مثل تموم عالم حال منم خرابه ...🥺😢
پروسه مهم ترک تدریجی شیر؛‌ پارت ۱
مامانا شما هم موقع ترک شیر دادن انقد احساساتی شدین؟ من دیشب با هررر اشک علیسان ، ده برابرش اشک ریختم البته بی صدا ، اشکام خود به خود مثل ابر بهاری سرازیر میشد .... دیروز از ۸ صبح شیر نخورد تاااا آخر شب، از۱۰-۱۱ صبح زدیم بیرون، بعدش ناهار خونه مادرشوهر تا اول شب ساعت۷ پیش شون بود ، دو تا خواهر شوهرا و دختر عمه علیسان سرگرمش کردن.... بعدش هم رفتیم دنبالش ، اصلا سراغ شیر نگرفت ، برگشتیم خونه مون علیسان با دختر خاله اش کلی بازی کرد و داداشمم اومد خونه مون، خلاصه دور مون شلوغ بود تا اینکه موقع خواب شب علیسان رسید و کلییی بهونه شیرو می گرفت....با ماشین یک ساعتی دور زدیم و کلی براش موزیکهای آرامش بخش، پخش کردم و کلی هم بچم گریه کرد که بغل می گرفتم و تسلی می دادمش...🥹🥲 تا اینکه باباش تو ماشین رو گررررم کرد و علیسان بالاخره خوابش برد و یکم دیگه دور دادیم تا خوابش سنگین بشه ، همون‌طور خواب بردیم خونه تا یک ساعتی خوابید ، بعدش تو خواب طلب شیر کرد که حس دلسوزی مادرانه من باعث شد یکم بهش تو خواب عمیق شیر دادم تا بیدار نشه ....

تصویر
۱۲ پاسخ

منم احساساتی میشدم وقتی می خوابید نگاهش میکردم و حس میکردم مادر خوبی نیستم
اما الان که از شیر گرفتمش دارم میبینم هم کیفیت خوابش خیلی بهتر شده و قبلا اگر تا ۱۱ می خوابید الان ۹ بیداره
هم اینکه غذا خوردنش بهتر شده

مامان علییییساااان، چند خط آخر خوندم اشکام داره میاد دلم نمیاد بقیه اش بخونم خدا کمکتون کنه من برای دخترم افسردگی گرفتم الان محاااله دلم بیاد از پسرم بگیرم وای خدا این چه وابستگی هست آخه من تو همچین امتحانی کم میارم همیشه

ماشاءالله بهت..
من اصلا نمیتونم..
یه دقیقه گریه میکنه میزارم دهنش...وای چقد سخته🥺🥺🥺🥺

من خیلی دوسش دارم طرز نگاهش رو بیشتر ازش عکس بزار عاقلانه نگاه میکنه😁😍

من دو سال بیست روز کمتر به بچه ام شیر دادم..و وقتی میخواستم شیر بچه قط کنم خودم تا چند روز همش گریه میکردم..خودم بدتر از بچه ام بودم..

عزیز
منم خیلی احساساتی شدم
و با اینکع من کامل شیر روز رو گرفتم
ولی شب موقعه خواب بهش میدم
چون داره چهارتا دندون باهم درمیاره
و ترک شیرم اولین ناکامی بچه هاست
دوست نداشتم برای پسرم طرحواره درست بشه

من موقع از شیر گرفتن تنها بودم، همسرم هم شب فقط خونه بود
منتهی من تدریجی و بدون اینکه متوجه بشه گرفتم، دو ماه زمان برد و شکر خدا هیچگونه اذیتی نشدیم هیچکدوم.
سوار ماشین کنید و ... فقط دارید بد عادتش میکنید گلم .

شیر خودتونو میخوره؟

من امروز صبح تصمیم گرفتن کمتر شیر بدم چون یکسره دوست داره شیر بخوره و لب به غذا نمیزنه هیچ جوره سرگرم نمیشد و یکسره گریه میکرد بهش دادم بازم

منم روزای اول ایقد ناراحت میشدم ک نگو...میخواستم خودمو جر بدم ک با ی مظلومیتی نگام میکرد

یه دفعه که نمیشه قطع کرد کمش کنید بعد قطع کنید

عیبی نداره ...سخته اما شدنیه مادر دلسووز♥️♥️♥️♥️قوی و محکم باش

سوال های مرتبط

مامان آیه کوچولو مامان آیه کوچولو ۲ سالگی
روز چهارم چالش غول بزرگ از شیر گرفتن
امروز روز عجیبی بود...
آیه ۱۰صبح بیدار شد صبحانه خورد ولی نه زیاد در حد ۲ لقمه
تا ۱۲کارهامو انجام می‌دادم و آیه یکم بازی کرد
ساعت ۱۲آماده شدیم و با بابام و خواهرم ک ۱۱سالشه رفتیم پازک...
از شام دیشبش براش یکم برداشتم و تو پارک بهش دادم...یکم بازی کرد و رفتیم‌خونه بابام اینا ...اونحا هم کلی مشغول بود تا ساعت ۳ ونیم ک دیگه بیقرار می می یود و خوابش میومد....آماده شدیم رفتیم تو ماشین و بابام براش بستنی خرید خورد و بازم گفت می می چون خوابش میومد و عادت داره با شیر بخوابه....با گوشیم براش لا لایی گذاشتم و خوابوندمش تو بغلم ک دیدم یه دور ک ماشین زدیم خوابش برد...آوردمش خونه و تا ساعت ۵و۴۰دقیقه خوابید...بعد پا شدم یکم شیر خورد و بازم سرگرم بود تا ۱۱شب ک باز شیر خورد و خوابید....
یعنی آیه امروز بدون شیر خواب عصرشو رفت✌️
و ۲وعده شیر بیشتز نخوزد👍
این بود خاطرات روز جمعه ای بدون می می😁


ولی فردا روز سختی خواهد بود چون مامانم اینا نیستن و آبه بقول معروف دورش خلوته و این ینی کارم دراومده🤦‍♀️😬
مامان آیه کوچولو مامان آیه کوچولو ۲ سالگی
تجربه روز اول غول بزرگه از شیر گرفتن

امروز آیه ۱۰ صبح بیدار شد و تا۲ونیم ظهز شیر نخورد...
با هم عدس پلو درست کردیم برای ماهار،توی همه مراحل همراهم بود و ازش کمک گرفتم و این خیلی مشغولش می‌کرد...
ما بینش خوراکی های مختلف مث انواع میوه کیک خونگی برنج بوداده و غیره بهش میدادم ک کمتر یاد می می بیفته چون اگه بگه می می دیگه خیلی سخت میشه رو حرفش حرف آورد و بهش شیر نداد....
۲ونیم یکم شیر خورد و باز بازی کردیم و ساعت ۴با شیر خوابید و ۶عصر بیدار شد
دیگه از ۶ شیر نخورد تا ۸ونیم شب
دوباره ۸ونیم شیر خورد و دیگه رفت تا ۱۱ونیم ک موقع خوابش بود...
خونه ترکیده چون بیشتر تایم و حواسم و گذاشتم برا آیه
پش توی این پروسه دنبال شرایط نرمال و خونه مرتب نباشید
فقط خوراکی های مقوی
مایعات
و بازی های متنوع براش بچینید
اگر میتونید بیشتر از خونه ببریدش بیرون که خب امروز بارندگی بود اینجا و من نتونستم ببرمش بیرون....
همین دیگه
لین بود تجربیات یک مادر خسته و له از روز اول چالش🫠🤦‍♀️