قندش اومد روی ۶۰ ما رو اورژانسی فرستادن بیمارستان خرمی
دایان هشت روز بستری شد و من کنارش بودم زنی ک یک روزه زایمان کرده
ی شبانه روز کامل سرم گرفت
ولی ادرار نداشت
دکتر گفت اگر تا عصر ادرار نکنه کلیه اش از کار افتاده
الهی شکر ادرار کرد
دوباره گفتن تشنج کرده
خلاصه کابوس زندگی من اون روزاس
هر روز صبح دایانو میبردن خون بگیرن برای آزمایش
تمام بچه ها گریه میکردن ولی بچه من جون گریه نداشت ب حالت غش کردن بی جون میشد میاوردمش
قدرت بلع نداشت
براش شلنگ زده بودن توی بینی
خدا به سر هیچ مادری نداره این روز هارو
به شدت سخت بود
بعد مرخص شدن کولیک شدید داشت
با هیچ قطره ای دردش آروم نشد
بعد اون فتق ناف
الآنم ی آقا پسر بغلیه
خلاصه دردسر های مادرانه تمومی نداره
با این حال دعا میکنم دامن هر زنی سبز باشه
ممنون ک وقت گذاشتین و خوندین
خلاصه رفتن همانا و زایمان کردن همانا
الحمدلله پسری ریه اش مشکلی نداشت و بستری نشد
وزنش۲۰۸۰ بود و قدش۴۷
اینقدررررر کوچولو بود ک حد نداشت
(مادرشوهرم تا دید گفت خجالت نکشیدی اینو زاییدی)
ما فردا صبحش مرخص شدیم
ی شب خونه بودیم
فرداش دایان خیلی بی حال بود
وقتی من میگفتم دایان بیحاله مادر شوهرم میگفت تو استرسی هستی واکسن زده
ولی واقعا بی حال بود ساعت یازده شب بود دیدم دستاش داره سرد میشه اصلا بیدار نمیشد
زنگ زدم ب شوهرم ک فقط بیا بچم داره از دست میره
بردمش درمانگاه کودک من
دکتر امامی گفت افت قند وزردی شدید داره
قندش روی ده رفته بود ب آنژیو کت دوبار سرنگ قندی نمکی خالی کردن
مامانا لطفا لایک کنید بالا بمونه همه بتونن پیدا کنم برای خوندن
عزیزم خداروشکر الان صحیح و سالم بغلته ،چندوقت دیگه راه بیفته تو بعلت نمیمونه باید بدویی دنبالش به امید خدا، همه یجورایی روزای سخت و بد رو گذروندم ،فقط باید بگیم شکر بدیاش گذشت ، مادرشوهرت منو میخواست یه درس درست و حسابی بهش بدم، هرچیزی حدی داره
منم برای دوقلوها خیلی بی کسی کشیدم تاالان،یه روزایی که نفخ داشتن همزمان گهواره هاشون روتاب میدادم وبلندبلندگریه میکردم ازتنهایی،دیگه اصلا دلم بچه نمیخواد،فقط عاشق دخترامم ان شاالله آینده خودشون بهم کمک کنن
از این خاطره های بد اکثرا داریم😮💨😮💨😮💨😩😩
اوضاع منم مثل شما داغوووووون بود
خداروشکر هرچی بود تو گذشته موند
اهمیت به حرف بقیه نده عزیزم
خداروشکر روزای سختت گذشته و الان کوچولوت صحیح و سلامت کنارته🥰
مادربودن خیلی سخته و هر روز یه چالش داره اما فقط حال بچه ها خوب باشه انشالله خدا همه کوچولوهارو حفظ کنه❤️🙏
منم دخترکم با وزن ۲۲۰۰ دنیا اومد، ۹ ماه استراحت مطلق ، مادرشوهرم گفت ۹ ماه خوردی و خوابیدی اینو زاییدی ، یکی دیگه گفت خجالت نکشیدی واسه این سزارین کردی ، یکی گفت یه زور میزدی میومد بچه چرا سزارین کردی ، بعد بچم زردی شدیدگرفت خداروشکر خوب شد هنو دوماه نشد که یهو دیدم پاهاشو کشید بچا بالای بیکینیش ورم داره بردمش دکتر سونو دادیم فتق کشاله ران راست و چپ و فتق ناف ، خلاصه تمام فتقا رو گرفت بردیم دکتر جراح گفت باید عمل شه ، حالا فتق ناف خطرناک نیست ولی فتق کشاله خطرناکه خلاصه اینکه دخترکم با وزن ۴۴۰۰ توی دوماهگی ،۵ ساعت رفت اتاق عمل و بیهوشی عمومی گرفت ، خداروهزاران مرتبه شکر میکنم بچم دوباره سلامتیشو بدست آورد ، و واقعا بعد از هر سختی آسانی هست ،
عزیزم میدونم واقعا اونروزها سخته من دو تا بچم بعد زایمان چند روز بستری شدن اولی ۷ روز دومی ۴ روز ولی بازم خداروشکر که سالمن و خدا برامون نگهشون داشت همیشه شاکر باش بعد هم خدا به همه مادرهای چشم انتظار ی بچه شیرین بده
عزیزم واقعا خداقوت خیلی سخته
بازم خداروشکر هزاربار
وای خدا منم پسرم ۳۷ هفته دنیا اومد چهار روز بستری شد خب بقیه اش چی
مادرشوهرت منو ببینە فک کنم حلق آویزم کنە بەتو این گفتە من بیچارە ۳۰هفتە ایمان کردم یک کیلو بود اندازە کف دستم ۳٨روزم تودستگاە بود مامانش بمیرە دیگە بقیش خودت حدس بزن
وای عزیزم یاد خودم افتادم دقیقا منم شرایط شمارو داستم با این تفاوت من دردم بیشتر قسمت پایین شکمم بود و پشتم و بچه م ۳۶هفته به دنیا اومد
کوو😂
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.