۸ پاسخ

انشالله ک زایمان راحتی داشته باشی عزیزم فقد جیغ نزن سعی کن دم و باز دم داشته باشی نفس بکش جیغ بکشی بچه خودشو میکشه بالا

واییییییییییی منم خیلی میترسم

انشالله که زایمان راحتی داشته باشی،دعا کن برامون
میگن درد داشتی بری حمام زیر اب گرم خیلی کمکت میکنه و درداتو کم میکنه

بعضی از دکترا میگن طبیعی خیلی خوبه
همون لحظه زایمان کردی میتونی بلند بشی
بعد خونریزی کمتری دارن
بنظرتون طبیعی خوبه یا سزارین

منم دلم میخواد بچم تو بغلم باشه
دوس دارم زود زایمان کنم بچم بو کنم
و استرس و ترس دارم

انشالله به سلامتی زایمان کنی.براماهم دعاکن

اصلا نترس، ترس نداره خدا همراهته، انشالله بسلامتی بدنیا بیاد

ایشالا به سلامتی زایمان کنی برا ما هم دعا کن نشستیم در انتظار

سوال های مرتبط

مامان 🌻صبرا🌻 مامان 🌻صبرا🌻 ۵ ماهگی
دیگه از ساعت یازده چهار بعدازظهر هی معاینه میکردن و منم سه سانت بودم هیچ تغییری نمی‌کردم و تو همون تایم خیلیا زایمان کردن رفتن دیگه روحیم از دست دادم نشسته بودم گریه می‌کردم که دکترم گفت زایمانت طول می‌کشه من میرم چند ساعت دیگه میام به ماماها هم گفت مریض منو معاینه نکنین دیگه تا خودم بیام همینجوری تا ساعت هفت و نیم نشستم دیگه همون دردای کمم تموم شده بود رفتم به یکی از ماما ها گفتم زنگ بزنن به شوهرم برام‌‌ ماما همراه بگیره و بی حسی دیگه تا ساعت هشت هم ماما همراهم اومد هم دکترم معاینه کردن دیدن هنوزم همون سه سانتم دیگه دکتر گفت کیسه آبشو پاره کنین و آمپول فشار بزنین ماما این کارارو برام‌‌ کرد و دردام‌ شروع شد خییییلی شدید بود دوتا آمپول فشار زدن ماما گفت از تخت بیام پایین شروع کرد باهام ورزش کردن تا جایی که دیگه نتونستم واستم گفت برم رو تخت و یه آمپول بی حسی زد آمپوله جوری بود که تا زد گیج شدم و خوابیدم باز تا دردم می‌گرفت از خواب بیدار میشدم از درد شدید ناله میکردم باز تا تموم میشد خوابم می‌برد آمپول بیهوشی بود بیشتر تا بی حسی 😂دردامو که اصلا کم‌نکرد ولی انقدر گیجم کرد که خیلی چیزی متوجه نمی‌شدم مخصوصا وقتی ماما کمرمو ماساژ میداد دردش قابل تحمل میشد