مامانا یه سوال شماها در طول روز چقدر براخودتون وقت میزارید ...
من دیگه خسته شدم به خدا دلم میخواد یه دقیقه برا خودم باشم بچه م همش بیداره نمیذاره ذهنم یکم آزاد باشه من چشمم که باز میشه با من بیداره تا آخرشب گفتم بیام تا دیر وقت بیدار باشم دخترم زود بخوابه اونم تا ۲ونیم بیداره خودم از خستگی نمی‌فهمم کی خوابم میبره همینطوری روپام هست یهو بیدار میشم میبینم پام خشک شده چندساعت روپامه بعد گفتم بزار صبح ها زودتر بیدار بشم از ساعت ۱۱ کردم ۹ونیم بازم با من ۹ونیم بیدار میشد امروز کردمش ۸ بازم امروز ۸ بیدار شد میخواستم خودمو خفه کنم حالا استراحت و تفریح تو سرم بخوره میخوام کارای عقب موندمو انجام بدم مثلا من برم سراغ کابینت هام من تا یه کابینت مرتب کنم اون سه تا برام بهم ریخته یا کشو هام من از اینطرف میچینم میاد همه رو میریزه بیرون امروز دیگه گریه م گرفت شوهرم میگه تو دیوونه ای کیس اعصاب و روان شدی یعنی واقعا من حرف عجیب و غریب دارم میزنم

۸ پاسخ

آره دقیقا منم مثل تو ...امروز ی ساعت رفتم خیابون ب شوهرم گفتم عصرم دوباره برم بورو نگه دار ی جور گارد میگیره انکار شق القمر کرده برام ...واقعا ما زنا چرا مطلومیمم

درکت میکنم من دوتا بچه دارم دخترم از صبح تا شب همش در حال ریخت و پاش هس از کمد دیواری بگیر حتی لباس زیرام کفش های جا کفشی کابینت قابلمه ها هر شب جارو میزنم جمع میکنم صبح تا شب دیگه خونمون میترکه قیچی می‌گرفت یه دفتر ریز ریز میکرد پسرمم کلاس اوله کلی درس داره یعنی حسابی اعصابم داغون شده ولی شوهرم درک می‌کنه میگه واقعا خدا کمکت کنه چند روز کاری ندارم هرچی بریزن بپاشن چون دیگه نا ندارم دخترم وحشتناک دوس داره همه چی رو بریزه وسط خونه یا می‌ره سراغ روشویی توی حیاط صندلی مبزاره شروع می‌کنه کل مایع رو میزنه به دستاش لباساش میشوره نیم ساعت یک ساعت ول کن نیس میارمش می‌ره سراغ گلدون ها همه ی گل و گیاه ها رو با قیچی یا دست می‌کنه صبح تا شب من اینجوری میگذره میخام برم موهامو پروتیین تراپی کنم موندم کی نوبت بگیرم چطوری برم 😂😂

من که الان یه ساله واقعا راحتم و شاهان اذیتی نداره خدایی،
من تا یکسالگی خودمو وقف خواب و خوراکش کردم، هر کی یه چیزی بارم کرد،اما با روش خودم دیش رفتم و الان یه بچه خوش خواب و خوراک دارم(من راضیم). بعدم از پونزده ماهگی شروع کردم به یاد دادن بازیای مختلف و درکنارش قوانین خونه، دیگه شاهان از قبل از دو سالگی کاری به خونه نداشت،فقط وسایل خودشو بازی، الانم بهر حال بچس،روزای بد داره، بهونه بگیره،کلافه باشه، یکمی بغل و شعر و نوازش،سریع یه بازی،ازون فاز در میاد،
منم به خودمو ورزش و اهنگ گوش دادن و کارامو همه چی میرسم،بیرون هم میرم،همیشه هم خونم تمیز و مرتبه، حتی شاهان از ما روال و روتین نظافت خونه رو بلده و همکاری میکنه، هممونم اینجوری راضی هستیم، و چون حال روحیم و اعصاب ارومتره،به نسبت وقت مفیدتری با شاهان میگذرونم
اما میگم من اموزش هارو وقتی خیلی کوچیک بود دادم که مقاومتش کمتر بود و پذیرشش بالا،و ما انقدر جلوش تکرار کردیم و انجام دادیم ،یادگرفت و بهش عادت کرد

حالا اذیت کردن بچه ها ی طرف حرف این مردا ی طرف ی تو دیونه شدی اعصاب نداری

خدارو شکر بچه هام دوتان صبح تا شب تو اتاق خودشونن همشو بهم میریزن خودشون جمع میکنن کاری به وسایل خونه و کابینت ندارن

من که هیچی

واقعا درکت میکنم
چون منم یه پسر شیطون دارم دائم در حال بهم زدن وسایله
خداروشکر ظهرا میخوابه من تو اون تایم هیچ اری نمیکنم فقط استراحت میکنم و فیلم و سریال میبینم بزگترین تفریحم همینه
از کار خونه هم نگو که ده روزه تو اشپزخونه ام به قول شما یکی جمع میکنم میبینم کل خونه ترکیده میام خونه جمع میکنم به یه چیزی گیر میده گریه میکنه منم بی اعصاب دعواش میکنم دیشب از سدت ناراحتیم نشستم گریه زنگ زدم روانشناس میگه باید خودت کنترل خشم داشته باشی اخه چه جوری کنترل کنم یه جوری میره رو مخ ادم روانی میشم 😭😁

حالا دختر من کل روز میگه خوابم‌میاد شب. میشه جغد. نمیتونیم یه نیم ساعت با هم بشینیم

سوال های مرتبط