونم همسرم☺️روزانه هم کسی نیس بجز خودم بهش برسه درس هم میخونم کار خونه هم میکنم البته باباش از سرکار میاد نگهش میداره تا وقتی بخوابه بازی میکنن غذا میخورن گاهیم عصرا میبریمش پارک☺️

سختی که واقعا داره ..ولی من ازاین ناراحتم که شوهرم تو بچه داری اصلا کمکم نمیکنه .. اگ کمک میکرد برام راحت تربود ..

از پوشک گرفتن .بی خوابی.به خووم رسیدن

بی خوابی تفریح ندارم ارامش قبل رو ندارم همه کارام تند تند میکنم ولی میارزه

اینکه غصه و گریه داشته باشی و باید جلو بچت شادوخندون باشی

یه خواب کافی نکردم 😭

بخام فرزندمو جوری تربیت کنم ک توی این جامعه، متدین باشه

ده روزه هست بچم و سختیش شیردادنه نمیدونم چرا وقتی بهش شیرمیدم گریه ام میگیره🤕🥺

زندگی خیلی خیلی لذت بخشه مخصوصا وقتی میخنده
ولی خیلی نگران آیندش تو این کشورم نمیشه هیچجوری برنامه ریزی کرد😔

وقتی میبینم بی قراره ولی نمیدونم چرااااااااااا☹

اونجاش که شوهرت و اطرافیانش نمیذارن زندگیت رو بکنی و هی آتیش میندازن به جونت

دادم عزیزم تاثیری نداشت

کمترین وقت رو برای خودم دارم اگه بخام کاری انجام بدم باید از خابم بزنم یا اصلا انجام ندم

اوایلش خیلی راحت تر بود هر چ بزرگتر مبشه سختتره بدترین قسمتش اینه که بخوابونیش با اون همه شیطنت تنظیم خواب واقعا سخت و کلافه کنندس

اضافه وزن از همه بدتره

وقتی کلی کار تو سرت ریخته و همه جا کثیفه ولی نیاز به استراحت داری

سختترین جاش اینک خدایی نکرده مریض بشه یا غذا نخوره
وقتی دخترم غذابخوره خیلی خوشحالم خیالم خیلی راحته

كسي قدر زحمتت رو ندونه هم شاغل باشي هم مادر خوب هم همسر خوب و فكر كنن همه اين كارا سادس

بچه داری لذت بخشه و سختی های خودشو داره. ولی اینکه بچت غذا کم میخوره یا کم بخوابه. و خدایی نکرده مریض بشن

چاقی خودم که شوهرم گوشزدمیکنه
کاشکی غذازیادمیخوردم بارمیگفتم ازپرخوری درصورتیکه اکثراشام نمیخورم میان وعده نمیخورم وای بازم چاق شدم اونم ۹۰درصدشکم
دومی هم آریاجونم داره دندون درمیاره ناراحته نق میزنه کاری ازدستم برنمیادکلافم ناراحتشم
ولی بقیش خ شیرینه😊😊😊

خوابم بیاد بچم بازی میخاد کنه یا کلافه اس

سخت ترین جاش تربیت صحیح و درسته -

مسئولیت پذیری هنوز باورم نمیشه مامان شدم 😍خیلی شیرینه

همه توی بچه داریم نظر میدن و راهکارهایی رو میدن و توقع دارن من انجامشون بدم که اصلا اصولی نیست و ممکنه برای بچم خطرناک باشه مثل داروهای گیاهی که سرخود تجویز میکنن

به خودت نمیتونی برسی

بچه داری سخته ولی خوب خیلی هم شیرینه.
با سختی های بچه داری میشه کنار اومد ولی همین که مردت تو تمام کارا دخالت میکنه نمیزاره کار خودت و تجربه ای که داری رو انجام بدی خیلیییییی سخته😪😪😪

شغلتون چیه مگه

من ک میدمش مادر شوهرم 😁والا شوهرمم مهمه😁😁😁

احسنت

من دوقلو با سن کمم خیلی سختمه ، مامانم و‌خواهرام کمک میکنن بهم و کلا خونه مامانم هستم ولی اخرش منو خسته میکنن، شبا ک شوهرم میاد فقط میخواد باهام صحبت کنه حتی وقت نمیکنم نگاه تو صورتش بکنم همش در حال شیر دادن یا اروغ گرفتن هستم😭 میخوام ماه دیگه هم برم خونه خودم مستقل بشم ولی فک کنم با این دوتا وروجک نمیتونم

بچه مریض باشه😭

سخت تر از همه نگرانی که برای سلامتیش داری مخصوصا این روزا که بیماری زیاده

همراهی نکردن شوهر تربیت خوب بچه مریض شدناشون غذا نخوردانسون

جنگ واسه غذا خوردنش
ک واقعا درمونده شدم موندم دیگه چیکار کنم

اینکه نصفه شب تو بیهوشی و بچت گریه میکنه و نمیخوابه. بدهیکل شدن و اینکه حتی وقت دستشویی رفتن نداری چه برسه به حمام و رسیدگی به خونه و همسر

اوایل شیردهی 😕😕😕

گریه کردنش که غیر از تو پتو تاب دادن اروم نمیشه😭😭😭
نمیتونم ب کارام برسم
خونه زندگیم رو هواست
شام و ناهارم دیروقت اماده میشه
خیلی خسته ام خیلی😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭

سخت ترین قسمتش وقتیه ک دخترمو واکسن میزنم.خ بیقرار میشه

من فقط با غذا خوردنش مشکل دارم خیلی اذیت میشم هیچی نمیخوره

شیرینی مادر بودن اون قدر زیاده که سختیهاشو فراموش میکنم 🌹🌹🌹

اینکه ۴۵روز دیگه مرخصی زایمانم تموم میشه و باید از پسرم جدا شم و تو این شرایط کرونایی برم بیمارستان کاش پرستار نبودم 😑😑

برخلاف تصوری ک از درآغوش گرفتنو شیر دادن بچم داشتم اصلا هیچی اونجوری پیش نرفت و خیلی زجر کشیدم سرشیرخوردنش.شیرم کم بود و بچم همش گریه میکرد و در اخر هم شیرخشکی شد الان ۶ ماهشه

که گریه میکنه نمیدونی دردش چیه نمیدونی الان چشه چی میخواد که خواستشو فراهم‌کنی

همش سخته و نگرانی همش

به نظر من هرچیزی سختی خودشو داره من ازدرددندان آرامش ندارم و الآنم چاق و افسرده شدم ولی یادبه دنیا اومدن دخترم میوفتم همه دردام از یادم میاره😂😂

چاقیم
نرسیدن به کارام
وقت نداشتن برای همسر و سردی رابطه

اینکه گریه میکنه و من نمیدونم مشکلش چیه. کاش بچه‌ها زبون داشتن

وقتی مریض میشن خیلی سخته .ویکی تو این سن کمم دوتا بچه رو اداره کنم واقعا سخته برام .اما خیلی شیرینن خیلی دسشون دارم فداشون بشم

برا من سختیش اینه که هرچیزی برمیداره میزاره دهنش همش استرس میگیرم

حساسیت و الرژی
بقیه ش پراز شیرینیه

وقتی که خیلی زیاد گریه میکنه.نمیدونم چی کار کنم.خودم هم باهاش گریه میکنم😔

شیربدم

زایمان و40 روز بعدش

بچم رفلاکس پنهان داشت شیرمو ول کرد حسرت شیردادن ب دلم موند و تا 6ماهگی فقط تو خواب شیر می‌خورد و شیشه رو پس میزد خیلی اذیت شدم الانم ب ننی عادت کرده دهنم صاف شده

سخت نيست خيلي شيرينه

سخت ترین قسمتش اونجایی که داره دندون درمیاره وهیچ جوره نمیتونی آرومش کنی

مادر بودن همه قسمتش خوبه ولی اگر تو همه جوره خدمت کنی به خانواده اخرش عوض دستت درد نکنه بگن تو وقت نمیزاری و تو بلد نیستی مادر بودنو خیلی واسه ادم گرون تموم میشه😔

سخت ترینش بی خوابی و دست تنها سرگرم کردن بچه

فقط سختیش مریض شدن و غذانخوردن بقیش با عشق سر کله میزنیم و با اعصاب آرام.

افسردگی بعد از زایمان خییییلی بهم سخت گذشت وای چه روزای بود خداروشکر که فقط گذشت

مامان امیر چی نوشتیم برمن؟

لذتشو داره ولی سخت ترینش شب ها ک تو رو خواب داره و بچت هر ده دقیقه بیدار میشه تا تود صبح نزاری بخوابی ،شانس ک من دارم اینه ک شوهرم سرما خورده طرف من و دخملمون نمیاد ک ما سرما نخوریم وگرنه این خونه و زندگی و جمع کردن ک همیسه بوده و هست برا ما زن ها 😊😊😊😊😊😊😊😊😊😊

باشوهرم نمیتونم خلوت کنم از هم سرد شدیم ب خودم نمیتونم برسم 😩😩

سخترین قسمت مادرشدن من اونجا بود که تو سونو بهم گفتم دخترت پاچنبربه.. بعد ب دنیا اومدنم سخترینش این بود که هر ماه میبردیمش دکتر برای تعویض گچ..گریهایی ک میکرد و منم باهاش گریه میکردم موقع گچ گیری .. سخترین قسمتای زیادی داشتم و دارم😟..ولی خداروشکر که دخترم درمان شد💓

۲۴

اونجاکه دوتادخترام ی اسباب لازی میخواند وباهم دعوامیکنندنمیدونم چکارکنم

موقع اشپزی کردن میاد زیر پام گریه میکنه نه میتونم اشپزی کنم ن ظرف بشورم فقط گریه می‌کنه پسرم

کم خوابیاش بنظرم .آدم و داغون میکنه

ب شوهرمم وقت بزارم همش خانه داری بچه داری😪😪

اره سه بچه وحشی خدا رحم کنه به منه بدبخت

نميتوني به شوهرت برسي عصبي
مخصوصا وقتي بچت مريضه
مهموني نميتوني بري
درس نميشه بخوني
چاق شدي

مریض شدن و شب نخوابیدنهاش خیلی سخته

پنج ساله با شش ماهه

والا من که هنوز تجربه نکردم ولی اوایلش میگن سخته چون بی خوابی شبونه میاره

سختیهای خاص خودشو داره ولی لذت بخشه.... من بیشتر این عذابم میده که برای کارهای شخصیم نمیتونم تنها برم بیرون و کسی نیس دوساعت باخیال راحت نگهش داره تا به کارهام برسم... این مشکلم با بزرگتر شدنش راحتتر شده💝💝

تنهایی وکسی نیست نیم ساعت بچه ات نگه داری تاخستگیت بیرون بره

دخترم یسالش شده تازه من دوباره ۶ ماهه باردارم نمیتونم خوب بهش برسم خیلی ازیتم میکنه خودمم ۱۹ سالمه اصلا اعصاب ندارم اگر شوهرم روحیه دادنش نبود محبت کردنش من افسردگی میگرفتم مادربودن خیلی حس قشنگی اما سخت دشوار نگه داشتن دوتا بچه اونم دست تنها 😊

همه جاش سخته

میخوای به خودت و همسرت هم فکر کنی و وقت بذاری ولی نمیرسی حتی یه دست شویی بری
نوزادت شیرت رو نمیخوره و شیر خشکی میشه
دغدغه تربیت درست و اگاهانه فرزندت و هزاران چیز دیگر

بنظر من سختترین قسمتش تربیتشه که بزرگترین دغدغه منه این که در آینده قرار چطور آدمی بشه

اینکه نتونم واس شوهرم وقت کافی بزارم😑ولی درعوض شوهرم تو بچه داری خیلی کمکم میکنه😍😍 خداروشکر میکنم واسه داشتنشون❤

همه چیش سخته خیلی بایدمراقبشون باشیم چون پاره تنمونن

‌‌‌‌‌‌‌

۲ماهشه خودم نمیتونم حمومش کنم☹️☹️☹️☹️☹️☹️☹️☹️☹️☹️☹️☹️☹️

بچم مریض میشه 😔😔😔😔😔کاش همه درداش بیاد واسه من😭😭😭😭

برای من چاقی خیلی سخته.. تازگیا هم استخون درد دارم.. اصلا جون ندارم.. 😔😢😢

اینکه بچه م روزا نمیخابه و حتی وقت نمیکنم غذادرست کنم یا حمام برم یا ب بقیه کارام برسم

ترس مریض شدن و از دست دادنشو دارمو این برام سخت ترین و تلخ ترین قسمت مادر بودنه😪

پسرم خیلی گریه میکنه و من نمیدونم کجاش درد داره و چشه این خیلی عذابم میده

که بچه هام غذا نمیخورن

بی خوابیا
شیر خوردن جایی ک امکانش نیست
سرکار بری و خسته و کوفته بیای کار خونه ،رسیدگی ب شوهر و بچه
سرصبح بیدار بشی شیربدوشی کنار بزاری
وزنت زیاد شده باشه بعدزایمان و بقیه هی حرف مفت بزنن
بچه خونه بقیه خراب کاری کنه
نق نقو باشه
غذا نخوره
مادر وقت برا خودش نداشته باشه حتی دست شویی بره موهاشو شونه کنه
غذاهاشو سرسری درست کنه بعد همسرش بگه تو دستپختت بهتر بود
خونه نامرتب باشه و مهمون بیاد
.
.
.
ولی با تموم اینا بازم خداروشکر میکنم که خدا بهم لطف کرده و بچه داده...خداکنه هرکی بچه میخاد زودتربچه دار بشن.....سخته ولی شیرین👪

سخت ترین قسمتش اونجاشه که پسرم گریه میکنه و نمیدونم چشه

اونجایی که حرف ها وبرعکس میگن آخ وقتی یه حرکت جدید یاد میگیره وقتی باببداخلاقی جلب توجه میکنه خیلی لذت بخشه وتموم سختی هاش یادت میره

که دندونهام خراب شدن و کشیدم .و دیگه دندون در نمیارم

کلا سخته من اصلا فکر نمیکردم اینجوری باشه بعضی وقتا احساس میکنم به آخر رسیدم نمیتونم اینهمه فشارو تحمل کنم وقتیم که مریض میشه کل غم دنیا میریزه تو دلم الهی هیچ مادری مریضی بچشو نبینه از خدا میخوام برا همه مادرا صبر و تحمل بده تا بچشونو بخوبی بزرگ کنن

اونجاس که پسرم مریض باشه یا تب کنه، حاضرم خودم مریض شم ولی اون نه

بنظر من مریض شدن بچه . ایشالا هیچ بچه ای مریض نشه آدم دق میکنه

سختی هاش شیرینه اشکال نداره خدا روشکر که تن دخترم و شوهرم سالمه

سینه ام زخم شده بود ،و شیرم کم بود

وقتی که خسته ام و خونه کثیفه و پسرم اذیت میکنم

اوایل بیخوابی بعد چالشهای مریض نشه الانم چالش غذاخورشه وچالش بزرگ باباشه که هی غرمیزنه مواظب باش کاری نشه وسواس زیادی داره😅😒😒😒

سخت ترینش اینه که وقتی بچه هام دعوام میکنن یا خرابکاری میکنن نمیتونم خودمو کنترل کنم دعواشون میکنم بعد نیم ساعت از کارم پشیمون‌میشم و خودخوری میکنم.

بی خوابی الان که دو سالشه باید شب ها هر دو ساعت یه بار بهش شیر بدم

اونجاست که اگه مریضم باشی مجبوری مریض نباشی

😑فقط اونجاش ک خواب میاد و اون تازه بیدار شده

کلامادرشدن کارسختیه ...وظیفه ومسولیت آدم چندبرابرمیشه البته اصلام ب چشم نمیاد...ولی خب بایه خنده ی نی نی همه ی سختیایادمون میره

مسئولیتش خیلی سخته دوست دارم مادر خوبی باشم و برای همسرم زن خوبی ولی وقت کافی برای همسرم نمیتونم بزارم

بخاطر بچم باید از خود گذشتگی کنم و هیچکس دیگه خودتو نبینه فقط بچه براشون مهم باشه

فقط اونجاش ک خوااااابت میاااد شدید و بچه ت نمیخواااابه😭😭😭😭😭😭

بهونه گیری هاش😨😨

وقتی نمیزاره بخوابی 🤣

همش امرونهی میشم واجازه ندارم بچمو به روش خودم تربیت کنم همش بایدبه حرف این واون گوش بدم خصوصامادشوهرعزیزم کاباهاشون یکجازندگی میکنم😑🤐😫

بی خوابی

همه جاش سخته،مریضیش،نمیتونی برای خودت وقت بزاری،نمیشه با شوهری خلوت کنی،بدغذاییش ک دیگه نگو،بهم ریختن خونه،بی خوابیا،لاغر شدن ب خاطر شیردهی.کلا مادر بودن خیلی سخته.ولی امیدوارم با این حال نتیجه کارمون خوب باشه و بتونم وظیفمونو درست انجام بدم و بچه خوبی تربیت کنم

گاهی لج کنه وشیرنخوره اوووف از دست این بچها.

دلم برای دونفره های خودم و همسرم لک زده ولی چون مادرم آزادی های قبلم محدود شده

چندسالتونه؟؟من ۱۶سالم بودازدواج کردم الان ۲۲سالمخ

من ازبس بچم بیمارستان خابیده برای هرواکسن یادندون درآوردن ویاعمل قلب واین حرفادیگ هیچی برام ازبچه داری سخت نیس

روزای اول خیلی سخته 😭ولی بعدش زندگیم. تغییر کرد
خدارو هزارمرتبه شکر، زندگی برام. لذت بخش شده😍

سلام مامان ها یک سوال متونم به بچه ۱۰ ماهه ۱۱ روز سه شیره بریزم تو شیر خشک بهش بدم ؟

اینکه دیگه آزادیه قبلو ندارم و حسابی محدود شدم و همش فکرم درگیر بچه هست... قبلا ذهن راحتی داشتم ولی الان 😩😩😩

خوب وقت کرده لاک بزنه مادره والا

سختترین قسمت مادر بودن برای من اینکه بچم خوب شیر نمی خوره و خوب وزن نمیگیره همش غصه میخورم براش وگرنه تمام سختی ومسولیت هاشو باجون میخرم کاش شیر میخورد.....

اونجاست که هم باید به بچه برسم هم بنایی داریم باید صبح صبحونه اماده کنم واسه کارگر بنا بدم ببره نظافت کنم ناهارشونو درست کنم با وجود نق نق بچه عصرونه هم اماده کنم تا میام بگم تموم شدی اخیش میبینم موقع شامه 😭😭دوباره از اول 😭😭

تا دو سالگی خیلی سخته همش آدم خستست کم خوابی داره واسه همینم حوصله هیچ کاریو نداری باید همش مراقب بچه باشی که کارهای خطرناک نکنه چون هرچقدرم بهش بگی اینکار بده این خطرناکه بازم متوجه نمیشه و کارخودشو میکنه اما از دوسالگی به بعد دیگه بیشتر چیزارو متوجه میشه واسه خودش بازی می کنه کارتون میبینه تو اون ساعتها میشه به کارهای خونه رسید یوقتایی هم که حوصلشون سر میره میوفتن به خرابکاری باید باهاشون همراه شد و مشغولشون کرد.

مثل پسر من دقیقا همین کارو میکنه با من

بیخوابی سخت ترینشه با دوتا بچه کوچیک خواب ندارم اصلا

اون موقعس که مهمون دارم و حسین پای گاز و سینک میچسبه به پای من 😂

راستش منکه با بچم عشق میکنم تا حالا ب سخت بودنش دقت نکردم اما مریض شدن بچه بنظرم خیلی سخته مخصوصا تواین اوضاع

من چون آدم خیلی حساسیم... وقتی بچم بدنیا بیاد دائم میخام فک کنم ک وای چیزیش نشه.. مریض نشه.. مشکلی پیش نیاد بنظرم مادر بودن همه جاش سخته

مراقبتهاي هميشگيش
مديريت كارها
زندگي زناشويي

گریه های بی امون ویهان بعد از دوازده شب، پرهیز غذایی بخاطر ویهان، نگاه کردن گریه ویهان واسه دردای واکسن و ختنه، خشک و کرخت شدن بدنم بعد از زایمان، بیخوابیهای شبونه.همه اینا سختیای مادر بودنمه ولی اون موقع ک میخنده برام حتی ساعت سه صبح همه چیز برام کمرنگ میشه

من هیچ سختی برام نداره مادرشدن 😂
فقط به کارهای خونم دیرمیرسم
وقتی پریود بشم عصابم نمیکشه برا بچه اما باز باید روخودم کارکنم که عصبی نشم تواین زمان

باید مادر بودن و همسر بودن و در جامعه حضور داشتن رو در تعادل نگه دارم.

بتونم یه بچه خوب تربیت کنم

سلام خانمهای گل مامانهای گل اگه لباس برای کوچولوهای گلتون میخوایید یه سربه این پیج بزنید بهترین لباسها بامناسبترین قیمتها تنوع رنگ که دیگه نگم براتون عالی 👌خوشحال میشن ازپیجشون دیدن کنید😘😍💐

@nini.shop3355

الان مادر بودن خیلی شیرینه همسر بودن سخت شده😥

اونجاست ک تا باباش میاد خونه،اخلاق پسرم ۱۸۰درجه عوض میشه و یه پسر اخمو،نق نقو،بهونه گیر میشه
😕

مادربودن لذت بخشه وسختی نداره درسته یه جاهایی ازخودت بایدبگذری واولویتت بچه ات باشه ولی همش شیرینی مادرشدنه همون جورکه مادرهاماروبزرگ کردن والان خودمون مادرشدیم

این که مادر خوبی باشم ومیترسم نتونم خوب تربیتش کنم

تا دیر وقت بیدار میمونم بخاطرش ولی هر کاری میکنم هر روشی امتحان میکنم خوابش نمیبره و کلی انرژی داره . در حالی که من هیچ رمقی برام باقی نمونده

دیگه نه واسه خودت نه شوهرت وقت داری حتی واسه یه تمیز کاری خونه وقت نداری😕ولی خود نی نی شیرینه😊

بد غذایی بچه و اینکه چه طور بزرگش کنی

اینکه نمیتونم برای خودم وقت بذارم کل وقتم صرف بچه و خونه میشه

فقط نمیتونم برای خودم وقت بزارم ، دیگه مثل قبل نمیتونم آرایش کنم یا ورزش ، دغدغم فقط همینه وگرنه به همه کارام میرسم

فعلا فقط زایمان

وای اونجاس ک مریض میشه انگار میخوان جونما بستونن

من که داغون شدم کلا انگار ده سال پسر تر شدم

سخت ترینش تا حالا کولیک داشتنش بود

بچم مریض بشه😭

وقتی بیداره ک نمیتونم تنهاش بزارم برم دنبال کارام میخوابه هم نمیتونم کار کنم سر و صدا باشه بیدار میشه

سخت ترین قسمت مادری کردن اینکه،در هرجا و مکان ک باشی و در هرشرایط فقط دلته ک پیش بچته ک چکار میکنه چی میخوره حاظری هرسختی تحمل کنی،تحویل نگرفتن شوهر نمک نداشتن دستت ت زندگی،حتی حاظری تمام زیبایتو و سلامتیتو ب بچهات بدی ولی فقط اونا ت راحتی باشند،و سختر از همه اونه ک کلی زحمت بکشی واسه بچهات اونوقت بعد اینهمه سختی دلتو بشکونن ولی باز توعه مادر میبخشی و ببخشش جز وجودیه ی مادره.

به خاطر سرماخوردگی و انتی بیوتیکی که تو بارداری تجویز نمیشه

وقتی بچه واکسن داره

سختیش اینه که فک میکنی نتونی وقت کافی براشون بزاری.

اینجا ک شوهر ی تشکرم از زبونش,درنمیاد
جیبشم پر پول باشه یه شاخه گل دریغ ازش
تازه میگه از بچه داری تو فقط خوابوندن بچه بلدی و یه غذا درست کردن
من داغونم از دستش,
ولش میکنم ی جور آزاد میذارم ی جور دیگ غر میزنه
انتظار داره هرهفته م طفل معصوم ببرم مهمونی خونه پدرش با ۲۰ نفر ادم
دغم داده

دورازخانواده بودن ودست تنهابزرگ کردن نی نی.علی الخصوص که خدای نکرده وقتی مریض بشه بچه..ازیه طرفم نمیتونم واسه شوهرم وقت بزارم..

اونجاست که باید بین احساسم و عقلم ،عقل روانتخاب کنم

سختی داره ولی برام لذت بخشه حتی بیخوابیاش و گریع هاش

اینقد سختی کشیدم که سختی بچه داری به چشمم نمیاد

خودم با گوشیم کار داشته باشم ولی پسرم بهونشو بگیره.... نمیدونم چطور بهونه گوشی رو از سرش بندازم خودم شغلم مجازیه و باید گوشی دست بگیرم مدام😒

تربیت بچه هاس اگ کم بزاری تو آینده شون تاثیر داره در کنارش اگ کم ب شوهرت برسه اون ازت دور میشه

سخت ترین قسمت بچه داری ب نظرم فقط مریض شدنش هست واقعا از ی طرف بچم عذاب میکشه از ی طرف هم من ..از غصه دیوونه میشم نمیتونم بچمو مریص ببینم وگرنه همه ی قسمتاش برامن شیرینه و لذت بخش ...وقتی مادر میشی و تصمیم میگیری ک‌مادر شی یعنی تمام خوشی هایی ک دوتایی میکردین رو بزتری کنار‌...باید خودتو فراموش کنی و فقط ب بچت فکرکنی..باید خواب ، تفریح..خوشگذرونی ب شکل مجردی رو کامل فراموش کنی...مادر یعنی از خود گذشتگی ..فداکاری..پس ازاین دید نگاه کنیم اصلا هم سخت نیست حالا وقت برای این کارا زیاده الان باید از بزرگ شدن و قد کشیدن .و شیرین زبونیشون لذت ببریم

مراقبتهاش

شیر نمیخوره ☹️

بی خوابی هاش.مسیحامشکل معده داره تا کوچکترین چیزی میخوره ک توش شیرباشه داغون میشه بچم رفلاکس شدیدداره همیشه دردمیکنه معدش😞

باید صبح با صدای گریه اش بیدار شم و متاسفانه همیشه سردرد دارم

کلامادربودن سخته مخصوصاقسمت تربیتش.چون همه ازچشم‌مادربدبختش میبینن

شده دیگه عزیزم

نگرانی هاش از همه سختتره اینکه گاهی نمیفهمم مشکلش چیه اینکه به شوهرم نمیتونم برسم همه اینا سخته

اینکه خدایی نکرده بچه مریضی یا مشکلی داشته باشه اون‌موقع همه دنیا رو سر ادم خراب میشه خیلی سخته واسه مادر تحمل درد بچش

بی خوابی
وقت کافی نداشتن برای خودم و همسرم
مسولیت داشتن
مریض شدنشون از همه بدتره

سلام خانمای عزیز شماروخدا بیگین چیکار کنم دخترم هشت ماهه شده دوباره باردارشدم میخام سقط کنم چیکارکنم

سخت ترین قسمت واکسن زدنه انقد دلم میسوزهههه و اینکه خدایی نکرده مریض بشه و فکر اینکه دوران جون همه بچه ها و بچه خودم خدای نکرده کرونا بگیره من میمیرممم

سخت ترین فسمتش برای من بیخوابیاش شب تا صبح بیدار بودم دست تنها کسی کمکم نمیداد ۹ماه بیخوابی کشیدمم بچم تا ۹ماهگی شباتا صبح بیدار بود و من خسته و کلافه وگرنه بقیش برام شیرین

هیچی سخت نیست
همش لذته
بی خوابی و مریضی هم حتی لذت داره
اما اونجایی سخت میشه که هیچ کسی درکت نکنه.انگار خستگی میمونه رو تنت

بچه غذا نمیخوره مریض میشه همشرت ازت توقع داره براش وقت بذاری نمیتونی اونجوری بخوای زندگی کنی نگرانی همش خیلی سخته

سلام‌ سویق ازکجا میتونم‌تهیه کنم بچه ام بدغذا وزنشم کمه

چاقی ترکم شکمم بعد زایمان اصن اعصابمو بهم ریخته..اینکه شوهرم دیگه بمن زیاد توجه نمیکنه همش میره سمته نی نی

سخت ترین قسمت مادربودن اینه ک از شب تاصبح بالاسر بچتی ک بهش شیربدی و روزهم بهش برسی دکترببری وزن کم داشته و ببینیش و غصه بخوری

اوج سختیش اونجاس که شوهرتم مثل یکی از بچه هات میشه و ازت توقع قبلو داره

بله‌من‌همه‌چی میخورم

بدغذایی و دخالت دیگران در تربیت فرزندم

منکه شوهرم میگه فقط منتظر نی نی هستم بیات بغلش کنم...و کم کسری داشت بر عهده منه..کمکت میکنم تا خوب تربیتش بدیم و بزرگ بشه...میترسم اخرش همه چی گردن من میفته و حتی یه کمک هم نمیکنه برام..و فرار میکنه از جیغ جیغ 😂😂😂😂😂😂

سخترین قسمت مادری تو فرهنگ ما ایکه که بچه فقط واسه مادر هست .کلا پدر هیچ نقشی نداره انگار تو این همه شب بیداری ها و سختی های بچه داری .

بنظرم وقت کافی نداشتن واسه همسرم.
البته الان ک اولشه اینطور باشه اما تا میام با همسرم وقت بگذرونم پسرم بیدار میشه و شیر میخواد یا کثیف کرده

تنبلی خودم باعث بشه برای شوهرم وبچم کم بزارم درصورتی که میتونم روزانه قبل ازبهم ریختگی زیادجلوی بی نظمی روبگیرم وهمیششه مرتب باشم ویه وقتایی به شوهرم برسم تاازجون ودل کمکم کنه ولی خدایش گاهی اوقاتم کم میارم ولی درکل ازخودم راضیم

انقد روزا و شبای سختی رو گذروندم که خیلی واسم عادی شده،الان گشنه و تشنه باشم یا اصلا نخوابیده باشم دیگه برام اوم سختی قبل رونداره،خیلی عادت کردم البته مجبورم..

سخت ترین قسمتش اینه که، الان که باردارم مجبور شدم یه دو سه هفته ای از شوهرم دور باشم چون خانوادم یه شهر دیگه زندگی میکنن و برای مراقبت ازم اومدم پیششون😔

مادر بودن عشقه سختی اش هم شیرینه و بعدها خاطره میشه😍

سلام سخت ترینش اینکه تو زایمانت سزارین باشهههه وباکلی درد ولی حتی هیچ کسی نباشه کمکت کنه حتی مادرت و خیلی تنهاباشی.. به نظرم ما با انتخاب خودمون بچه دار شدیم و به این فکرکنیم خیلیییا هستن در آرزوی بچه دارشدن حتی من دوستی داشتم که به خاطر این موضوع کارش شده بود گریه و واقعا زندگیش به مشکل برخورد مطمئن باشیم این سختیااا میگذره من بیشتر از تربیت و آینده بچه م میترسم دعا میکنم همیشه راه مسقیم که ختم بشه به خدا قدم برداره از امام زمان، وشهدا کمک میگیرم شهید حججی خیلی به آدم آرامش میده سعی کنید با این شهید صحبت کنید عالیه جواب میگیرید درددل کنید با شهدا کارا خودش درست میشه ان شاالله همه ی زندگیا همش صلح و دوستی مهربونی باشه و همه ی همسران گرامی قدر خانوماشون بدونن چقد واقعا مادری سخته برا همین خدا گفته بهشت زیر پای مادران هست... ❤️

ی وقتایی از کاراش عصبانی میشم و بعد یادم میفته ک چقدر دوست داشتم اون کاراشو ببینم، مثل کثیف کاریاش سر سفره

نمیتونم برا خودم و همسرم وقت بزارم☹🥺

بی خوابی وحشتناک عذابم میده
و نمیتونم مثل سابق با همسرم وقت بگذرونم و شبا نمیتونم رو تختمون بخوابم😔😔😔😔😔

سخت ترینش کمبود خوابه.حس نداشتن.یه وقت اعصاب نداشتنه

اینکه بچت داره گریه میکنه و تو نمیدونی چشه

فقط خوااااااااااااب😭😭😭😭

سخت ترين قسمتش اينكه درداي جسماني زيادي بعداز زايمان سراغم اومد و اينكه از اندامم راضي نيستم😖

سخت ترين قسمتش اينه كه صبح زود من چشمام باز نميشه ولي پسرم خوابش تكميل شده بايد بلندشم😫

باید براهمه چی وقت داشته باشم‌الا خودم وفک کنم الان از جیش گرفتن دخترم سخت ترین کاره😒😒

هنوز که نیومده دخملی مامان ولی طاقت مریضیشو ندارم الان اگه یه کوچولو تکوناش کمتر بشه میخوام دق کنم عالمو ادمو به هم میریزم 🥺

مادر شدن سختی زیاد داره دیگه مثل قبل نیست ولی همه سختی هاش می ارزه به یک‌خنده فرشته هامون .
خدا‌نکنه هیچ بچه ای مریض بشه وقتی که حالشون خوب نیست و زبونی برای گفتن دردشون ندارن سخت ترین لحظات برای یک مادر.

جدای همه سختیای مادرانه واسه من این بود که دیگه نتونستم ادامه تحصیل بدم و مجبور به انصراف شدم

کارهای خونه که بچه داری هم اضافه شده

سخت ترین چیزوعذابی که دارم میکشم مادرشدم وآرزوی مادرشدن وداشتم امانتونستم بچموشیربدم خیلی ناراحتم 😢😔😢😢

اینکه درد داره گریه می‌کنه تونمیدونی دردش ازچیه همه کار هم حتی انجام بدی
دوری از همسر
خستگی
بی خوابی خیلی چیزای دیگه سردردهایی که میگیرم
ولی همه اینا به لبخند دخترم میرزه وخداروشکر میکنم بابت این هدیه ش

مادر بودن ی درد شیرینه ی سختی اسون ی حسی غیر قابل گفتار...هیچ لحظه ی سختی نداره تا وقتی بچت سالمه امان از روزی ک بفهمی ی خار ب پای بچت رفته اونجاس ک دنیا رو سرت اوار میشه و الا هیچ سختی نداره همش درد شیرینه

غذا درست کنم واسه بچه و نخوره

اونجاس که دخترمو باید بخوابونم و اون مقاومت میکنه

سختی نداره بچم عشقه

سلام من خیلی بچه دوس دارم و ازهمه لحظاتی که باپسرم هستم لذت میبرم...اما نگرانی من اینه که من قبلش شاغل بودم ولی الان بچه تو دست و بالمه نمیتونم برم سرکار..اصلا وقت آزاد ندارم😭😭

که کرونا هست و استرس دارم

اینکه ببینم بچم درد میکشه موقع واکسنا و ختنه شدنش جونم به لبم میرسید همراهش اشک میریختم موقع تب و مریضیش هم همینطور

پسرم تو هیچ زمینه ای باهام همکاری نمیکنه هرچی تاتیش میکنم دستشو ول نمیکنه راه بره فقط دست به اجسام میگیره راه میره تو بازی توجه نمیکنه فقط کاری که خودش بخواد انجام میده

به نظر من سخت ترین کار بی اهمیت بودن کاری که انجام میدی هست باز نظر بقیه که میگن مگه چیکار داره

بچه دارخیلی مسئولیت سختیه اما لذت بشه وقت نگاهش میکنی خستگیت رفع میشه

لذت میبرم از داشتن فرزند که رحمت زندگیم هست، سخته خیلی اما کاش همسرم میتونست کمک حالم باشه، دور بودن از خانواده بدترین درده

من فکرمیکردم الان بیشتریا مینویسن ،زایمان و دنیا اواردن بچه از همه چی سختتره. اما چیزای دیگه نوشتن . خداکنه زایمان برای منم آسون باشه

ب نظر من اینکه بچه ات مریض باشه و تحمل این همه دردکشیدنشو نداشته باشی

وقتی پسرم دنیااومد یکم برنامه زندگی بهم خورد ونمیتونیم خوب منو شوهرم براهم وقت بذاریم و حرف بزنیم

دختر من اصلا تلوزیون نگاه نمیکنه فقط تو گوشی براش اهنگ میذارم بهش غذا میدم یکم میخوره

بیخوابی

قرارگذاشتیم اماانگارپای رفتن نداریم

من سه تا بچه دارم با ۳تا سن و اخلاق متفاوت وقتی بچه ها کوچیکن فکر میکنی خیلی سختی داری میکشی ولی وقتی بزرگ میشن واقعا سختیش بیشتره واینکه دیگه نه وقتی برای خودت داری نه همسرت ولی همه این سختیها فقط یک بار تکرار میشن نه بیشتر

چاقیم

نگرانی بابت اینکه نتونم به نحوه احسن مادر خوبی باشم و از مدیریت امور خانه بربیام البته بخشی هم از نگرانی برای زمان بازگشت به کارم هست که از الان تمام ذهنم را پر کرده. شرایط و موقعیت کاری من بعد از ۱۷ سال طوری هست که نمی تونم به راحتی دل کنده و رها کنم و از سمت دیگه حضور دخترم برایم ارزش زیادی داره. الان سر دو راهی هستم ؟ که چطور بچه ام رو به کسی بسپارم

دخترم با تربیت وبافرهنگ بار بیارم. ونزارم ک دو تربیتی بشه

اینکه نمیتونم بخوابمو 😁😁.نگرانی تربیت بچمو دارم با اوضاع مملکتمون.امیدوارم بتونم از پسش بر بیام☺

فقط اینکه صبح ها زود بیدار میشه و من خوابم میاد ولی مجبورم بیدار شم.فقط اینجاش سخته

وقتی بهش شیر میدم با دستش اون یکی سینه رو ویشگون ریز میگیره😫😫😫

که نمیتونم سر وقتش غذا درست کنم برا خانواده سه نفرم و با بچه ام همیشه حوصله بازی ندارم😞

دقیقا 👍👍👍👍👍😫😫😫😫

من پسرم الان چهارماه ونه روز ومن الان پنج ماه پریود نشدم باردار هم نیستم میشه یکی راهنماییم کنه

اینکه بتونم همش با دخترم در کنار همه شیطونی ها خوش اخلاق باشم

اوف خواب کردن بچه واسه من کابوس شدید

هم سخته هم شیرین.. سخته چون آزادی قبل رو نداری شیرینه چون به بودنش دلگرمی

همیشه استرس دارم نکنه مریض شه بخصوص از کرونا خیلی میترسم😭😭😭

صبا خابم میاد و مشت و لگدم میزنه که پاشو بمن شیربده 😂 منم با یه چشم نیمه باز دهنشو پیدامیکنم و میگم جون مادرت بخواب

به نظرمن سخت ترین قسمتش تربیت درست بچه های الان هستش باقی سختی هاگذراست ومیگذره تربیت صحیح خیلی سخته واقعا

بیخوابیش سخترین قسمته

اینکه مث قبل نمیتونی خوش بگذرونی و تفریح کنیو بیخوابی کشیدنا😥😥 مهمتر از این وقتی بچه ات مریض میشه انگار دنیا روسرم خراب میشه نمیدونم چیکار کنم خوب بشه 😭😭

اینکه بچه خدایی نکرده مریض بشه دنیاروسرم خراب میشه شب وروزندارم همیشه میگم تمام درداش بره توتن من ولی بچم توچشمش آشغالم نره خداانشالله تن همه بچه هاروسالم نگه داره ازدعای خیرشماهاتن بچه منم همیشه سالم باشه همه ازته دل بلندبگین آمین

وقتی بچم داره گریه میکنه علت گریه ی شدیدشو نمیدونم

مادر بودن کلا همه چیش سخته تک تک نمیشه گف🥺

نه من که کاری نکردم پسرمن تازه چهارماهش شده هنوز خیلی راه داره برا لوس شدن الان داره دندون درمیاره بخاطر اون خیلی گریه میکنه بچه همینه عزیزم بعضی روزا حالش خوبه میزارم جلو تلوزیون یا تو روروئک به کارام میرسم بعضی روزاهم حال نداره تااز بغلش بلندمیشم گریه میکنه اون روز حتی نمیتونم برم دسشویی چه برسه که کاری بخوام بکنم بچه همینه هربچه ای ی لم خواست خودشو داره تربیتش که دیگه از یک سالگی که عقل سرش میاد شروع میشه که چکارش کنی حرف گوش کن بشه ولوس نشه که ناخداگاه بچه اول لوس میشه چون همه توجه پدرومادر وحتی مادربزرگ پدر بزرگا به اونه.

اینکه همش گریه کنه نفهم چشه دردش چیه

سخت ترین کار اینکه ک دیگه مثل قبل نیستم همیشه خسته و درموندم همش کمبود خاب دارم نمیتونم یه ساعت برای خودم باشم نمیتونم راحت برم خرید راحت بخابم راحت تفریح کنم

سخترين کار اينکه نميدوني کجايي بچت دردميکنه که تا دردشو اروم کني و فقط گريه ميکنه و خودشم طفلک نميتونه بگه ~😔😔😔

فقط این که انرژیم خیلی کمه...اگه از لحاظ جسمی انرژی کم نیارم باهمه چیش اوکیم و مشکل ندارم

اونجایی ک نمیرسم برا استخدامی و ارشد بخونم، برا خودم و شوهرم نمیتونم وقت کافی بذارم

هنوز به مادر بودن عادت نکردم اولش انقد بیخوابی کشیدم که نفهمیدم چطور گذشت الان
با خودم میگم این هفته با بچه ها بریم فلان جا یهو یادم میاد بچه دارم نمیتونم با خودم بکشمش اونجا
حتی یه سینما ساده هم دیگه نمیتونم برم

بدغذایی بودنش ازهمه چی سختره من الان چندروز هیچی نمیخوره

خیلی بدغذا شده کمبودوزن داره خستم کرده.سویق چی براش بخرم؟؟

اینکه روزاییی که مریض میشن برام واقعا سخته

وختی پسرم گریه میکنه و بی قراره عصابم خورد میشه تحمل گریشو ندارم😢

بیخوابی فقط 🥴

وقتی بچم بیمار میشه😢😢😢

اینکه یه مادر کافی باشم و بچه ام رو خوب تربیت کنم

اینکه بقیه بچه تو عادت بدن به سر پا خوابیدن و نصف شبا بیدار بشی و بچه تو سر پا بخوابونی ..و اینکه نتونی واسه همسرت وقت بگذرونی و با هم تنها باشین

چهارسالگی

بچها خدای نکرده مریض بشن سخترین کار برامن سیستمم بهم میریزه

سختترین قسمت مادر شدنم این بود که بخاطر بچم شنواییم رو از دست دادم و کم شنوا شدم ونتونستم لذت ببرم از شنیدن صداش

فقط اینکه تحمل اینکه درد بکشه یا مریض باشه رو ندارم وگرنه همه میز بچه لذت بخشه❤

وقت کافی برای خودم ندارم...اما فدای یه تار موی نازنینش

سخت ترین چیزاینه که پول نداشته باشی که آرزوهای بچه هات وبرآورده کنی چه لباس چه اسباب بازی چه ماشین چه غذاوحتی دکترکه مریض میشن ببریشون دکتروخیلی چیزهای دیگه که مهمترش اینه سرپناه نداشته باشی یک سقف نداشته باشی باخانوادت به آسودگی زندگی کنی والازندگی انقدرهاهم سخت نیست

ک هیچ وخت برا خودم وقت ندارم

اینکه شوهرت ازت توقع داره همیشه همه چی سرجاش باشه به بچه برسی به خودش برسی به خودمم برسم چاق شدم توقع داره با بچه کوچیک اندامم رو هم خوب کنم

هیچیش سخت نیس فقط این ک تو اوج خواب هستی ک یهو بیدارت میکنه

اونجایی که کلی کار کردی و بچه هم نق میزنه و همچنان در حال کار کردنی.اما درکت نمیکنن و میگن وظیفته

سلام من دخترم مدفوع را خبرمیدهد که میخوام انجام بدم ولی حتمان توپوشک والان سه سالشع راهنماییم کتید

افسردگی 😔

اسم مادرخودش سخته چه برسه به خیلی چیزاخیلی نگرانی هاولی هرچیزکه باشه میگذره

سخت ترین جاش اینکه باکلی دردسربخوابونمش وپسربیادجیغ بکشه

ازخواب پامیشه وگریه میکنه وباهیچ چیزآروم نمیشه

بچه ي كم خواااب و بيخواب ، شب بيداري ، فاصله ي ايجاد شده بين منو همسرم و هيلي چيزاي ديگه🤦🏻‍♀️

وای واقعا آدم بعد از بارداری هم نمیتونه با شوهرش باشه+؟ من دارم فقط ب امید بعد از زایمان تحمل میکنم. نه ماه هم هیچ رابطه ای نداشتیم تحمل کردیم ک تموم شه😔

وقتی این بچه خابش میاااااااااد و نمیخابه...... هم خودش کلافه میشه هم من، 😭همیشه هم همینجوریه.... یبار برای رضای خدا نشد راحت یه ساعت بخابه

سخت ترین قسمت مادربودن برای من اونجاست که بچه ام بدغذاست وغذانمیخوره ونوزادهم بود شیرنخوردو وزنش اضافه نشده و هممه بهم میگن به بچه ات نمیرسی درصورتی که دارم بیشترین رسیدگی وبهترین غذاروبهش میدم،!واینکه بچه ام خیلی شیطونه وخیلی بازی بازی میکنه،کنترلش سخته!

مادر بودن یعنی مسئولیت تا آخر عمر واینکه باید تمام وجودت صرف بچه هات بشه و من هم با جون و دل این مسئولیت رو میپذیرم💪😊😊

سخت ترین جاش همه جاشه اما اون لحظه که همسرت هیچ کدوم از این سختی هارو نمیبینه و از کارات ایراد میگیره خستگی میمونه رو تنت
اما اگه با یه شاخه گل و یه لبخند ازت تشکر کنه، اصل مادري کردن نه سخت بلکه خیلی ام شیرینه

اینکه به کارهای شخصی خودم نمیرسم و اصلا نمیتونم برای خودم وقت بزارم و چند دقیقه با خودم تنها باشم.

بچه م بذارم خونه پیش باباش و از شنبه برم سرکار (مدرسه)

سخت ترین قسمت مادری کردن برای من اونجا هستش که فهمیدم الگوی بچمم،قشنگ کارای خوب و بد منو تکرار میکنه،اگه بخوام خوب تربیتش کنم....راستش دارم از اول خودمو تربیت میکنم!

سخت ترین قسمت مادر شدن زمانی که دوقلوهام گریه می کنن و نمی تونم هر دوتا رو همزمان بغل کنم و آروم کنم.😔😔😔

اینه که نمیتونم مثل سابق به خودم برسم،ولی تصمیم دارم هر ماه چندروز پسرم رو بزارم پیش مامانم تا وقت ازاد برا خودم داشته باشم😊

سخت ترین قسمت مادرشدن من ختنه پسرم بود وای وای وای چقد سخت و طاقت فرسا گذشت اون یک هفته

سخت ترین قسمت مادر بودن برای من اونجاست که با بدنیا آمدن بچه دوم با اضافه شدن زحماتم بچه اولم دائم میپرسه مامان یعنی تو منو دوست داری.....

بی خوابی بیخوابی بیخوابی

که دخترم شیر و غذا نمیخوره😖😅

به نظر من هیچ سختی وجود نداره ، فقط باید راهکار بچه داری رو بلد باشیم وگرنه بهترین لذت زندگی قسمتی که بچه رو داخل بغل میگیریم و میبوسیم

خب اول از همه بیخابی ک همچنان ادامه داره
بعدم دیگه فرصت نمیکنم برا شوهرم وقت بذارم،جای خابمون جدا شده و حتی ی فیلم نمیتونیم با هم ببینیم
بعد از اون یه طوطی دارم ک قبلا خیلی بهش میرسیدم و الان ک وقتشو ندارم و هی صدام میزنه واقعا بهم سخته خیلی گناه داره طفلکی بهم وابسته س😢
و سخت تر از همه کرونا هم اومد شد قوز بالا قوز دیگه مهمونی و خرید و همه چی با اومدن گل پسرم تعطیل شد

شب بیداری هاشه وقتیکه هر کاری میکنی نمیخوابه، وقتیکه باید همه پوره به بچه ی دومت برسی از اون طرف باید کاری کنی بچه ی اولت حوصلش سر نره

سخت بودن اینه که بتونی بچت باسواد بار بیاری غذا که کم بخورن یا نخورن بزرگ میشن

سخت ترین قسمتش اونجاست که باید بابدن خوش فرمت خداحافظی کنی با رابطه ی دونفری خدافظی کرد با اینکه دیگه نمی تونی توی خلوت بری و گاهی بخندی گاهی گریه گنی . سخت ترینش اینکه گاهی وقتا بخاطر گریه بچه با شوهرت دعوات میشه .بی اعصاب میشی زشت میشی وقت نمیکنی به خودت برسی .ووووسخت ترین و دردناکترینش اینکه توی چشم شوهرت فرق میکنی از نظر همه چیز درصورتی که خودت دخالتی در اون نداری توقع دارن بشی شبیه روز عروسی

غذا دادن به بچه بدغذا بسیار سخت است

...نمیتونم به دیگران "نه" بگم و اجازه ندم تو مادریم دخالت کنن😔

مادربودن ینی دردکشیدن

بیخوابی 🤱🥱🥱🥱

خب مادر شدن یعنی محدود شدن توی هر چیزی

سخترین قسمتش اینه دوست دارم هروز یک‌ مد لباس شیک تنش کنم ولی نمی تونم پول اضافی ندارم ☺☺

ناهار و شام چی بهش بدم؟🤦‍♀️

نمیتونم خونه رو مث قبل تمیز کنم همیشه مرتب باشه😔😔😔

سخت و شیرین وقتی شیرین کاری میکنه قند تو دلم آب میشه
ولی چاق شدم و وقت نمیکنم به خودم برسم به خونه برسم به شوهر برسم چی کار کنم 😉😉😉

اون جاست که نگرانی ومسئولیت زندگیم بیشترشده نگرانم همش که اشتباه کنم یهو تو زندگیم دربرابر مسئولیت هام

سخت تر ازاین ک از ی سینه شیر میخوره شبا منم ی طرف بدنم داغون میشه تا صبح

سخت ترین موقع برای من زمانی که بچم مریض میشه .کلا دنیا برام تموم میشه عصبی میشم .جدیدا با روانکاو صحبت کردم دارم کمتر میکنم این استرساو نگرانیامو

هیکل خوبمو از دست دادم حالا کو‌ تا بتونم دوباره بتونم اونجوری بشم

زیادی شیر خوردنش و بد غذاییش واسه من سخته

همه چیز مادر شدن خوبه،فقط از لحظه ای که نطفه تو رحم مادر شکل میگیره تا لحظه مرگ مادر کلا استرس و نگرانی نسبت به فرزند بوجود میاد

من پرخواب و اون کم خواب
از سن دخترم کسر خواب دارم😊

برای من وقتیکه نیاز به استراحت دارم و کسی نیست کمکم کنه یه کم استراحت کنم وگرنه همه چیز مادر شدن لذت بخشه.کاشکی بعضی وقتا بتونیم یه کاری واسه مامانا بکنیم تا حالشون بهتر شه و بهترکاراشونو انجام بدن

سخت ترین قسمتش اینکه حسرت شیر دادن پسرم موند تو دلم،خیلی از شیر دادنش لذت میبردم،بخاطر رفلاکسش از 4 ماهگی تو خواب شیر خودمو خورد،الانم که میدوشم با شیشه بهش میدم،دوس داشتم بزرگتر که میشد میومد میگفت می می

پسرم ماهه فقط ازبدغذایش خسته میشم بوساش خستگیمواز تنم میبره

سختیهاش هم لذت بخشه

اوایل بود که تا شش صبح بیدار بود، بعدش دیگه شیرین مثل عسل خداروشکر میکنیم

شیر دادن

نمیتونم وقت کافی داشته باشم خیلی حس بدیه

هیچ جاش آسون نیست به نظرم سخت ترین کار ها ی دنیا رو دوش مادر اگه بخواد یه انسان خوب تحویل جامعه بده که دیگه..........

سخت ترینشون یکی موقه زایمان دومی شبا

سخت ترین قسمت واسه من نخوابیدن وگرنه بقیه قسمتاش و با جون ودل عاشقانه میپرستم

نه ميتونم درست بخوابم نه ميتونم به خودم برسم نه ميتونم به شوهرم برسم اووووف از بچه

وقت نمیکنم حتی باشوهرم بشینم یه دقیقه چای بخوریم و فیلم ببینیم.الانم ک کلا دنبال دخترمم.جایی نره.چیزی نزاره دهنش.شام.ناهارم ک همیشه دیر حاضر میشه.ولی خداروشکر ک دخترمم بغلمه.خدایا هزاران مرتبه شکر.ایشالا دامن همه سبز بشه.من ک بعد ۱۰ سال باردار شدم😍

همه توقع دارن خونه ات تمیزباشه بچه هاتمیزباشن غذات ب موقع آماده باشه ب درس و مشق بچه هابرسی بعدش هم بگن مگه چیکار میکنی بیخوابی وخستگی هم دیوانه عصبی میکنه.

اونجا که دلت میخواد بچه ات رو بغل کنی و بهش شیر بدی ولی فرزندت امتناع کنه .خیییییلی سخته خیلی .سختی اش تو روح و جسم رسوخ میکنه ....ب شدت ناراحتم یکهو اینجوری شد دخترم

وای من چاق شدم و لاغر بشو هم نیستم

سختیش اینکه اصلا باورشون نمیشه خسته ای و کمکت نکنن

وقتیه که بچه بخاطر یه دردی اذیت میشه ونمیتونی کاری بکنی براش.مثلا کولیک ورفلاکس دیوونه ام کرده بچه هام اذیت میشن همه جورداروهم دادم بازم خوب نشدن وهمه ی دکتر هاهم میگن باگذشت زمان خوب میشه

چهارتا زیاده خدا به دادت برسه

این ک کم خوابی دارم. درسا اذیت میکنه بازیگوش شده شیطون شده تربیتش و این ک اندظار بی جای بقیه. و شوهر دلشون میخواد خونه تمیز نهتر حاظر بچه شنگول همه چی درست. شام حاظر خدارو شکر تا الان کنترل کردم همه کار هارو. از شوهرم دور شدم منو نمیخواد ی روزی عاشقم بود برام. میمرد اما الان نمیخوادم تحمل ی شب دوریمو نداشت اما الان پنج روزه فرستادتم خونه بابام ی زنگ نمیزنه ببینه کجاییم یا بیاد دنبالمون. و میگه نمیخوامت

همه جای مادر بودن سخته هر کاری کنی باز ازت توقع دارن وبه چشم نمیاد این همه خستکی چی بگم آخه ولی خوشحالم ک یه مادرم

والا از کدومش بگم؟ اینکه نمیتونم واسه دختر بزرگم حتی ده دقیقه وقت بذارم؟ به امور خونه نمیرسم؟ زندگی زناشویی مختل شده؟ خودم که هیچی اصلا یادم رفته
واقعا سخته ، مخصوصا که هیچ کمکی نداشته باشی😔
ولی خداروشکر که بچه هام سالمن

راهی که برای تربیت بچها میرم درست هست یا نه؟

اينكه حتي براي چند دقيقه براي
خودم وقت ندارم ، نه ميتونم پيش شوهرم باشم، به زور ورزش ميكنم وقت كتاب خوندن اصلا ندارم، همه وقتم شده بچه داري ، خانه داري، آرزو دارم يه روزم تغيير كنه، همش شده تكرار مكررات، و از همه بدتر هم هيچ كس دركم نميكنه كنارم نيس ،حتي مادرم

وقتی که دخترم مریض میشه سخت ترین و بدترین موقع

بچه مدرسه ای داشته باشی وبچه کوچیک بعدبا این اوضاع خودت بهش درس بگی

اوایل بی خوبی بچه و بعدم دست تنها بودن و درک‌نکردن و کمک نکردن همسر

همش لذت ببخش

به نظرم تربیت کودک از همه سختره ، به خصوص برای بچه اول

با همه چیزش کنار اومدم غیر چاق شدنم خیلی حس بدیه😑😑😑😑

غذای راحت نمیتونم بخورم سفره رو بیا و ببین چه میکنه😣😣

اونجاکه نمیتونم برای شوهرم مثل قبل وقت بذارم...خونه همش نامرتبه...فقط و فقط به کارای سام میرسم....ولی اصلا زحماتم به چشم نمیاد...😔😔😔😔😔😔واقعا مادر بودن خیلی شیرینه اما هزار برابر سخته...

به نظر من همه جاش خوبه حتی سختی هاش گاهی وقتها انقدر خسته میشم ولی وقتی دخترمو کسی بغل میکنه به من که نگاه میکنه گریه میکنه فقط دوست داره بغل خودم باشه همه ی خستگیم از تنم میره بیرون خدارو شکر میکنم که یه فرشته ی کوچولو بهم هدیه داده

هم سختی داره هم شیرینی.من عاشقشم انگار یه تیکه از وجودم جلومه دوسش دارم و تمام تلاشم رو میکنم تاازوجودش لذت ببرم بهش عشق هدیه بدم

شبا بیخوابی میکشم فقط به پسرم میتونم برسم اصلا وقت برا تفریح و کتاب خوندن و حتی همسرم ندارم

به نظر من سخت ترین قسمت مادر بودن تربیت فرزنده ،بقیه چیزها مقطعی و گذراست

اینکه همش من بایدبچه نگهدارم هیچوقت شوهرم نگهش نمیدارههههههخخ

کلا زن بودن سخته و مادر بودن سخت تر

چ عكس قشنگي اوووخداكي بچه ي من توسروكول من ميره😀

برخلاف نظروحرف اطرافیان که همیشه ازسختیاش میگفتن به نظرم همش شیرینه وسختی نداره..مریضی وبی قراری وبدغذایی و...ایناهس ولی خب چون این چیزامربوط به خودبچه ورشدشه پس میشه سخت نگرفتوخیلی خوب باهاش کناراومد

مادربودن درعین شیرینی ولذتش واقعا سخته هرلحظه بایدحواست به نی نیت باشه ومسئولیت سنگینیه

بودن همسرم کنارم حتی اگه کمکم نکنه سختی رو آسون میکنه.ولی فعلا ارزوهستش 😓😓😩😩

اینکه صبح میخوام برم سر کار و پسرم میخواد پیشش بمونم مخصوصا بعضی روزها شنیدن صدای گریه اش از پشت در

مامانا منکه دوقلو دارم چی باید بگم 🤪اوایل که جنازه بودم بخدا الان یکم شرایطم بهتر شده ولی واسشون خیلی هم وقت میزارما کلی بازی میکنم کاردستی درست میکنم و.... آخه اینا بچه هستن حالیشون نمیشه که ما خسته هستیم یا توان نداریم باید تو این دوران خدش بگذرونن خاطره خدبی ب جا بونه براشون نه اینکه یه مادر افسرده وپریشون داشته باشن بگما من خودم همه این دوران وسختی هارو گذزوندم اما باز پاشدم شکست نخوردم💪💪💪پس قوی باشین مامانای مهربون ما زن ها همیشه قوی هستیم💪💪💪💪💪

دو روزه میخوام یه دوش ساده بگیرم وقت نمیکنم... شاید باورتون نشه اما من دو روزه دستشویی نرفته بودم و یادم نبود🙄با درد کلیه فهمیدم دسشویی نرفتم چند روزی درد داشتم😐

سخت تربن قسمتبه نظرم وقتیه که بچت مریض میشه وایییی خدایا بنی دنیا تیره و تار میشه

اونجاست ک وقتی گرسنه نیس زیرشم خشک و دل درد نیس چرا گریه میکنه و من باید چیکار کنم

چاقی🙄🙄

اونجاش سخته که همه تلاشت رو میکنی مادر خوبی باشی ولی هرکس که بچه ات رو میبینه یه نظری داره،یکی میگه لاغره،یکی میگه زیر چشاش گوده و....
تازه کمک نکردن های شوهر و غرغر کردنشم غیر قابل تحمله

سخت ترینش اینه دلم نمیخواد زود زود برم جایی که دوستم ندارن

یهو ببینی باز بارداری و بمونیم چطوری بزرگ شون کنی

داری با هزار بدبختی بچه کوچیک رو می‌خوابی که بچه بزرگه دستشوییش میگیره

من ك اولشم،هنوز نتونستم هماهنگ كنم زندگيمو با بچه،اصلاً وقت نميكنم هيچ كاري كنم جز اينكه ب بچه برسم

وای وای همسرم منم همینطوره😁😁😁

سلام دوستان شربت ترزامین کسی داده بچه ۱۰ ماه

من ۱۹سالمه کوروش ی سال شوهرم ۳۷سال

بچه هام پشت سر همی شدن، از سختی بارداری تاااااا

مادر شدن يه مسوليت خيلي سنگينه وحتي من نظرم هميشه همين بوده كسي كه نميتونه مديريت كنه نبايدبچهدار بشه ، ولي خدايي وقتي به دخترم فك ميكنم نميتونم بگم سخته ، بيشتر شيرينه و پراز تجربه هاي خوب و بد

اینکه خیلی بهش میرسم اما وزن نمیگیره

تمام خونه م بهم ریختس ظرف تلنبار دوست دارم همه جارو مثل قبل تمیزکنم جرمگیربزنم وایتکس کاری گازززرو چرا نمیگی چربی زدا بزنم
ولی حالی برام نمیمونه روزانه چندسری باید غذا درست کنم برای خودمون وفاطمه جونم . درددل زیاد دارم

سختی مادر شدن از وقتی شروع میشه ک باردار میشی وبعدش بچه ب دنیا میاد بعد بزرگ کردنش. تا آخر مادر شدن سختی داره ولی در کنار این همه سختی ی لذتی هم داره..

بهتر بود میپرسیدین کدوم قسمت مادر بودن آسونه جوابش خیلی راحتتر بود...🙂🙂🙂

واقعا با نظر همه موافقم.همش سخته ولی شیرین

بنظرم مادر بودن سخت ترین کار دنیاست .ای کاش کسی بدون داشتن علم کافی اقدام ب پذیرفتن اینجور مسئولیتی نکنه

تربیت پسرم سخته برامو این که وقتی برا همسری ندارم

وقتی که وقت واکسن زدنش میشه و میترسم اذیت شه 🥺🥺🥺😥😥

از پوشک بگیریش

شیردادن به دخترم با سینه های زخمی

فاصله می افته بین شوهرت و خودت

بی خوابی و مریض شدنش

اونجاست که جاریم رو ب پسرم میکنه میگه دوماد خودمی ایشششش😏😑

وقتی بچم مریض میشه.دنیا رو سرم خراب میشه.حتی طاقت ندارم عطسه کنه😥😥😥

سخت ترین قسمت مادر بودن دست تنها بودن با هزاران مشکلات تو زندگی ای خدا من که دیگه خستم 😂😂😂

من چون شوهرم راننده ماشین سنگین بیشتر وقتا نیست واین خیلی سخته که تنهایی یه بچه را نگهداری کنی تربیتش کنی به خونه وکارابرسی ووقتی اسم خستگی میاد فقط میگن مگه چیکار کردی همش خوابیدین خب این کلمه خیلی بهم زور میاره ولی این حرفارو کنار بزاریم بچه نعمته مرسی که هست خدایاشکرت

وقتی کلافه است و گریه می کنه دیگه نمی دونم چه کار کنم و مشکلش چیه.

من دیگه نمیتونم وقت برای بچه اولم بزارم و این موضوع خیلی روی اون اثربد گزاشته و همش توخونه دعوا داریم

صبح پا میشه گریه میکنه و بهونه میگیره و با هیچی آروم نمیشه

نگرانی ها و اعصاب خوردی ها در مورد بچه از همه سخت تره .

اینکه خدایی نکرده دخـترم مـریض بشه😰
و اینکه رابطه م با شوهرم کمرنگ شده همه ی وقتمو دختـرم و شغل شریفم پر میکنه😁

همش سخته...منکه دارم از خستگی میمرم احساس میکنم مرده متحرکم....ولی چه میشه کرد راهیه که خودم خواستم 😢😢

افسردگی بعدش

اینکه خوابت بیاد ونتونی بخوابی وصبرت کم باشه

یاخدا حس میکنم بچه هیولاس همه مینالن

خداروشکر من راضیم چیز سختی وجود نداره

سخترین قسمتش وقتی بود که میخواست خودش بره دستشویی واقعا روزای بدی بود گاهی وقتا شلوارشو و فرش خونه رو خیس میکرد و من واقعا عذاب میکشیدم و بابت این موضوع با همسرم اختلاف داشتیم

منم تواین مدت ۶ماه بیخابی و بعدم بیقراریش خیلی اذیتم کرده

با دوتا فرشته کوچولو...باسن کمم☺

ی خسته نباشید نداره🙄

سختیش اونجاست که بچه ات درد میکشه حالا یا واکسن زده درد داره یا خدایی نکرده مریض شده ،راضی دار و ندارت رو بدی ولی ناراحتی بچه ات رو نبینی منکه واقعا برام سخته

همش استرس کمبود وزن ماهان کوچولو ودارم همش تو دلم استرس وآشوب وگریه خیلی نگران کمبود وزنش هستم

خواب نی نی از همه سختر تا صبح هم ۱۰ بار بیدار میشه

به نظرم بی خوابی مادر از همه قسمت های بچه داری سختره. مادری موفق تره که استراحت به موقع داشته باشی تا بتونه فرزندی سالم از نظر روحی وروانی پرورش بده. من سعی می کنم فرزندم وقتی خوابه خودم کمی استراحت کنم

وقتي از خونه مامانت مياي خونه و براي اولين بار با بچه خونه تنهايي

به نظرم سختش فقط اضافه وزنه بقیه شو دوست دارم 😊

همه جیش سخته.مخصوصا اینکه نمی تونی انجوری که باید واسه شوهرت وقت بزاری

بدخوابی واینکه برای خیلی کارادیگه وقت ندارم وافسرده شدم وشیرمم کمه نی نی سیرنمیشه ومجبورم بهش شیرخشک بدم

دیگران با هر نظری که میدن تو کار مادر و نوزاد دخالت میکنن

مادرشدن همه چیش سخته کاش پدرمیشدم تامادر.بی خوابی و نگرانی نبودوقت کافی براخودت وشوهرت.عدم رسیدگی ب امور منزل وخودت

من موندم چجوری بعضیا با وجود بچه میرن سرکار ؟ مگه میشه ؟

اونجاش که همسرم اصلا متوجه خستگی من نمیشه دایم نق میزنه که برای من وقت نمیزاری درحالی که کل تلاشمو میکنم اونم راضی نگه دارم😥

من دغدغه ام بیشتر غذا خوردنشه چون خیلی بدغذاست و این موضوع بیشتر از همه سختی های ديگه ی بچه داری منو اذیت میکنه و خیلی حرصم میده

دیگه نمیتونم براخودم وقت بزارم این سختترین قسمته ولی می ارزه😄

سلام .خسته نباشید ب همه مامانهای گل.مادر بودن کلا سخت .هر مراحل از رشد بچه ها سختی خودش رو داره آدم نمیدونه کدوم رو بگه .اما مهم‌ترینش خوب تربیت شدن پسرمه .اگه تو این مرحله از رشدش دستشوییشم بگه دیگه غمی نیست😭😭😭😭. انشاالله همیشه تن بچه ها سالم باشه.⁦❤️⁩⁦❤️⁩😘😘😍😍

یکی بیمار شدنش. و وضع هیکلم بعد زایمان این دوتا منو واقعا داعون میکنه. بقیشو با هر سختی میرسونم .من شاعلم و شوهرمم زیاد نمتونه تو کارا و بچه داری کمک کنه فک کنم تو این ۱۵ ماه هنوز موفق نشدم ۳ ساعت پشت سرهم بخوابم. وقت ندارم ورزش کنمو..... اگه هیکلم یه کم درس شه فک کنم انرژیم بیشتر و بهتر میشه😭😭

وقتی مریض بشه طاقت اذیت شدنش رو ندارم

مادربودن خودش کلن سخته مسیولیتش .تربیتش .مفید بودنش تو جامعه همه چیش سخته

اونجاست که سرمامیخوره...اوف همش استرسه برای من...کاش هیچ بچه ای مریض نشه...

مریض میشه
منم مریض میشم
حاظرم دنیا دردوبکشم ولی بچم یه درجه تب نکنه 😔

سخترین نداره..فقط استرس داره.استرس پی پی..خوردن.جیش.دارو دندون همه چی

سختیش اینجاست که حتی نتونی یه دستشویی راحت بره اون وقت شوهرت ازت توقع های بیجا داشته باشه و حتی یه ذره هم درکت نکنه عوضش باهات لجبازی هم بکنه

ویار دوران بارداری سخترینشه😭😭😭

سختترین قسمت مادرشدن اینه که باید یه موجود فرازمینی باشی غذا بپزی مراقب بچه هات باشی مهمونداری کنی به شوهرت برسی به خودت برسی و.....

نمیزاره کارای خونم انجام بدم غذا نمیخوره هیلی سخته

شوهرم تو بارداری بهم خیانت کرد و ازش جدا شدم و الان دارم تنها پسرمو بزرگ می کنم

اگ سخت نبود بهشت نمیرفت زیر پامون .....
واسه ی من سختیش اینه ک بچم با چشمای التماسانه بهم نگاه میکنه که برم پیشش اما یا دستم بنده یا کار دارم

بدغذا بودن مریض شدن شلوغ کاری

دختر من رفلاکس داره از اولش واسم سخت بود چون همه ش مریضه و بی قرار توقعات شوهرمم که بماند

خ‌خ خ‌سخته واقعا مخصوصا برا من ک غریبم‌کسی رو ندارم‌ن بیرون ن جایی دیوونه شدم

سخت ترین قسمتش اینه که مریض شده الان و صورتش دونه زده ولی معلوم نیست آلرژی به چی داشته و خنده هاش کم شده و صورتش را که میبینم خیلی غصه می خورم.خدا کنه هیچ بچه ای مریض نشه

غذا یا شیر درست میکنم بچم لب نمیزنه

بیخوابی هاش و بیشتر از همه نگرانی هاش...کلا اوایل ادمو از همه چیز میندازه ولی ارزششو داره

یبوست میشه و چندروز شکمش کار نمیکنه واقعا نگران میشم چون عمل روده انجام داده...بعضی وقتام‌بی خوابیش

گریه های وحشتناکش که ساکت نمیشه .دقیقا از صب که پامیشه تا شب یه سره بغله و گریه میکنه 😭😭😭خستهشدم ای خدا

نخوابیدن سخت ترین قسمتشه

سختي اينكه تا مياي ب كارهاي خونه برسي از بس نق ميزنه نميتوني

همین کی مریض نشه دیگه همه چیش لذت بخشه هزار بار شکر خدا

همه جاست واقعاسخته بچه داری

این خودت بچه باشی بعد بچه دار هم بشی دیگه سخت تر از وجود ندار

گریه های الکی بی دلیل نق زدن دست تنهابودن باهزارجور کار و دوبچه پشت سرهم

سخت تربنش اینکه آریا گریه کنه .ندونم کجاش دردمیکنه.

مریض شدن دخترم واقعا سخته برام وکلا بهم میریزم هم جمسی و هم روحی .

همه ی کارهای مادرانه ای که برا فرشته کوچلوت انجام میدی سرشار از عشق وامیده ولی بهم ریختن اندامت وچاقی شلوغی خونت وقت نذاشتن برا شوهرت بیخوابی ها سختترین قسمت کارت ولی خوب با عشق به پسرم سختی ها رو شیرین میگذرونم😊خدایا شکرت که من رو لایق مادر بودن کردی🙏🙏🙏

سخترینش نگرانی هاش و مراقبت‌مدام از بچه س

مریض شدن بچه خیلی سخته. 😔😔

هیچیش سخت نیس

سخت ترینش وقتیه که مریض میشن هم خیلی خسته میشی هم از درون آتیش میگیری واسه جگر گوشت

سخت ترین قسمت بیخوابی و مریض شدن بچه است

زایمان

خوابت میاد
و نی نی بیداره 😪😫😫😫😫😭😭😭😭

اصلا سختی نداره فقط مریض نشه گل پسرم همش خوبه

یکی دیگه از شرایط به وجود اومده تعقیر کردن روابط بین زن شوهره ... دیگه نمیشه مثل قبل با شوهری خوش گزروند نه بیرون نه مسافرت نه تو خونه

هم مادر هم خانه داری هم وقت گذاشتن برای همسر و هم شاغل بودن😊😘

تربیتشون ازهمه چی سخت تره...اینکه بزرگ بشن چطوری میخوان باشن..وموفقیتشون خیلی مهمه

اونجایی که همه دخالت میکنن

وقتی خابه منم چشام گرمه خابه یهوووو پامیشه😨نق میزنه اب بهش میدم میخابه دیگه خابم از سرمن میپره😂

اینکه همیشه مراقبش باشم خدای نکرده اتفاقی براش نیفته مثلا چیزی تو گلوش نیفتع.ناخنش لای در نره .از پله نیفته و .....

مریضی بچه

بدترینش این هس خوابت بیاد ولی بچه بیداره زجرترین کار دنیاس

اینکه اصلا از بغلت در نمیاد
اینکه اصلا نمیتونی ب کارات برسی و شوهرت ازت انتظار داره مثل قبل بهش برسی
اینکه با وحود این مریضی مجبوری بری سرکار و بعد بچه داری و شوهرداری و خونه داری
اینکه از وقتی ک بچم بدنیا اومده ۶ ساعت پشت سرهم نخابیدم .اینکه دارم افسرده میشم و و و
ولی وقتی خابه و بهش نگا میکنم از خودم بدم‌میاد ک انقد کم طاقت شدم

والا تو این دوماه اول هیچیش بیشتر از بیخوابی عذاب اور و استرس اور نیس در حدی که تو خواب تپش قلب میگیرمو با دلهره بیدار میشم😔😔😔

‌مرده چرالاک زده خخخخ

واقعا گل گفتید
منم همین مشکل رو دارم

اونجاس که بچه مریض میشه و نا ارومه و اذیت میشه.
یکی دیگم اونجا که ادم از شوهرش جدا میفته بعد زایمان مثل قبل نمیشه باشن

پی پی میکنه🤣🤣🤣🤣🤣🤣

پسرم وزن نمیگیره ...وقتی مریضه من میمیرم

والاهمه چیش سخته ولی واقعالذت بخشه.

اونجاش ک دارم ب دخترم شیر میدم پسرم محبت میخواد دارم دخترمو میخوابونم پسرم جیش داره واسه ی مادر۲۰ساله اوج سختیه بنظرم😑از همه بد تر

وقتی به مامانم میگم میگه اینقدر شیرینه و خوب ک اصلا سختیاشو نمیبینم⁦♥️⁩😍

اونجاست که اونقدر درگیر بچه داری هستی اونم دو تا بچه، یکی ۶ ماه و یکی دو سال و هفت ماه، که نه وقت میکنی به خودت برسی نه خونه و به همسرت

حتی نمیتونم دستشویی و حمام رو تنها و با خیال راحت برم

سخت ترین جاش حساسیت غذایی(هرچی دکتر فکر کنید بردم،آخر سر بهم گفتن ک برو فقطدعا کن ک تا مدرسه رفتنش خوب شه وگرنه تا آخرعمر باهاشه و منم سپردم ب خدا),بیخوابیاش ک تمام سعیمو دارم میکنم درست بشه از بخش ابزار گهواره هم هرشب براش لالایی میذارم اما کلا کم خوابه،و اینکه خیلی کم وقت برا دونفره درست حسابی با همسرم داریم ک این همشم بخاطر بچه نیست..شاکر خدام و امیدوارم ک کرونا زودتر تموم بشه لااقل با بچه م ی پیاده روی و پارکی بریم...

نگفتی

میرم سرکار😫😫😫 الهی بمیرم براش
سرکار انقد بغص تو گلومه که بعضی وقتا قلبم درد میگیره 😭

من همش درگیر اینم که چجوری با پسرم رفتار کنم که به حرفم گوش بده لج بازی نکنه عصبی نشه آروم مهربون باشه

مریض شدن نی نی

اینکه بچه ام گریه کنه وندونم چشه میمیرم....

خوابوندش😭😭

وقتی مریض میشن😢

اونجاست که دخترم گریه میکنه و بهونه میگیره اما من نمیدونم چشع ..شبا بیداره

من كمرم عمل شده و واقعا خسته ميشم كه ميخواد فقط تو بغلم باشه
تا ميزارمش زمين گريه ميكنه
بغلي شده عجيب
حسابي خسته شدم نميدونم چيكار كنم

فقط و فقط کم خوابی

میتونید از پیج پوشاک اینستاگرام ما دیدن کنید
@donyaye_mode_sourena1

سخترین قسمت غذا نخوردن بچه است و علاوه بر اون رفتن سرکار

اینکه از روزی که بچه به دنیا میاد تا وقتی که میره مدرسه تقریبا هیچ تایمی برای خودت و خلوت کردن برای خودت نداری و دائما تو خواب و بیداری هر لحظه ذهنت درگیر بچه و مراقبت ۲۴ ساعته از اونه

اینکه این ههه زحمت بکشی البته با عشق و محبت، بعد یکی از راه برسه همه زحماتتون ببره زیر سوال

نمیتونم شبا بخابم😜😜

وقتی که من به عنوان ی مادر باید گریه های مدام و الکیی و نغ زدنای دخترم تحمل کنم و داد نزنم دعواش نکنم که نکنه عصبی و پرخاشگر بشه و برای ایندش بد بشه

اينكه شبا همش گريه ميكنه و تب كردنش بعد واكسن

اونجاش سخته ی لحظه طاقت گریشو ندارم دوستدارم فقط بخنده

سختیش اینه ک نمیتونی ب همه کارا برسی وگرنه لذت بخشه.واینکه لاغر بودم لاغرترشدم😫

خواب غذا نگرانی کار خونه سرکار وزن کم حرفهای دیگران و عذاب وجدان

اونجاست که دست از خیلی چیزا بشوری دربست در خدمت آقا☺️☺️

برای من اونجا سخته که خیلی نق نقو شده و من اعصاب نق و نوقشو ندارم.نمیتونم گاهی گریه هاشو قطع کنم و آرومش کنم عصبانی میشم.بعدا که یادم میاد چقد عصبانی شدم براش ،ناراحت میشمو میگم کاش نمیوردمش که الان با عصبانیتم ناراحتش نکنم.از خودم بعدش خیلی بدم میاد.همه چیش سخته ،بعد از زایمان دیگه هیکلم مثل قبل نشده،رابطم با شوهرم کم شده.توجهم به خودم کم شده.خیلی سخته خداییش.وقتیم گریه میکنه و نق میزنه هم دلم میسوزه براش که نمیتونم ساکت کنمش هم عصبانیتمو نمیتونم کنترل کنم و گاهی یکم صدامو میبرم بالا که خسته شدم آراد بسه دیگه .... گریه نکن.🙁🙁🙁😢😢😢

مریض شدم و هیشکی رو ندارم از بچه مراقبت کنه.

از شیر گرفتنش خیلی سخته خیلی خیلی

همه جاش سخته ولی خب شیرینی خودشوداره

سخت ترین قسمتش نگرانی هاش هس مریض شدنش توقع های بیجای بقیه

دوران بارداریم بگذره هرچه زودتر دارم عذاب میکشم.بعدش هرچقدر سخت باشه طوری نیس

سخت تربن قسمتا رو دارم میگذرونم بچم نزدیک پنج ماهه هنوز دل درد داره با درد بیدار میشه با درد شیر میخوره لثه هاش هم ب ب دل دردش اضافه شده

سخت ترین قسمتش اونجاس که نمیدونم بچه داری کنم ناهار درست کنم ظرف بشورم خونه جارو کنم بعضی موقع ها کلافه میشم

موقع ایی که پول نباشه مخارج بچه هام تامین بشه و میبینیم شوهرم فشار روحی زیادی رو تحمل میکنه برا این موضوع قبلا این مشکل داشتیم خدارو شکر یه مدتی هست که وضع مالی مون خوبه انشالله همه مردم کشورم نیاز مالی نداشته باشن و شرمنده بچه هاشون نشن

خواب مياد ولي اون سرحاله☹️☹️☹️

از اولش برای من سخت بود. طول کشیدن زردی دخترم و بستری شدنش توو بیمارستان. بعدش خشک شدن شیرم و شیرخشکی شدن دخترم و الانم که شیر خشک نایاب شده. تا ۱۰ ماهگی شبا اصلا نمیخوابید و واقعا سیستمم ریخته بود بهم اما الان ۲۰ روزه خوابش درست شده. در حال حاضر سخت ترین قسمت زندگیم وقتاییه که واقعا حوصله ندارم و نمیتونم اونطور که باید برای دخترم وقت بذارم و باهاش بازی کنم. در کل مادر شدن یه مسئولیته که واقعا سنگین و سخته مخصوصا توو این دوره و زمونه. خداروشکر من با رژیم تونستم ۲۰ کیلو لاغر شم و برگردم به وزن قبلیم. سخت بود اما الان راصی هستم

اینکه اوایل دیر میخابید تا ۵صبح ولی واقعا هرلحظش شیرینه واسه من واقعا مادر بودن شیرینه

همه جاش سخته اصلا وقت استراحت نداری و نمیتونی به خودت برسی و حتی واسه یک ساعت نمیتونی برای خودت باشی...سختیش اونجاست که خونه تمیز کردی و خیلیییییی خسته ای و خوابت میاد ولی اون نمیخابه که بتونی حتی یه چرت بزنی...اینکه همش بهت میچسبه و گریه میکنه نمیذاره هیچ کاری بکنی...وااااااای از سختیاش هرچی بگم کم گفتممم فقط سختیههههه

وقتیه که‌غذانمیخوره همش ۳قاشق عصابم خورده

سخت بودنش برای من اینه که مجبورم زندگی کنم باکسی که دوستش ندارم مجبورم صبحهابلندبشم بااینکه ارزوی مرگ دارم.

جوجَم درد داشته باشه و هیچ کاری از دستم برنیاد حالا درد کوچیک یا بزرگ

اونجایی که میبینی همه بار مسولیت بچه رو دوش توعه و شوهرت فقط موبایل دستشه و جلو تلویزیونه

اونجا که هرکاری میکنی بچه راحت بخوابه ولی شب تا صبح گریه میکنه😔

گاهی وقتا مریض که میشم، و همسرم اداره هست و منم دور از خانواده ام هستم، و فقط نگرانم چطور میتونم به بچه ام رسیدگی کنم😔

دندون درآوردن، غذا نخوردن، اینکه باید همزمان هم درس بخونم هم برم سرکار هم نگران تربیتش باشم

غذا دادن بهش سخترین کاره ۱ ساعت طول میکشه یه بشقاب غذا بخوره

فقط و فقط بی خوابی، چون وفتی سرحال باشی به همه چی میرسی. که اونم من تو ایم مدت نداشتم

وای بی خوابی و کلا مسئولییت در قبال بچه

سخت ترین قسمتش اوایل بود که کوچولوی نازم گریه میکرد و من متوجه نمیشدم برای چیه
اما الان با گذر زمان خیلی از گریه هاش رو متوجه میشم😍😍

سلام. من دوتا پسر ۱۴و۱۲ساله دارم به نظرم همه این مسائلی که با اومدن فرشته‌های کوچولو به چشم مشکلات داریم بهشون نگاه میکنیم واقعا به جز شیرینی چیز دیگه ای نیستن من الان با این تجربه دارم از تک تک روزهای دخترم لذت میبرم و هیچ کدوم برام مشکل نیستن😊.
انشاالله خدا حافظ همه بچه‌ها تو هر سنی باشه

بچه بیخوابی،بیقراری داره همه وقت آدمومیگیره طوری که کم کم افسرده میشی خودتوفراموش میکنی مشکلات فعلی هیچ نگرانی بابت تربیت وآینده که چه جوری از پس مخارج برمیاییم هیچ توی جامعه چقدردام سرراه بچه هستش به معنای واقعی مسولیت خیلی سنگینیه

سخترین قسمت اینه که درد بچتو ببینی ونمیتونی کاری کنی جزگریه وخودخوری الانم با هزارتا رنج وعذاب داره بزرگ میشه می‌خوام ازپوشک بگیرمش برام سخته

مسئولیت بچه دار شدن همش سخته .

همه چیش سخته از بارداری زایمان شب بیداری دردای گاه و بیگاه ،بچ

مادرشدن همه جاش سخته و فقط یه مادر میتونه درکش کنه .از بارداری زایمان گرفته تا شب بیداری تب کردن بچه ها غذا درست کردن ها برا نوزاد .دوستان خودتون سوالتتونو نگاه کنین اندازه سر سوزن بدن بچه قرمز میشه نگران میشیم .بچه دیر دستشویی میکنه نگرانیم زود دستشویی میکنه نگرانیم.کل فکر و ذکرمون شده بچه و بچه.با وجود همه این سختی ها محبت رو بین بچه ها به نسبت مساوی تقسیم کردن خیلی سخته .کوچکترها نمکی ترن به طور غریزی دوست داشتنی ترن.ولی بچه بزرگتر حسادت میکنه فکر میکنه دوسش نداریم.برای من این سخت ترین چیزه

اولا خداروشکر که خدا یه فرشته مهربونو صحیح و سالم تو دامن من قرار داد .از این بابت باید سپاسگزار خدای مهربون باشیم.ولی اینکه میگن بهشت زیر پای مادران هست رو الان بهش پی میبرم.چون واقعا بزرگ کردن یه بچه خیلی خیلی خیلی سخته همشم رو دوش مادر هست .اینکه غذا نمیخوره بغض گلوتو بگیره ،اینکه شب تا صبح باید شیرتو بخوره و یک خواب راحت نداشته باشی .اینکه به دنیا بیاد دل درد کولیک داشته باشه و شش ماه رو کلن بیخواب بیخواب فقط با گریه های بچه سرکنی .من که خیلی برام سخت گذشت و میگذره.توکل برخدا😔😔😔

بچه مریض بشه

اصن نمیتونم ب خودم برسم تمام روز درگیر مسیحا و کارای خونه هستم دلم برای خودم تنگ شده خیلی😔

واقعا مادر شدن یه مسئولیت مهم و سخته.درست هدایت و تربیت کردن کودک هست.از هر زاویه سخته ولی در نهایت یک لذت خاصی داره

وقتی تب میکنه مریض میشه😬

اینکه اینهمه بهش برسی و وزنش نگیره😑

فقط وقتی مریضه و شیر نخوردنش

بچم بد غذاست داغونم😔

بعد شير خوردن تا ميخام عاروقشو بگيرم بيدار ميشه وو از اول شير ميخاد😂😂

خودت مریض باشی و بچه وشوهرت توجه بخوان کار خونه هم تلنبار

بچه به کاری کنه ک عصابت بهم بریزه ولی ب عشق اون بچه تضمین آرامش آیندش پارو عصبانیتت بزاری و ب زور خودتو کنترل کنی

اینکه همسر انتظار داره شب که میشه بچه مثل یه آدم عاقل سر وقت بخوابه و اصلا بیدار نشه و صداش در نیاد و مادر خونه هم همه خستگی های از صبح تا شب رو کنار بگذاره و مثل یه خانم ترگل ورگل و پرانرژی در خدمت آقا باشه

👏👏

خیلی خوبه بچه لذت خواصی داره

غذا دادنبه بچه سخترین قسمته کلی با شوق و ذوق غذا آماده میکنم براش ولی پسرم نمیخوره⁦☹️⁩

اینکه واسه شوهرم نتونم زیادوقت بزارم

سخت ترین قسمتش خوابوندنشه🙈😁دردش ب جونم کلی اذیت میکنه تا خوابش ببره

مادر بودن قشنگترین حس دنیاست اینکه حاضری بهترین چیزها مال بچه ات باشه وخودت هیچی .
فقط وقتی پسرم سبحان گریه میکنه ومن نمیدونم برای بیتابیش بایدچیکار کنم واقعا عذاب میکشم وکلافه میشم 😔😔😔😔

شیرم کم بود و بچه ام شیرخشکی شد،واقعا بده،به خصوص پسر من که به خاطر رفلاکسش تمایلی به شیر به خصوص خشک و نداره،کی میخواد ۲ساله شه راحت شم ازین دورانه پراسترس

مریض بشه و بیقراری کنه ص

وقتی فسقلی رو میخوابونم و میخوام استراحت کنم یاغذادرست کنم اون یکی دخترم میاد یابیدارش میکنه یا گیرمیده که باهاش بازی کنم

وقتی پسرم گریه می‌کنه و نمیدونم چرا و حس میکنم مامان بدی هستم
اینکه دیگه مثه قبل به همه کارام نمی‌رسم البته زیاد عذابم نمیده ترجیح میدم کنار پسرم باشه تا کمبودی نداشته باشه

همه قسمتاش سخته کلا (مادر شدن) سخته

مادر شدن کلا سخته از همه چیت باید بگذری از خودت از تفریحات از ی خواب راحت بازم شکررر خدا لیاقت داد بعضی وقتا واسه قبل از بچه داریم دلم تنگ میشه

بی خوابیام خستگی روزانم اینکه بی ریخت شدم و به خودم نمیرسم

خابم میاد و این وروجک بیداره منم با عشششق پا ب پاش بیدارمو بازی میکنم😍

سخت ترینش اینه ک در حد چندثانیه هم بغل کسی بدمش

مریض شدنشه

از کجا بگم بد غذایی خیلی بدددده
اصلا نمیزاره پوشک شو عوض کنم مرضی ام ک جای خود داره کار های خونه و ...‌‌‌..... بقیه ام پیشکش

سخت ترین قسمت اونجایی ک هیچکس درکت نمیکنه.حتی شوهرت که یروز عشقش بودی ولی حالابا۳ تابچه که خودش خواسته،هزارتادردبگیری وبخاطربارداری بدنت باسن کم پیربشه دیگه نبینتت ونخوادت🖤

همش با بچه سروکله بزنی بعدش هیچکی قدرتو ندونه :'(

درررک شوهر پایین باشه نتونی بهش برسی عصبانی بشه

باوجود همه سختیا انقد بچه داشتن و بچه داری شیرینه که همه سختیا رو فراموش میکنی😍

ان شاءالله سلامت باشن میشه بقیشو تحمل کرد. فقط خدانکنه اذیت بشن

بنظرم سخت ترینش اونجاس ک بچه ت یه چیزی دوس داره حالا هرچی میدونی ب صلاحش نیس و با تمام قوا باید خودت رو سنگدل نشون بدی و جواب خواسته ش رو ندی😢😢😢اونم تو این دوره ک هیچ اخلاقی حاکم نیس باید از خیلی از آرزو های بچه بگذری ک بعد یه عمر خودت رو مقصر بدبخت شدنش ندونی😔😔😔مثل گوشی،پوشش،رفت و آمد حالا باهر کسی دوستش باشه آشنا باشه اقوام باشه....
کلا تربیت بچه در نظرم قله قاف طی کردنه😔😔😔

بی خوابی، نفهمی بچت کجاش درد داره، داره دندون درمیاره و تو از دستت هیچ کاری برنمیاد تااز درداش کم کنی،به خودت به زندگی به همسرت به خورد و خوراکت مثل قبل نمیتونی برسی،چاق شدن و راه چاره نداشتن برا کم کردن وزنت، گاهی اوقات افسرده شدن و گریه کردن بخاطر اینکه اندامت بهم ریخته، رنجیدن از دست بقیه بخاطر نیش و کنایه های گاه و بی گاه که انگار اونا از تو نسبت به بچت مهربون ترن، ولی با همه اینا با ی لبخندو قهقه نی نی همه خستگی و حال بدی های آدم از بین میره لااقل برای چند ساعت فراموش میکنی دغدغه هات.

سلام خوب نتونی به خودم و همسرم برسم

سلام، سخت ترین برای من وقتی که دخترم زبونم لال مریض میشه تب میکنه بی حال دوست دارم همه ی زندگیم بدم دخترم سالم و سلامت باشه و اینکه باید تو مهمونی و جاهای شلوغ مواظبش باشم که خدایی نکرده زمین نخوره و موقع دندون دراوردنش که گریه میکنه بی قرار و من جز استامینوفن کاری نمیتونم بکنم براش ولی در کل با همه ی این سختی ها وقتی یه لبخندش میبینم انرژی میگیرم انشالله همه ی نی نی ها سالم و سلامت باشند و خداوند نگه دارشون باشه

سختی داره ولی وقتی فکر میکنم که این روزها میگذره و خاطره اش میمونه و تکرار نمیشه سختیاش شیرین میشه.تا وقتی سلامتی بچمو میبینم هیچ سختی وجود نداره.خداروشکر

تربیت صحیح بچه ...این به نظرم خیلی سخته ممکنه یه رفتارایی ازم سر بزنه ک ندونم غلطه ...فقط از خدا میخوام بچم خوب تربیت بشه ک وقتی از دنیا رفتم خیالم راحت باشه 😔

بچه داری سخت نیست.فقط نمی تونم پایان نامه رو تموم کنم و فکرم همه اش مشغولشه

وقتی از دل درد پنج ساعت گریه میکنه دیوانه میشم مچاله میشم میشکنم

سخت ترینش وقتیه که بچت مریض بشه. ادم دوس داره خودش هر لحظه هزار دفه بمیره ولی بچش طوریش نشه

نمیتونم وقت کافی برای همسر و زندگیم بزارم

اینکه بچه ت مریض بشه و غذا نخوره و تو از ته دل غمگین باشی و از خدا شفای همه مریضها وبچه خودتو بخوای🙇‍♀️🙇‍♂️

اینکه موقع اذان صبح شده اما بچت روپاته .اگرم پاشی بیدارمی شه وگریه.وجوش قضا شدن نمازتوداری

هم باید همه کارای بچرو بکم همه کارای خونه هم کارای خودم هم کارای همسرم بدون هیچ عیب و نقصی و هیچوقتم هیچ اعتراضی ویاشکلایتی نکنم همسرم هم هیچ کمکی ک بهم نکنه نکنه مدام غرهم بزنه

خسته ای میخوای بخوابی ولی اون نمیزاره توهم مجبوری به خاطرش بیدار بمونی

مریض شدناش، مادر یا بچه

اونجاس ک بیشتراوقات دل‌درد میش و شبا نمیخابه... وقت ندارم ب زندگی برسم با این وروجک

سخته ولی وقتی لبخند دخترتو میبینی آسون میشه

همه چیزمثل غذانخوردن نخوابیدن مریض شدن میگذره ولی تربیت صحیح همیشه باهات پس سخت ترین کاربرای مادر

دوری از پسر اولم ... اون فقط پنج سالشه و نیمشه دومی که اومده دست تنهام و هم کولیک داره هم رفلاکس. خیلی وقتم رو میگیره کارای خونه هم‌هست. تمام این پنج سال و نیم پیش خودم بوده و مدام‌پارک میبردم و بازی میکردم حالا الان اصلا نمیتونم مثل قبل باشم... عذاب وجدان دارم همش😔😔😔

همین ک سالم باشن کافیه،اللهی شکر👐

نق الکی میزنه،مخصوصا موقعی که برای شیر دوسالش دیگه تمومه نق میزنه

باید كلی بگردم تا ببینم صلاح بچم چی هست و سخت ترینش این كه بزرگترارم راضی كنم تا مجاب شن

کم خوابیدن وتوخونه موندن

بچم اصلا نمیخوابه

اینکه باسن کم بدون تجربه دوقلوداشته باشی مادرم نداشته باشی👫الهی شکرت بازخدا

اینکه دائم نگران یک نفر باشم سخته☹ این نگرانی برای بچه تو هر مرحله از زندگیش یک جوره و تمومی نداره

شانس ماس کم محلی فقط باپسرم سرگرمممم

خیلی این کارو کردم ولی یه دوره جواب میده فقط هر راهی که فکر کنی رفتم

اره نمیدونم‌چه کنم دیگه مولتی گرفتم اهن هیچ فایده نداشت

بهترین حس دنیاس خیلی لذت داره

همش سخته اماحال بچه هات خوب باشه برات کافیه امابچهام بدغدان کلافه میشم

سخت ترین قسمتش مریض بودنشه که منم باهاش مریض میشم😭

فقط مريض شدنش

بچه داری از وقتی که جنین تشکیل میشه تا وقتی بزرگ بشه سخته ولی خدا به همه ی مادرها خیلی صبر داده
خداروشکر که من از پسش برمیام وقتمم تنظیم شده ولی الان یخورده یه مشکل دارم که ایشالله به زودی اونم حل میشه

درکل مادر شدن سخته

وقتی بچم مریض باشه و وقتی حاضرنباشه شیرمنو بخوره و شیرخشک براش لذیذتر باشه.

بچه‌هام مریض میشن مثل الان که سرما خوردن😭

هیچ کاری نمیتونم انجام بدم حتی دسشویی هم نمیتونم برم اونوقت خواهرشوهرجان میگن توخونه هستی میخوری ومیخوابی بچه روخودت نگه دارچرامیخوای داداش ماکمکت کنه ببخشید مثل اینکه من بچه روازخونه بابام اوردم انگارنه انگاربچه برادرشونه

سخترینش اونجاس که بهونه بیرونو بگیره وهی گریه کنه

وقتی دارم از دلدرد به خودم میپیچم و نمیتونم برم دستشویی،چون دخترم همش گریه میکنه دنبالم و اگه خواب باشه با یه تق از خواب میپره

هیچ کسیو نداشته باشی کمکت بده واز خستگی داغون باشی

اونجایی که همسرت بگه مگه چیکار میکنی تو خونه؟/درک لازم رو ندارند که وقتی مادر میشی دیگه واسه خودت نیستی حالا منی که عاشق مادر شدن بودم شدم این مادر خسته ی افسرده

کلا بچه یعنی سختی مخصوصا ماه هایی ک واکسن داره و لج میکنه

بی خوابی اولاش که خودمم حال روحی و جسمی مساعدی نداشتم خیلی سخت بود

اونجاش که نظرات غلط بی پایه و اساس هر ننه قمری که توی تربیت بچه های خودشون موندن رو بشنوی و سعی کنی بخاطر بچت حرص نخوری و حالت و خوب نگه داری😁

اینکه پریود باشی و دوتا بچه اذیتت کنن و شوهرت هم نباشه خونه
وااااای😢😭

سخت ترین جاش اینه که نی نی شدید گریه میکنه تو نمیدونی چیکارش کنی.واز تنهایی خودت هم باهاش گریه میکنی.من نی نی ام دو ماه و نیم ی تیکه گریه میکرد.و کم خوابی داشت.خیلی اذیت شدم.

اینکه ساعت ۳ شبه ولی هنوز نی نی شارژه بازی میخواد و توام تو اوج خستگی هستی

سخت ترین قسمتش اینه که دو تا محصل دارم که با وضعیت کرونا و درس آنلاین، یه دونه بچه داری که چهاردست و پا میره و باید خیلی مراقبش باشی ، نمی دونم چطوری همزمان حواسم به سه تا شون باشه!!! خونه تمیز و آروم باشه واسه بزرگترها و محیط بازی و شادی برا کوچیکه!!!!

برا من سخت ترینش .بی خوابی هامه ..نمیتونم خوب بخوابم😞

فقط مریض نشه همین و بس 😑

همش سختیه ولی لذت خاصی داره این سختی کشیدن ها.ولی سخت تر از همش اینه یه روز پر مشغله رو گذروندی حالا نیاز به یک ساعت استراحت داری ولی بی قراری های بچه و کارای شوهرجان همون موقع شروع میشه،از خودت میگذری و خواسته هاشونو بر آورده میکنی و آخر شبی با تنی خسته و کوفته به رخت خواب میری و صبح زودتر از همه بلند میشی که به نی نی و شوهرجان برسی ولی نتیجه اش میشه این(مگه چه کار کردی،یه غذا و پختی و یکم جمع جور مگه دونفر آدم چقدر کار دارن و درک نمیکنند گریه و بیقراریای بچه کل وقتت رو پر میکنه.درک نمیکنند بعداز این همه سختی و زحمت یه تشکر کوچولو یا یه آغوش گرم چقدر آرامبخش و کلی خستگیارو از بین میبره
😔😞😔

نگرانی ک خدایی نکرده چیزی نشه یادردش نیاد واااای فقط ارزومه همیشه سالم وسلامت باشه وپیربشم ازم نگهداری کنه یکم منو دلداری بدین همش نگرانم

ولی خب الهی تنشون سالم باشه باهمه سختی ها میشه کنار اومد

اینکه باید کارهای خونه روهم با بچه داری انجام بدی، اینکه درگیر کاری یهو میبینی بچه داره یه خرابکاری میکنه و تا برسی بهش کلی استرس میکشی و بچه حرف گوش کن نباشه، حالا بی خوابی شبانه به مرور کم میشه ولی هشیار بودن و 24ای جاروبرقی کشیدن و کثیفی دوباره توسط جوجه جان خیلی اذیت کننده اس،بچه هارو وابسته خودتون نکنین خیلی بده تایم دستشویی رفتمون هم گریه میکنن

سخت ترین قسمت اینه که همسرت توزندگی درکت نکنه همراهت نباشه فقط به فکرخودش باشه

درسته مادر بودن سخته درکنارش ی لذتایی هم داره.
مث قبلن ب تفریح و بیرون رفتن و ب خود ارایی و ب همسر نمیتونم برسم.ولی تا جایی ک امکانش باشه تلاشمو میکنم

مجبورم همیشه شاد و سرزنده باشم سعی کنم ناراحت نشم گریه نکنم که از طریق شیرم رو بچم تاثیر نذاره
خیلی سخته همیشه خودتو کنترل کنی و آروم کنی

از کارم پشیمونم اما مهرش به دلم افتاده و دوسش دارم دیگه کاریش نمیشه کرد

اینکه ازوقتی دخترم به دنیا اومده حسی به شوهرم ندارم و این اذیت میکنه هردومونو

مریضیش

سخت ترین قسمت مادر بودن اونجاش که همه دخالت میکنن مخصوصا خانواده شوهری

خوابم میاد ولی نمیتونم بخوابم چون شاغل هستم خیلی خسته میشم

نمیتونم بچه مو بعداز ظهرها بخوابونم.

پسرم شیرمو خیلی وقتا نمیخوره و باید به زور بهش شیر بدم
این سخت ترینه برای من

وای وای شیردهی خیلی سخت بود. در کنار همه سختیها سراسر لذت و عشقه... حاصر نبستم یک ثانیه اش رو از دست بدم

خوابوندن شب بچم و اینکه دوست دارم خونم تمیز باشه ولی هیچ وقت اونطوری که دلم میخواد نمیتونم به کارای خونه برسم.و همش میچسبه بهم تازه چهار دست و پا میره بعضی موقع ها کلافه میشم.

تربیت فرزند اگه تربیت خوب نباشه تمام زحمات ادم هیچ و پوچه

اون جایی که شب و روزت براش میذاری هزار جور نگرانی و دلهره داری تا بزرگ بشه و باعث سربلندی بشه.ولی در مقابل تموم زحماتت بهت میگن نمی تونی.هزار جور دخالت و حرف ناجور باعث میشه غصه تو دلت جمع بشه و خودت بدونی داری ذره ذره آب میشی ولی بخاطر بچه ات مجبوری.

سخترین قسمتش واسه من زمانی که بچه هام هردو مریض میشن ومدرسه هم دارن واقعاواسم سخت هم پرستاری کنم هم درس بدم خیلی اذیت کننده واسم اونم بااین وضع بارداریم ودست تنها

خب بالاخره هرچیزی سختی داره ازهمه لحاظ
ولی اینقدر زندگی شیییییرین میشه که هرلحظه اش لذذذذت
من ۲۴ سالمه دوتا بچه دارم

زندگی خیلی سخته وکسل کننده ازبعدازتولدبچه ام یک سال وهشت ماه میگذره خیلی داغونم دیدم نسبت به زندگی شوهرم عوض شده ازهمه چی متنفرم زندگی بهم سخت میگذره واین رودخترم هم اثرگذاشته عصبی شده دارم خیلی اذیت میشم

بچت گریه کنی و نتونی آرومش کنی جیگرم کباب میشه

بنظر من تربیت دست بچه سخت ترین هست

سختیش هم شیرینه میگذره این روزا هم که یه روز حسرتشو می خوریم که زمان به عقب برگرده

نمیتونم برا خودم همسرم وقت بذارم

کم خوابی شب... بخدا اگ دختر من بذاره من شب درست بخوابم، مادر خوبی خواهم بود... دیگ هیچ سختی نداره...
ولی خب خیلی هم نگرانم ک نتونم درست تربیتش کنم و رفتاری کنم ک رفتار درستی نباشه... همش در حال سنجیدن رفتارم هستم...
تربیتش بزرگترین مسئولیته....

فعلا که سخت ترینش اینه که سینه هامو اینقدر با دندون کشیده که زخم شده و وقتی میخوره از کل دنیا متنفر میشم و دوس دارم بمیرم😐😐😐خیلی سخته😭😭😭بعدیاشم که دیگه شب بیداریا تا صبح مدیریت خونه و همسر و رسیدن به خودم خیلی سخته که خداروشکر تا حالا تو مدیریتش موفق بودم

اینقدر گریه میکنه و بهانه میگیره ک نمیتونیم باهمسرم بریم سفر و خوش گذرانی...خیلی از هم دور شدیمو فاصله گرفتیم.

یکی شیر نخوردن ودیگر مریض شدن وبعد غذایش

که همسرم دهنشو باز میکنه و هرچی از دهنش در میاد میگه فکر نمیکنه که من به ارامش نیاز دارم برای بزرگ کردن دخترم احمقن دیگه احمقققققققققققق

انقد همش سخته ذهنم ب جای خاصیش نمیرسه فقط امروز درگیر اینم ک تا پوشک میکنم پنج دیقع بعد....😛

اره گلم بهش هر روز میدم گاهی خوبه گاهی بد البته دندوناش خیلی اذیتش کرد پشت هم اورد اوایل خوب میخورد از وقتی دندون اورد اینجوری شد

سخت ترینش وقتی هست که با کسی درددل می‌کنی از اینکه به کارهات نمی‌رسی با وجود بچه و طرف مقابل میگه وا اینهمه زن مثل تو بودند پس زندگی هاشون تعطیل شده ؟

خوب فقط یه جمله بگو آره درکت میکنم ،حق داری .تا من هم آروم بشم

سخترین کاراینه بایه پسر14ساله cpبه کوچولومم برسم دست تنهابه دوتاشون برسم هم کارای خونه هم به شوهرم برسم که بعداز۴ماه هنوزنتونستم زیادموفق باشم چون کارای خونه اکثرامیمونه

همه چیش سخته

بهترین و قشنگترین و لذت بخش ترین حس مادر بودن و یک زن بودن که تموم وقتمو اول کنار همسرم و در کنارش برای پسرم میزارم که ۷ ماهشه ...

همه جاش سخته.. مال خودت نیستی.. وقت یه دستشویی هم نداری. اونوقت بهت میگن مگه چیکار میکنی

اونجایی که خدایی نکرده بچه مریض بشه و گرنه همش عشقه با تمام مسائلش با دید عشق نگاه میکنم و هیچ وقت خسته نمیشم 😍😍😍

اینکه بچم برای خوابیدن خیلی مقاومت میکنه و من چند ساعت درگیر خوابوندن بچم ام😊

ن میتونم خوشبگذرونم ن ب شوهرم برسم ن کارای خونه رو انجام بدم ولی ب داشتن کوچولوم می ارزه😍

اینکه اولین بچه ات رو به دنیا بیاری و شوهرت کنارت نباشه

دعواهاشون😢😢😢

بدغذایی، حرص خوردنم برای کمبود وزنشون😢

نتونم براشوهرم وقت کافی بذارم وقتی خوابت میاد بچه سرحال باشه😑

سختیش اونجاس که خوابت میاد و نی نی بیدار بشه و سرحال باشه. و شوهر کنارت خروپف کنه برا خودش حسابی😭

سختیا الان رو تحمل میکنم ۲تا دختر دارم که با این زمونه وگرونی از ایندشون میترسم

اینکه نمیتونم به شوهرم رسیدگی کنم مثل قبل واعتراض میکنه غر میزنه کمکمم نمیکنه

بي خوابي و نميتونم هيچ جا برم

خودم قربانی شدم از نظر روحی جسمی 4تا بچه بدون کمک اطرافیان بخدا از کمر درد میمیرم نمیدونم روز کی شروع میشه شب کی شروع میشه در مورد بچه دار شدنم شوهرم خیلی بی احتیاطه. دیگه به گلوم رسیده

سخت ترین قسمتش اینه بچه م وقتی بزرگ شد یکی بهم بگه نوع تربیتت غلط بوده

سختترین قسمتش اینه ک نتونم واسه خودم وقت بذارم، راحت مثل قبل برم بیرون و خرید و ب شوهرم برسم

این که دخترم شبا تو خواب بی قراره چند بار با گریه بیدار میشه و من نمیفهمم چشه

اونجاست که هر روزش پر از چالش های جدیده،غذانخوردن،ی دفعه صبح زودبیدارشدن،واکسن، دندون دراوردن،بی قراری و....

سخترینش اینکه نی نی گریه میکنه و نمیدونی دلیلشو😢

شبا نمی خوابه دخترم هی پامیشه.

اینکه شوهرم به خاطر بچه با من دعوا میکنه و به من توهین میکنه.
و با وجود اینکه بخاطر بچه بهم توهین شده باز هم با بچه ام مهربونم و قربون صدقه اش میرم❤

همه جاش سخته شوهرم میگه بچه مریض میشه البته در مورد خودش پرسیدم.

بی خوابی و وقتی برا خودت نداشته باشی. انقدر فوضول خانوم اذیت میکنه وقتی برا کنار همسر بودن نیس

همش شیرینه تک تک لحظاتش😍 ولی چاقی بدجور رو مخمه😫

سخت ترین قسمتش فکر کردن به آیندشه که توی این وضعیت بد قراره بزرگ بشه😕

خود مادرشدن پراز مسئولیت و سختی اما وقتی پسرم صبح پامیشه میخنده تمام سختیا یادم میره ..ان شالله هیچ مادری درد بچشو نبینه

مادر بودن سخت نیست همش میگذره فقط خداکنه بتونم دخترمو درست تربیت کنم و توراهیمم ک قرار ب دنیا بیاد بتونم ب خوبی بزرگش کنم سخت ترین قسمتش تربیت بچه هامه با اینکه خیلی دست تنهام

اینکه همش نگران بچمم واحساس میکنم زندگی زناشوییم مثل قبل نیست

وقتی پریودم و بچه اذیتم میکنه😭

سختیش اونجای که شوهرت تا تقی به توقی میشه میگه بچه تو جمع کن .ولی تا دلخوری دعوا میشه میگه بچه مو بده.فقط موقع خرابکاری هاشونو جاییشون زخمی میشه مادرشم بقیش نیستم😔😔

اونجاس که شوهرت میاد میگه مگه چکار کردی حالا یه بچه زاییدی

وقتی میخوام غذا بدم

خیلی سخته خیلی خیلی😔خارج از اینکه بچه شیرینه اما بیش از حد حداقل واسه من که سختی داره،نه میتونم رخت خواب جم کنم نه میتونم ظرف بشورم و کارایه روزمره مو انجام بدم تا بلند میشم همچین جیغ میکشه که آدم دیوونه میشه،شدم یه آدم شلخته و افسرده و عصبی که همه چی باید باب میل آدرین باشه وگرنه جیغ پشته جیغ...خیلی خسته ام

سختترینش وقتی مریض میشه وبی حالِ نینیم😔🙁

تربيتش براى من سخت ترين قسمتِ مادر بودنِ

سخترین قسمتش بد شیرخوردن دخترم تمام دغدغم شیرخوردنش....واینکه ب هیج کاری نمیرسم خودمو ک فراموش کردم

سخته وقتی که باهم گریه میکنن ونمیدونی به کدومشون برسی

سخت ترین قسمتش اب کردن شکمه😂😂😂

اونجاست ک پسرم ب هیچ صراطی مستقیم نیست و گریه میکنه ..لجبازی کردنش از حالا

سختترین قسمتش برا من کم 😁🤣

همه چیزش سخته نمی تونی به خودت برسی به خونه برسی من که غذا هم عجله ای درست میکنم همه جاش سخته

غذا خوردنش گریه کردنش

من دوتا پسر دارم،با فاصله ی سنی کم

نمی گم، بچه داری سخته یا آسون

نه سخته نه آسون.......همه چیز بستگی به دیدگاه و نگاه ما آدم ها داره،من سعی میکنم ،این مسیر پرچالش رو با علم و آگاهی پشت سر بذارم،خیلی خودم رو درگیر سختی هاش نمیکنم،خداوند باری
تعالی می فرمایند؛ اِنّ مَع العُسرِ یُسرا

هیچ کاری تو این دنیا آسون نیست،مهم این هست که ما چه طور از پس مشکلات و سختی های زندگی بربیایم،من خدارو شکر می کنم که همسر خوبی دارم،که همیشه کمک حال من بوده،تو این مسیر تنها نبودم،همسر خوب ومهربان واقعا نعمته .

بدترینش اینه که شوهرت که میدونه دلیلش چیه که نتونستی به بچت شیرخودتو بدی وبهت بگه تو که مادر نیستی چون شیر خودتو ندادی، بچمم به تو احتیاج نداره شیرخشک رو همه میتونن بدن

بی خوابی های هرشب بخاطر رفلاکس بچم

ھمہ جاش۔مخصوصا بی اشتھایی و بی قراری برای دندون در آوردنش و بیخوابی مادر

تا صبح باید شیر بدم

سخت ترین قسمتش مریض شدن واینکه نتونی کاری واسش بکنی

واسه خودم نمیتونم وقت بزارم حتی وقت سرخاروندنم ندارم

اینکه دیگران هرروز ی عیب میذارن رو بچت و تو قلبت ب دردمیاد😭

نمیتونم به کارای خونه برسم همیشه خستم.واقعا سخته بچه بزرگ کردن.بیخیال خودم شدم مسافرت وای خدای من دلم چقدرتنگ شده برامسافرت خیلی حرس میخورم

اره سومی بچه ام میشه

به نظر من قسمت سختش فقط زایمانه یا شاید نی نی تو راهی دارم اینجوری فکر میکنم

دخترم غذا نمیخوره و این واقعا سخترین و غصه دار ترین موضوعیه که بعد از مادر شدنم بشدت دچارش شدم

اینکه دخترم اصلا خواب خوبی نداره الان که دوسالشه کماکان خیلی سخت خوابش میبره 😭

فقط روزایی که بچه‌هام مریض باشن برام سخت‌ترین.‌ بقیش همش عشقِ عشقققق❤

سخت. ترین. مرحله. اینه که بتونم. دخترامو درست. تربیت. کنم. با. اعتماد. بنفس. عالی.

اونجاس ک واس مشکل بچت نتونی کاری کنی مثل رفلاکس یا کولیک و....

بي خوابي هاي چند ماه اول

سخت ترین قسمت یکی وقت کافی نداشتن من ازوقتی زایمان کردم وقت نمیکنم به خودمم برسم یکی تربیت خوب کردن خییییلی سخته

رسیدگی به بچه اول تنبل که هیچ کاری بلد نیست.وگرنه کارهای دیگه سختی نداره

نمیتونم به همه کارهام،به خودم و شوهرم برسم و همش در حال بدو بدوام

فعلا خوبه ولی مدام استرس اینو دارم که 3 ماه دیگه باید برم سرکار. مدرسه های پا در هوا و شروع دردسرهای جدید

که بین ادامه شغلم یا موندن در خونه و بزرگ‌کردن بچم موندم

هیچی سختی نداره هم سختی داره هم اسانی امان ازفضولی ودخالت های اطرافیان که بزرگترهستن وخودشون همه جادخالت میدن دختربزرگم دیرزبون دراورد امان ازحرفها ...الان یه بچه دیگه دارم هرکاری میخوام براش کنم میگن این کارونکن مثل بزرگه میشه اعصاب نمیمونه..🤨🤨🤨امابازم کارخودماانجام میدم😂😂😂😂😂

بدغذاییش😭😭😭😭😭😭😭

همه چیش سخت والا.
اما هیچکس درکمون. نمیکنه

سختیش اینجاست که با ۲۰سال سن دو تا ختر دارم با یه بارداری ناخاسته از بس درگیر دخترام هستم هر چند روز یه با غذا میخورم طفلی بچه تو شکمم

اره گلم همه چیز میخوردم و خیلی هم رعایت میکردم من خودم خیلی لاغر بودم دخترم ۳۲۵۰ دنیا اومد الان ۹۳۰۰ هست

کم خوابیییییی

سخت ترین قسمتش به نظر من اینکه نمیتونی مثل قبل با همسرت خوش گذرونی کنی، البته این موضوع به کرونا هم ربط داره، یعنی واقعا کرونا و بچه داری همزمان باهم جور در نمیاد، چون حتی یه خرید ساده هم نمیتونی بری، چون عادلانه نیست خودت و همسرت ماسک بزنی ولی فسقلی نزنه.

اینکه بعد از سالها خیالبافی برای مادر نمونه شدن. متوجه بشی حتی در حد یک مادر خوب و معمولی هم نیستی .

سخت ترین کار این ازخوابش بگذر نتونی به شوهرت برسی یا ی اراریش کنی بیرون بری بیاوقت خودتم نداری من دست تنهام خیلی دارم ازیت میشم همیشه با شوهرم دعوا دارم انگار اصلا دوسم نداره ازمن بدش میاد چون هیچ وقت براش وقت نداشتم چون نمیرسم تمام فکر ذهنم شد این بچه از بس که به دنیااومد خیلی ازیت شدم چون هم دل دردبود هم رفلاکس داشت حالا هم بد غذا هست با غذا خوردنش مشگل دارم

بچم غذا نخوره😭😫😫😔😔😭

فقط به خونه نمیرسم گاهی اوقات بهم ریختس با اینکه همسرم خیلی کمکم میکنه تو کار خونه و اینکه خیلی وقت نمیکنم با همسرم تایمی رو بگذرونم

سلام خانمهای گل مامانهای گل اگه لباس برای کوچولوهای گلتون میخوایید یه سربه این پیج بزنید بهترین لباسها بامناسبترین قیمتها تنوع رنگ که دیگه نگم براتون عالی 👌خوشحال میشن ازپیجشون دیدن کنید😘😍💐


@nini.shop3355

اینکه بچه هام خوب تربیت کنم وبهترین جا برسونم خیلی سخته😭

وقتی مریض میشه و نمیدونی چشه .بزرگ کردنش خیلی مسئولیت سختیه

سختیش اینه که در عین بچه داری باید خونه داری و شوهر داری کنم،کنارش درس هم بخونم. بعد شوهرم هم توقعش بالا باشه که همه کارا سر جاش و به موقع انجام بشه

اونجاس که هرکاری میکنم بچم غذانمیخوره😐😐

غذا نخوردن بچم، به نظرم سخت ترین چیز دنیاس😔😔😔

بدغذایی پسرم و لاغر بودن و وزن نگرفتنش ... بی اعصاب و بی حوصله شدم و افسرده😡😡😡😡

اونجاس که هرکاری میکنم بچم غذانمیخوره😐😐😐

غذا نخوردن بچه ام، خیلی سخته هیچی بیشتر از این برام سخت نیست😔😔😔

سخت ترین قسمتش اینه ک بچه مریض بشع واااااااااای ... یکیم غذا دادن به بچه

سخت ترینش اینه که وقتی مریضم باید بلند شم کارای پسرمو بکنم

دلم میخوادیه کم برای خودم باشم هرازگاهی بی بچه ها چندساعتی وباشوهرم خوش بگذرونم

به نظر من مادر بودن هم سخته هم لذت بخش باید با خوشی‌های دوران مجردی و دو نفره بودن خداحافظی کنی با خنده هاش بخندی و با گریه هاش گریه کنی باهاش بخوابی و باهاش بیدار بمونی کلا زندگی 180 درجه زیر و رو میشه

قسمت سخت اش شیر دادنه چون با دعوا شیر میخوره بزور

سخترینش برای من اینده دخترمه،،،،فقط از خدا میخوام پشت و پناه دخترم باشه🙏

در کل مادر بودن خیلی سخته خیلی.ولی وقتی دخترم نق میزنه و گریه میکنه و نمیدونی مشکلش چیه از همه چی سخت تره

اینکه بچم الرژی شدید داره. هیچی نمیتونم بهش بدم. درجا واکنش نشون میده. بخاطر الرژی دکترا شیر خودمو. منع کردن😭😭ففط4ماه شیرخورد...

سختیش اون جاش که دو تا دخترام که ۱سالونیم باهم فرقشونه با هم دستشویی میکنن

مریضیاش‌خیلی‌سخته.

نمیزاره پوشکش رو خوب عوض کنم و بشورمش. نمیدونم چرا هی زور میزنه. نگران ختنه اش هستم و می ترسم مشکلی داشته باشه. از کارم زدم. به کارهای خونه نمیرسم. نزدیک پریودی هم که کلا هیولا میشم. چاق شدم و از هیکلم بدم میاد. هشت ماه دست به پیانو نزدم. انگشتام از فرم افتادن. دیگه چی بگم. ولی در کل شیرینه این وروجک

بنظرم خیلی شیرینه همه سختیها فراموش میشه وقتی شیرین کاری میکنن

همه جای مادربودن سخته ولی تا جایی ک تونستم باهاش کنار اومدم فقط تنها سخت ترینش گریه های نیمه شب پسرمه ک هیچ جوری ساکت نمیشه.....وگرنه با از صبح تا غروب دستشویی نرفتن و غذا نخوردن و سوزش معده و شلختگی ظاهری و لباسای مندرس دارم میسازم تنها لطفی ک در حق خودم میکنم شبا مسواک میزنم😐همین

اینکه وقت نمیشه همه کاراتو انجام بدی درست

همش خوابم میادو دنیز بازی میخواد🤧🤧

اونجاست که نتونم بچمو به راهی که درسته هدایت کنم.

خوابوندنش😭

سختیش اینه که خودم خیلی لاغر شدم و توان خیلی کارارو ندارم ولی مجبورم که انجام بدم بعد زایمان نا واسم نمونده

اینکه بچه درد داره و بی قرار اما کاری از دستت برنمیاد و بی خواااابی😶

سخته کلا همچیش ولی با همه سختیش لذتبخشه که یه بچه سالم داریم

کلا سخته و زندگیت دیگه مثل قبل نیست و نخواهد شد

سخت ترین قسمت مادر بودن‌همه جاشه همهههههه جا

مریض شدن بچه خیلی سخته اصلا نمیدونم چکارکنم

سخت ترین کارم غذا دادن بهش هست غذا نمیخوره اینقدر غصه میخورم نمیدونم چرا اینجوری میکنه وقت ناهار شام میشه غصه ام میگیره

نی نی مریض میشه و نمیتونی بفهمی کجاش درد داره و خودش هم نمیتونه بگه

سخت ترین قسمتش فقط اونجاکه دارن دندون درمیارن و هیچ کاری ازدستت برنمیادتاانجام بدی بلکه ثانیه ایی دردنکشن

همه جاش سخته واقعا،اما لذت بخش خداروشکر

لاغر شدنم که فکر نمیکنم مثل قبل دوباره سرحال بشم 😫

تا الان که زیاد سختی نداشت.
ولی فک کنم وقتایی که مریض بشه خیلی اذیت بشم.

واسه من سخترین قسمتش اینه ک دخترم مریض شه یا یجاییش دردکنه.دخترم رفلاکس داره وقتی بالامیاره خیلی غصه میخورم ☹️☹️

نمیتونم با شوهرم وقت بگذرونم و درسمم نمیشه بخونم از یه طرف دخترم از یه طرفم کارای خونه🤕🤕

نمیتونم باشوهرم وقت بگذرونم
تمام زندگیم سمیر شده
اصن انگار نمیبینم شوهرمو،دست خودمم نیس

برا ک بتونم مث همیشه خونه رو برق بندازم

وقت کافی ندارم از خوابم میزنم
خیلی سختمه
بقیه چیزاش شیرینه

مادر بودن ما یه مسیر پر چالش هست و باید همه چیز ش رو قبول کنیم و به راحتی بپذیریم

چاق شدنم وگرنه از هر لحظه ش لذت میبرم
با همه سختیاش ..

چاق شدم 👎😐😐😐☹☹☹🙁🙁🙁🙁🙁

همش سخته

اینکه با سن کم دوتا بچه رو بزرگ کنم

همه زندگی رودوش منه وشوهرم کمکم نیست بچه داری میکنم وقسمت سختش اینه که شوهرم میگه مگه چیکارمیکنی یه غذادرست کردم داریوکهنه بچه😳کاری نداری که توخونه هستی و راحت 🤐🤐🤐🤐🤐

تربیت خوب در کنار شاغل بودن خودم

میخوام دو دقه با شوهرم باشم یهو بیدار میشه و جیغ و گریه اخ اخ

اینکه بچهامو خوب تربیت کنم..سخت ترین کاره

سختی نداره همش برام لذتبخشه

خوابت بیاد و نی نی سرحال باشهههه

ولا چی بگم همه چیش سخته از کجاش بگم

اونجایی که شوهرت از توقع وقت گذاشتن براش داره ولی تو وقت نمیکنی دستشویی حتی بری

مریض شدن بدغذایی

سخت ترین قسمت اینکه مادر شدم دخترم اصلا غذا نمیخوره کمبود وزنم داره کارم فقط گریس😭😭

اوایلش بی خوابی سخت بود ولی خب بالاخره دیگه مسئولیت راحت نیست

نمیتونم برا شوهرم وقت کافی بزارم و خوش بگذرونم

سوال های مرتبط

آواتار مامان جوجه مامان جوجه جوجه هفته سی‌وهشتم بارداری
احساس طرف مقابلم خوبه از رابطمون و رو به رشدیم جفت ... ادامه پاسخ
گهواره گهواره ۵ سالگی
✳️ برای پاسخ به این سوال دکمه‌ی تکمیل پرسشنامه رو لمس کنین و به سوالاتش جواب بدین!

سخت‌ترین قسمت خرید کردن اونجاست که نمیدونی از کجا خرید کنی که قابل اعتماد باشه! نظر شما چیه؟
توی بحث امروز می‌خوایم نظر شما در مورد خرید کردن برای فرزندتون رو بدونیم، اینکه توی خرید کردن به چه مواردی توجه می‌کنین و براتون مهمه؟ معمولا بیشتر چه چیزهایی برای فرزندتون تهیه می‌کنین؟ نظرتون در مورد خریدای آنلاین چیه و در حال حاضر بزرگترین چالشتون در مورد بارداری یا فرزندپروری چیه؟

✅ پس حتما در قسمت بالای بحث روز، دکمه‌ی تکمیل پرسشنامه رو لمس کنین و به سوالاتش جواب بدین.
مشارکت توی این پرسشنامه به ما کمک می‌کنه که:
🔹 بتونیم بیشتر شما مامان‌های عزیز همراه گهواره رو بشناسیم و از دغدغه‌هاتون بدونیم.
🔹 بتونیم خدمات بهتری به شما بر اساس نیازهاتون ارائه کنیم.

مثل همیشه می خواستیم بگیم که گهواره با انرژی و عشق شما در حرکته❤️
از همراهیتون ممنونیم.
آواتار مامان یاسین مامان یاسین یاسین ۴ سالگی
لباس و اسباب بازی برای پسرم
گهواره گهواره ۵ سالگی
✅ مراقبت‌های زیبایی مناسب مامان‌های پر مشغله چیا هستن؟
مشغله‌های مادر بودن گاهی اونقدر زیاد می‌شه که پیدا کردن زمانی برای رسیدگی به خودمون سخت میشه...
اما این رسیدگی برای احساس خوبی داشتن نسبت به خودمون و سلامت‌مون ضروریه. رسیدگی به زیبایی و سلامت پوست و مو یکی از اون قسمت‌هاییه که به ما خانم‌ها حس خوبی میده؛ ولی با توجه به مشغله‌های مادر شدن لازمه توی روندش یه سری تغییراتی ایجاد کنیم.

❇️ توی یک کلام مراقبت‌های زیبایی و رسیدگی به پوست و مو بعد از مادر شدن لازمه ساده‌تر، آسون‌تر و در دسترس‌تر باشه تا بشه بهش پایبند موند و در هر صورت انجامش داد!
در واقع نیاز داریم به یه روتین مراقبت پوست و مو به سبک مادرانه و مناسب مامان‌های پر مشغله!

🔹 توی بحث امروز شما بهمون بگین که برای سلامت و مراقبت‌های زیبایی معمولا چه کارهایی انجام میدین؟
🔹 آیا روتین خاصی برای مراقبت از پوست و موتون دارین؟ انجام دادنش چقدر زمان میبره؟
🔹 چه راه‌های ساده‌ای برای مراقبت‌های زیبایی به سبک مادرانه پیشنهاد میدین؟
آواتار مامان نهال مامان نهال نهال ۵ سالگی
هرشب ماست روبمالیدروپوست صورتتون ۱۵دقیقه بمونه بعد ... ادامه پاسخ
گهواره گهواره ۵ سالگی
چه‌ راهکارهایی برای صرفه‌جویی و اولویت‌بندی هزینه‌هاتون به کار می‌برین؟

✅ هر مرحله‌ی جدیدی از زندگی هزینه‌های مخصوص به خودش رو داره و زمان می‌بره تا یاد بگیریم که چطوری این هزینه‌ها رو مدیریت کنیم.
وقتی مجردیم معمولا‌ هزینه‌های شخصیمون برامون دغدغه است، وقتی وارد زندگی مشترک می‌شیم دغدغه‌های مالیمون تغییر می‌کنن به هزینه‌های روزمره‌ی زندگی و خرید برای خونه و پس انداز و ...

❇️ با اومدن بچه یه سری هزینه‌های جدیدی اضافه می‌شه که شگفت زدمون می‌کنه! ممکنه اولش براشون آماده نباشیم و توی مدیریت کردن هزینه‌ها به مشکل بخوریم، اما کم کم دستمون میاد و یاد می‌گیریم که به چه چیزهایی باید اولویت بدیم و چطوری بعضی از هزینه‌های دیگرمون رو کمتر کنیم.

هیچ کس مدیر مالی به دنیا نمیاد و معمولا ما توی مسیر زندگیمون کم کم مدیریت کردن هزینه‌ها رو یاد می‌گیریم!

توی بحث امروز می‌خوایم که شما در مورد تجاربتون بگین:
🔹 معمولا توی برنامه‌ریزی مالی مشارکت می‌کنین؟
🔹 چطوری برای هزینه‌هاتون برنامه‌ریزی می‌کنین؟
🔹 چه راه‌هایی رو پیشنهاد می‌کنین برای اینکه با صرف هزینه‌های کمتر به نیازهاتون پاسخ بدین؟
🔹 اولویت شما برای هزینه کردن چطوریه؟
آواتار مامان سپنتا مامان سپنتا سپنتا ۵ سالگی
بنظر شما با حقوق ۳٫۵ ملیون و اجاره ۱٫۵ ملیونی و بس ... ادامه پاسخ
گهواره گهواره ۵ سالگی
مامان‌ها معمولا نیازهای همه‌ی اعضای خانواده رو به نیاز خودشون ترجیح می‌دن، بعضی اوقات احساس می‌کنن که خودشون رو توی نقش مادر بودنشون گم کردن، روزهایی هست که اون‌قدر غرق در وظایف مادر بودن می‌شن که حسابی کم میارن و حس فرسودگی می‌کنن...
خودمراقبتی یعنی بدونیم: درسته که ما به عنوان مامان مسئولیت سنگینی برای مراقبت از فرزندمون داریم، اما خودمون هم مهمیم و به مراقبت نیاز داریم. خودمراقبتی یعنی مطمئن باشیم نیازهای بدنی و احساسی و اجتماعی‌مون برآورده می‌شن و زمانی هم برای خودمون اختصاص بدیم . درسته که زمان گذاشتن برای سلامت و مراقبت از خودمون مهم و حیاتیه، اما به همون اندازه پیدا کردن زمانی برای خودمون بین این همه مسئولیت؛ سخت و دشوار هم هست.
توی بحث روز می‌خوایم شما برامون بگین که:
🔹 چه احساسی دارین وقتی یه مدت طولانی برای خودتون زمان نمی‌ذارین؟
🔹 چه چالش‌هایی دارین برای مراقبت کردن و پیدا کردن یه زمانی برای خودتون؟
🔹 چطوری به عنوان یه مامان حال خودتون رو خوب می‌کنین و به خودتون توجه می‌کنین؟ با جزئیات در موردش برامون بنویسین.

ما اینجاییم تا شما رو بشنویم، درک کنیم و برای رسیدن شما به حال خوب تلاش کنیم❤️
گهواره گهواره ۵ سالگی
مادر بودن تجربه‌ایه پر از چالش‌های مختلف، مادر بودن تو شرایط کرونا و مشکلاتی که به وجود اورده و خبرای بد هر روزه، چالش‌ها رو چند برابر هم می‌کنه...
توی این شرایط تلاش برای مدیریت استرس و ترس‌هامون بهمون کمک می‌کنه که باز هم بتونیم به خودمون و خانوادمون برسیم و فضای خونه رو مثبت نگه داریم...
آدم‌ها شیوه‌های مختلفی برای مدیریت ترس و استرسشون در شرایط پرفشار دارن: بعضی‌ها افکارشون رو روی برگه‌ی کاغذ می‌نویسن و به ذهنشون سر و سامون میدن، با یه دوست مورد اعتماد گپ می‌زنن، سعی می‌کنن مشکلات رو از زاویه ی دیگه‌ای ببینن و به دنبال راه حلش باشن، می‌شینن و به یه موسیقی آروم گوش میدن، چند تا نفس عمیق می‌کشن و ...

این روزا اهمیت مراقبت از حالمون خیلی بیشتر از قبل شده، شما بهمون بگین راهکار شما برای کنترل اضطراب‌ها و استرستون توی شرایط سخت چیه؟

✅ چه کارها و فکرهایی آرومتون می‌کنه؟
✅ خوندن نظراتتون می‌تونه خیلی کمک کننده باشه...
آواتار مامان انجیر مامان انجیر انجیر ۴ سالگی
دوری از آدمها
گهواره گهواره ۵ سالگی
خونه‌ای که قراره مهمون یه بچه‌ی کوچیک باشه، با خونه‌ای که همه‌ی اعضاش بزرگسالن فرق داره...
فرق اساسی‌اش هم توی فراهم کردن امنیت بیشتر و ملاحظاتیه که لازمه پدر و مادر و اعضای خانواده برای راه افتادن، غلتیدن و کنجکاوی‌های یه کوچولو داشته باشن.
معمولا والدین قبل از به دنیا اومدن فرزندشون به فکر ایمن کردن اتاق بچه و محیط خونه می‌افتن و هر چی بچه‌ها بزرگتر می‌شن، نوع ایمن کردن خونه متفاوت می‌شه و معمولا هر چقدر هم خونه رو ایمن کنیم باز هم باید حواسمون به کوچولوی کنجکاو در حال رشدمون باشه!

توی بحث امروز شما بهمون بگین که :
🔹 در مورد ایمن کردن خونه چه چالش‌هایی دارین؟
🔹 تا حالا شده حادثه‌ای توی خونه برای کودکتون پیش بیاد؟ (مثل به دهان بردن اشیای خطرناک یا ...) به نظرتون چطور می‌شد از اون اتفاق جلوگیری کرد؟
🔹 شما برای ایمن کردن خونه و محیط اطراف کودکتون چه کارهایی انجام می‌دین؟
🔹 چه توصیه‌ای برای مامان‌های دیگه دارین؟ و به نظرتون برای ایمن کردن خونه و محیط اطراف کودک باید به چه نکاتی توجه کرد؟
آواتار مامان 🍬Awat Khan🍭 مامان 🍬Awat Khan🍭 🍬Awat Khan🍭 ۵ سالگی
هیچی جلو دستش نمیزارم کل وسیلاو برداشتم
برا بخاریم ... ادامه پاسخ
گهواره گهواره ۵ سالگی
هرکدوم از ما برای تربیت فرزندمون اصولی داریم که باعث می‌شن رفتارهای متفاوتی با بچه‌هامون داشته باشیم.
این اصول و قوانین خیلی جاها مارو راهنمایی می‌کنه که چه برخوردی باید با بچه‌مون داشته باشیم و چه پاسخ‌هایی باید بهش بدیم و توی تصمیم گیری‌هامون بهمون کمک می‌کنه.
یه جورایی برامون مثل "چراغ راه" تربیت فرزندمونه بدون داشتن اون چراغ راه، ممکنه خیلی جاها توی ابهام و سردرگمی بمونیم.

✅ یکی از این اصول و قوانین، قانون "مادر کافی" بودنه! هممون می‌دونیم که هیچ مادری نمی‌تونه صد در صد کامل و بی عیب و نقص باشه و لازم نیست این توقع رو از خودش هم داشته باشه. برای بچه‌ها مادرِ به اندازه‌یِ کافی خوب، بهترین مادره! مادری که تلاش می‌کنه هم از فرزندش مراقبت کنه، هم از خودش. مادری که از خطا و اشتباه کردن مصون نباشه! به عنوان یه مادر اگه این قانون رو تو ذهنمون داشته باشیم، خیلی جاها می‌تونه بهمون کمک کنه.

توی بحث امروز شما بهمون بگین که:
🔹 اصول و چراغ های راه شما برای تربیت فرزندتون چیا هست؟
🔹 چه قوانین طلایی‌ای برای بزرگ کردن فرزندتون دارین؟
🔹 اصول تربیت فرزندتون رو از کجا یاد گرفتین؟ تجربه‌ی شخصی؟ مطالعه؟ و یا...؟
آواتار مامان ارمیا مامان ارمیا ارمیا ۴ سالگی
اینکه تاجایی که بتونم بهش باحرف بفهمونم کارش اشتبا ... ادامه پاسخ