۲۳ پاسخ

بسلامتی عزیزم مبارک باشه ایشالا قدمش خیر باشه برات❤️سزارین سخت بود چطور بود درد داشتی میشه توضیح بدی آخه منم میخا سز بشم🥲

عزیزم ۳۷ هفتت تموم شده بود توی ۳۸ بودی یا توی ۳۷ ؟؟ بچه دستگاه نرفت ؟؟

قدمش مبارک عزیزم
پسر منم 37 هفته و 5 روز دنیا اومد

الهی مبارکه😍

چه خوب
چشمتون روشن تنتون سالم باشه
بده کمتر استرس کشیدی راحت زاییدی
بچت چند کیلو بود ؟دیگه تو دستگاه نرفت ؟

بسلامتی عزیزم ❤️ قدم نو رسیده مبارک💙

مبارکه عزیزم میشه وزنش بدونم

مبارکه عزیزم درذ داشت سزارین از تجربت بگو حتما

مبارکه عزیزم قدمش براتون پر از خیروبرکت باشه
دقیق چند هفته چند روز بودی وزنش چقدر بود دنیا اومد آمپول ریه زده بودی الان همه چیش اوکیه خداروشکر

مبارک باشه
من خیلی سفت میشه شکمم ولی واژن مقعد درد ندارم خیلی خودشو سفت میکنه بچه

پسرت حالش خوبه؟

مبارکه عزیزم 🤩🤩

بچه ی اولت هست؟

بسلامتی عزیزم إن شاءالله سالم وصالح زیر سایه پدر ومادر بزرگ بشه❤️🤲🏻🤲🏻🤲🏻🤲🏻🤲🏻

سلام عزیزم ان شاالله بسلامتی باشه و قدمش پرخیروبرکت
منم فشار زیادی از دیشبه رو واژنمه طوریک نمیتونم راه برم یا پهلو ب پهلو شم میخام برم زایشگاه ببینم چخبره

ای جان دلم،مبارکه الهی قدم نی نی پر از خیرو برکت باشه برات

مبارک گلم😍😍😍🐼

سزارین قبلی بودی؟

من دهانه رحمم سه سانت شد درد انچنانی نداشتم و توی۳۷هقته بچم دنیا اومد البته من امپول ریه هم زده بودم

شکمت فقط سفت میشد؟ درد هم داشتی؟
چون منم شکمم سفت میشه ولی درد ندارم گاهی تو واژنم تیر میکشه ولی موقته

بسلامتی عزیزم کدوم بیمارستان رفتی

نینی پیشته؟ نرفته تو دستگاه؟

بسلامتی عزیزم قدم نورسیدت مبارک 😍

سوال های مرتبط

مامان فارِس کوچولو❤️ مامان فارِس کوچولو❤️ ۲ ماهگی
سلام دوستان دیروز درد داشتم یکم رفتم زایشگاه فورا بستری کردن آن اس تی گرفتن و خراب بود خلاصه گفتن باید بستری شی بری اتاق عمل بچه بریچ هست و خطرناک هست منم فوبیایی اتاق عمل داشتم قبول نکردم گفتم سونو بدین تو زایشگاه معاینه کردن دوبار وحشت ناک درد داشت چون هنوز باز نشده بودم خیلی گریه کردم سونو دادن و معاینه شکمی گفتن بچه از بریچ بیرون اومده سرش ب پایین هست اورژانسی فرستادن با آمبولانس قسمت اورژانس بیمارستان وقسمت عکس برداری از لگن انجام دادن و سر بچه پایین بود خداروشکر کردم بعد فرستادن دوباره منو زایشگاه و گفتن ک با سوزن فشار زایمان کنم ب گفته خودشون ۳۷ هفته بودم ولی از رو پریود ۳۴ هفته ۶ روز بودم ترس داشتم خلاصه خدا خاست بستری شدم از بس شلوغ بود بهم گفتن ۲ هفته دیگه وقت داری و تاظهر بستری شدم و هی آن اس تی دادم گفتن مرخص هستی ساعت یک ظهر مرخص شدم ولی گفتن تو هفته ۳ بار بیا آن اس تی بده تا این دوهفته و یه سونو بیرون از بیمارستان بده و فردا بیار ببینیم چی میشه و دوباره ازت آن اس تی میگیریم

دوستان تا اینجا ب خیر گذشت و محتاج دعا شما هستم 🤲🥲
مامان امیرابوالفضل مامان امیرابوالفضل ۳ ماهگی
تجربه ی زایمان ۲😬✌️
خلاصه که نامه سز گرفتم برای نهم مرداد البته من گفتم ۱۱مرداد که بیوفته پنج شنبه ولی دکترم گف نمیکشی چون انقباض داری البته من فقط حس فشار داشتم درد نبود ولی مثل اینکه میگن انقباضه اون خلاصه دکترم زنگ زد که دو روز مونده ب عمل برم معاینه بشم گف دهانه ی رحمت بازه فک کنم بکشی تا نهم حالا کی بود؟ششم مرداد منم ترسیدم نمیدونم چرا اومدم خونه این حس فشار زیاد شد دوباره حس فشار تو مقعدم شروع شد چون قطع شده بود ب خاطر شیاف و امپول خلاصه پیام دادم دکترم گف برو بیمارستان ان اس تی دادم که سه تا انقباض نشون داد زنگ زدن دکترم گفت بهم بگن فردا صب برم راستی اینم بگم دکترم دید که حس فشار دارم تاریخمو کرد هشتم امپول ریه هم گف دوباره بزن نگرانی منم واسه این بود ک سونو ۳۶و پنج روز گفته بود بچه ۲۴۴۵ sgaهس و خلاصه نگران بودم شدید
قرار بود هفتم برم پرونده سازی برای هشتم ولی ان اس تی دوباره گرفتن ازم و گفتن که شام بخورم و قرصامو ولی ناشتا باشم اون شب از استرس شامم نخورده بودم اومدیم خونه چهار صبح بود😂با یه پیتزا به دست خوابیدیم و صب رفتیم برای پرونده سازی رفتم بیمارستان ان اس تی ک دادم دوباره انقباض نشون داد همون لحظه دکترم اومد و گف برو اماده شو برا بستری
مامان الینا 💖 مامان الینا 💖 ۲ ماهگی
تجربه زایمان (پارت 2)🌺
دیگه سات حدودا یک و نیم دو بود، بهم ناهار دادن گ گفتن بخور تا بعد آمپول فشار شروع کنیم، خلاصه بعد ناهار آمپول فشار بهم زدن اولش اونم خیلی اثر نکرد، انقباض داشتم ولی دردم در حد همون پریودی بود، ان اس تی گرفتن و گفتن خوبه انقباض ها داره منظم میشه منم درخواست ماما همراه داده بودم که گفتن دهانه رحم 4سانت بشه هماهنگ میکنیم بیاد ورزش هارو شروع کنه، منم تو این مدت دردام داشت بیشتر و بیشتر میشد، دباره معاینه کردن که گفتن 3 سانتی، دیگه داشت گریم میگرفت بهم گفتن زایمانت ساعتای 11،12 شب میشه، من خودم برا چند ساعت درد کشیدن آماده کرده بودم و با هر انقباض با خودم میگفتم الان سه سانته انقدر درد داره تا شب من چیکار کنم😭😭(همزمان با آمپول فشار بهم مسکن تزریق میکردن که بیشتر گیج میشدم ولی رو دردا اثر نداشت تا انقباض قطع میشد میرفتم تو چُرت😂)
دوسه ساعت بعد معاینه کرد و گفت 4 سانت شدی سریع هماهنگ کردن برا ماما همراه، همراهیم فیش ماما همراه واریز کرده بود و بهم گفتن ماما تو راهه داره میاد، من دیگه داد میزدم از درد،، 😖😩
ساعت حدودا مامای بیمارستان اومد بهم سر بزنه که دستش گرفته بودم و میگفتم توروخدا یه کاری کن دارم میمیرم، گفت باشه الان برم زنگ بزنم ببینم ماماهمرات کجاس، یک لحظه احساس کردم یه چیزی داره بهم فشار میاره، به ماما گفتم داره زور میاد، معاینه کرد و با تعجب دهانه رحم ده سانته و داری زایمان میکنی😳 سریع زنگ زدن ماما همراه کنسل کردن و زنگ زدن دکتر که بیاد، سریع اومدن منو بردن اتاق زایمان، من شدیدا درد و فشار داشتم، که بهم میگفتن زور نزن سعی کن نفس عمیق بکشی تا پاره نشی ولی دست خودم نبود