نمیدونم چرا این چند هفته باقی مونده انگار دیوونه شدم.بخاطر هر حرف کوچولویی میتونم ساعت ها گریه کنم.اصلا نمیتونم رفتارم رو مدیریت کنم.حس میکنم خیلی تنهام.شما هم اینطوری بودید؟!

دقیقن منم اینجوری بودم گریه میکردم بعدشم پشیمون میشدم سعی کن گریه نکنی تااشکت میخواد بیاد سریع برو صورتتو آب خنک بزن چندتا نفس عمیق بکش ی لیوان آب خنک بخور اوکی میشی

من بارداری دوممه برای اولین بار اون روز جلوی همسرم گریه کردم

منم از اول این طوری بودم ولی سعی کن خودت خودت و شاد کنی❤️

اوه من کل بارداریم همین جور بودم عزیزم ولی خیلی خودم رو کنترل میکردم چون رو بچه اثر داره تا که میخواستم گریه کنم شوهرم می‌گفت بخاطر بچه با خودت این کارا رو نکن خیلی زود رنج بودم بعد زایمان هم تا ده پانزده روز همین جور احساس افسردگی میکردم الان خداروشکر برگشتم به حالت اولم کاملا طبیعی هست ولی باید بخاطر بچه خودت رو کنترل کنی چون رو بچه اثر میزاره حال تو هفته های آخر به این فکر کن که با بچت باید کل وقتت رو پر کنی حسابی بخواب و برو بیرون بگرد چون بعد زایمان خیلی نمیتونی تفریح کنی 😂لباسای بچتو آماده کن و به چیزای مثبت فکر کن انشالا که به خوبی زایمان کنی .
در پناه خدا 🤲

منم ایننوریم ولی حس میکنم اطرافیان اذیتم میکنن مخصوصا همسرم اصلادرک نمیکنه یامامانم بااین وضعم میخواست برم عروسی مسرخالم نرفتم الان دوروزه باهام حرف نمیزنه منم همش گریه میکنم بعدفقط توتنهایی هم گریه میکردم ولی دیروز انقدرعصابم داغون بودباصدای بلندحلوهمسرم گریه میکردم جالبیش اینحابودمیگفت فیلم بازی نکن خیلی دلم شکست

اره عزیزم منم همینم..اخراس دیگ خیلی حساس تر شدیم..چون چشم انتظاریمو خسته