سلام تاحالا شده بخواید از دست بچه هاتون فرار کنید یه چند روز برید یه جایی صداشونو نشنوید؟ یا من دیوونه شدم ؟ دوتا بچه کوچیک دارم از ۹ صبح تا ۲ نصف شب یه سره یا این نق میزنه یا اون فقط تو خواب آرامش دارم دیگ مخم داره میترکه از دستشون . بابامم مریض احواله خونه اوناهم نمیتونم برم لااقل یه استراحت بکنم هیچکیو ندارم یه ساعت به مخ من استراحت بده حالا هم خدا بدترش کرده مریض شدن دیگ گریه و نقاشون بیشترو غذا نخوردنو دارو نخوردنو بی خوابی و ... وای کاش میشد یه جوری نجات پیدا کنم

من چون جایی هستم ک هیچیکی ندارم شوهرمم کارش طوری هست ک دوروز نیس میره میاد وقتی هم نیس ازدیت بچها فراریه خیلی برام پیش اومده ک دلم میخاد یکجا باشم ک تنها باشم

منم همچین حسی زیاد پیش میاد برام حالا من یدونه دارم یکی تازه تو راهه من خدا به پدر مادرم سلامتی و دلخوشی بده میزارم اونجاولی یه ساعت نمیشه دلم پر میکشه میرم پیشش

اره گاهی پیش میاد
که دوست دارم فقط خودم باشم و تنهای تنها

حق داری عزیزم آدمیم، روبات که نیستیم همون روبات هم باطریش تموم میشه

و خب
دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور

نه هرگز پیش نیومده،البته که هرگز بچه دوم نمیارم
منم خانوادم اینجا نیستن