سلام مامانا خیلی اعصابم داغونه امروز یازده روزه دخترم به دنیا اومده چند روز پیش مادرشوهرم مریض شد و دیگه نتونست بیاد پیشمون امروزم مامانم مجبور شد بره با یه بچه که سینه نمیگیره و شوهری که زیاد خونه نیس الان اونقدر دلم گرفته و میخوام گریه کنم که خدا می‌دونه خیلی میترسم نتونم و از پسش بزنیام چیکار کنم😭😭

چرا استرس گرفتی عزیزم. خدا بزرگه شما همونی هستی که ۹ ماه رو تحمل کردی الانم خدا کمکت میکنه از پس کاراش بربیای

پس من چی بگم بیاین من و دلداری بدین
مادر شوهر که ندارم مامانمم امروز آنفلانزا گرفته خواهر و خاله هم ندارم چند روز دیگم نوبت سزارین دارم ☹😭

ای جونم تو‌بهترینی و‌قوی ترین چرا نتونی قشنگممم ایشالله ک‌میتونی ♥️♥️♥️اومد دنیا وزنش اینا خوب بود اوکی بود الان خوبه خداروشکر؟؟

وای من فقط دل تو دلم نیس بچه بدنیا بیاد و چند روز اول که همه هستن زود تموم بشه برن سرخونه زندگیشون منو پسرم تنها بشیم😍
اصلا نگران نباش از پس همه کارا برمیای خودت گلم فقط مثبت فکر کن

به نظرم هر چه زودتر مستقل بشی بهتره خواهر.... بلاخره چی تو باید مادری کنی خدا بزرگه

دختر منم سینه نمیگرفت یکساعت تمام انقدر با آب قند زدن ب سینه گولش زدیم انقدر گریه کرد هلاک شد ولی تهش گرفت فقط نباید پا پس بکشی اگه فکر میکنی سیر نمیشه کمکیم بده منم میدم
منم اولش انقدر استرس داشتم ک ولی بعدش گفتم من از پسش برمیام
الان فعلا فقط ب بچت برس خونرو ول کن یواش یواش تایمایی ک خوابه پاشو کاراتو بکن کم کم قلقشو دستت میگیری نگران نباش فقط بگو من قوی هستم و نفس عمیق بکش و کم نیار
غذاهاتو دو وعده ای درست کن

آروم باش و بگو من میتونم به خودت اعتماد کن

‌منم از روز یازدهم سزارینم دیگه تنها بودم شوهرمم صبح تا شب بیرون بود . سخته ولی درست میشه کم کم

همه ماها اولش همین بودیم کم کم خوب میشه همه چی

عزیزم قوی باش نترس من دوتا پسرم تنها بزرگ کردم واسه پسر دومم که از ۷ روزگی تنها شدم ترس نداشتم اما چون اوضاع جسمیم خیلی بد بود همش ضعف داشتم پدرم دراومد ولی از تنها بزرگ کردن بچه نترس خدا خودش کمکت میکنه

آخرش که میرن تنهامیشی سعی کن ارومش کنی وبهش برسی چرااسترس داری عزیزم زنهاقوی ان هرکاری رو انجام میدن

سلام عزیزم شاید دلدرد داره نمیتونه شیرتو بگیره،سشوار روشن کن اروم میشن

خیلی گریه می‌کنه